بریدههایی از کتاب روش نقد؛ جلد اول
۳٫۹
(۹)
آنجا که سعدی میگوید: باید دو عمر داشت... تا در یکی تجربه آری بدست، در دگری تجربه آری بکار... علی میگوید:... فرزندم تو در تاریخ نگاه کن... تا به اندازهٔ تمام عمر آنها تجربه بدست بیاوری... و آنها را در عمر کوتاه خودت، به کار بگیر... تا به این گونه، غرامتهای دیگران را، تو جلوگیر غرامت خودت ساخته باشی.
Saeed Hasani
وقتی هنگام بهار، به باغ میرفتم و شاخهها را غرق در شکوفه میدیدم، راستی شرمم میآمد که چندین بهار بر ما گذشته و هنوز چوبیم...
امیری حسین
من در کنار زبالهها، شاهد درگیری بچههایی بودهام که به خاطر قرقرهها و مدادهای کوچک و جلدهای دفترهای پاره، چطور بر هم میشوریدند. و چطور با یکدیگر پیچ و تاب میخوردند. خود ما هم وقتی کوچکتر بودیم، همین بودیم، ولی امروز حتی اگر آن آشغالها را بخواهند در نزد ما امانت بگذارند، نمیپذیریم؛ چون ما بزرگتر شدهایم و حرکت کردهایم. تحرّک ما، تنوعها را هم کهنه میکند.
در حرکت انسان، هر تنوّعی رنگ میبازد.
امیری حسین
تو در برابر حریف زرنگ و نیرومند و آگاه، بیدارتر و نیرومندتر و هماهنگتر میشوی و نهفتههای خویش را بیرون میریزی و در خودت به کشفها و حتی به خلقها و آفرینشهایی میرسی.
Fs
انسان همراه بیشتر طلبی و بهتر طلبی و تنوع خواهی، به نیازهای عظیمی میرسید.
این نیازهای بزرگ، او را به اجتماع وادار میکردند و در جامعه گره میزدند.
در جامعه رابطهها و داد و ستدهایی وجود دارد که از نیازهای انسان، الهام میگیرند. این رابطهها ضرورت تدبیر و رهبری و تنظیم و خط مشی را پیش میکشند، تنظیمی هماهنگ با نظام هستی و تدبیری هماهنگ با ترکیب و استعدادهای انسان. آنچه با این هر دو هماهنگ نباشد، عامل درد و رنج و انهدام و نابودی جامعه و انسان است. سوخت هر ماشین باید با ساخت آن هماهنگ باشد وگرنه آن را میسوزاند و منهدم میسازد.
با این معیار به راحتی میتوانیم مکتبهای زیادی را کنار بگذاریم؛ چون آنها یا به تنظیم و تدبیر توجهی ندارند و یا در این تنظیم و تدبیر، به هماهنگی آنها با هستی و با انسان توجهی ندارند، در حالی که انسان حتی در سادهترین نیازهایش، حتی در یک لقمه خوراک و یک قطعه لباسش، با تمام هستی رابطه دارد.
esrafil aslani
هدفهای بزرگ ما، از عشقها و هوسها گرفته تا شهرتها و چشمها و زبانهای مردم تا جلوههای پر رنگ و آب دنیا، همه کوچکتر از ما هستند. اینها برای ما بودهاند، ولی ما برای آنها شدهایم...
Fs
هماهنگی یک مکتب و یک فکر، گرچه دلیل خوب بودن آن نیست ولی دلیل پختگی و سازمان یافتگی آن است.
و ناهماهنگیها دلیل ضعفها و اشتباهها و یا باطلها و بیاساس بودنهاست.
Fs
مادام که انسان مجهول است، اسلام معلوم نخواهد شد.
bahar
یک فکر ولو فکر بد... اگر همنوا و هماهنگ باشد، خوب است. و بدِ خوب، بد خطرناکی است. اگر این هماهنگی را نداشته باشد، خودش، خودش را میخورد و با دست خویش چالهٔ خود را میکند.
بَدِ خوب، باز این خاصیت را دارد که خوبها را به جریان بیندازد و سازمان بدهد و هماهنگ بسازد
Fs
غرامت نداد.
آنجا که سعدی میگوید: باید دو عمر داشت... تا در یکی تجربه آری بدست، در دگری تجربه آری بکار... علی میگوید:... فرزندم تو در تاریخ نگاه کن... تا به اندازهٔ تمام عمر آنها تجربه بدست بیاوری... و آنها را در عمر کوتاه خودت، به کار بگیر... تا به این گونه، غرامتهای دیگران را، تو جلوگیر غرامت خودت ساخته باشی.
ریحانه شاکر
علی (ع) میگوید: مردم در صبح عدالتشان از ستم رهبران میترسیدند و من در صبح قدرتم ازتوده وحشت دارم و میگوید: معاویه با سپاهش، خودش را نگاه میدارد و من با خودم سپاهم را. و میگوید: هدف من و شما یکی نیست.
za za
سکوت علی، سکون نیست، در حالی که فریاد عثمان، در باد است.
za za
که پیروزی هر کس را با هدفش میسنجند.
za za
اینها درست رفتن را میخواهند... نه به قلّه رسیدن را، که قلّهٔ انسان در جایی مشخص نشده...
za za
حق در محکومترین چهرههایش، مهاجمترین چهرهها را داشته، اگر مهاجم نبود، محکومش نمیکردند.
za za
کسانی که مردم را بر خوبی وادار میکنند، کار خوبی نکردهاند، که انسان را مسخ کردهاند. خودِ خدا، در هستی این گونه تربیت نمیکند، در حالی که میتواند و قدرت دارد، خلق را نمی غلطاند. او، آنها را با نیروهای متضاد و با شیطان و رسول همراه میسازد تا انسان با پای خویش، با انتخاب خودش راه بیفتد.
za za
کسانی که مردم را بر خوبی وادار میکنند، کار خوبی نکردهاند، که انسان را مسخ کردهاند.
za za
هنگامی که با عقیدهٔ خویش، با تعصب خویش، مکتبی را و شخصی را و عملی را نقد میزنیم این میرساند که ما هنوز، خود به روشی نرسیدهایم و متر ثابتی در دست نداریم. هنگامی که به آن معیارهای ثابت رسیدیم میتوانیم به نقد و ارزیابی هر کس و هر عقیده و هر عمل دست بزنیم و خانه تکانی کنیم و خود را از زیر بار خاکروبههای ذهنی آزاد سازیم و به طهارت و نزهتی برسیم که زمینهٔ رستن و رویش (فلاح) ما باشد.
Saeed Hasani
ما دربارهٔ هستی، دربارهٔ خودمان، دربارهٔ جامعه و درگیریهای آن، دربارهٔ موضعگیریهای خود در این درگیریها، سؤالهایی داریم و محتاج شناختها هستیم. از کجا شروع کنیم که سر نخ کار ما باشد. و این سرنخ را چگونه بگیریم، که یک عمر غرامت نداشته باشد؟
من برای شناخت هستی، چه راهی دارم؟ از کجا میتوانم شروع کنم؟
یکی مرا به استدلال میخواند، یکی به اشراق، یکی به بیخیالی و یکی به علم و تجربه. من کدام را بپذیرم؟
Fs
مکتبی که از مقطع دستورها و عملها شروع شود، یک مکتب سنتی و عادتی است؛ چون تو همانطور که عصای پدر بزرگت را به ارث بردهای، از این اعمال و حرکتها هم، سهم گرفتهای. این چنین برگهای بیریشهای، در برابر طوفانها که هیچ، همراه یک نسیم، از پا میافتند.
Fs
حجم
۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۵۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان