بریدههایی از کتاب شلیک به آسمان
۳٫۵
(۴)
از وقایع جالب سایت ۳، شلیک یکی از موشکهای تعمیرشده بود. ما ناچار بودیم این کار را بکنیم تا دشمن بداند هنوز زندهایم. چون عراقیها پلها را زده بودند، به ما موشک نمیرسید. وقتی آن موشک را به سمت هواپیما شلیک کردم، به علت غیر طبیعی بودن وضعیت آیرودینامیکی، موشک از مسیر منحرف شد و حرکات عجیبی در فضا به وجود آورد.
این موشک وقتی پرتاب شد، یک مقدار رفت بالا و ناگهان از حالت طبیعی خارج شد. شاید هم بالش خراب بود که به علت سرعت زیاد، از جا کنده شد. موشک اگر از حالت آیرودینامیکی خارج شود، تعادلش به هم میخورد. یکباره در آسمان دور زد و به طرف خودمان آمد! بعضی از بچهها که این وضع را دیدند، فرار کردند، در حالی که قبلاً اللهاکبر میگفتند، چون خیال میکردند بهزودی به یک هواپیما میخورد!
Vahid.Nouri.p
به هر حال، این سفر قسمت آنها نشد و لیست پر شد. آنها هم قرار شد برای سال بعد در لیست باشند. قرار بود بابایی و اردستانی به اتفاق همسرانشان به سفر حج مشرف شوند. بابایی نیامد و گفت: «شما بروید.» خانمش را فرستاد و گفت که روز آخر خودش را میرساند. اما به دلیل کارهای فراوان و نیاز جبههها، در تهران ماند. درست در روز عید قربان که ما آنجا قربانی میکردیم، ایشان در عملیات برون مرزی به شهادت رسید. این خبر را که به ما دادند، خانم شهید بابایی به اتفاق اردستانی و خانمش، بهسرعت به تهران برگشتند.
آرش
میگفتند جان اینها در خطر است، زبانم بند میآمد. گفتم: «آخر اینها میگویند من دیپلم ندارم؛ بدون دیپلم هم که نمیشود جنگید!»
آرش
میگفتند جان اینها در خطر است، زبانم بند میآمد. گفتم: «آخر اینها میگویند من دیپلم ندارم؛ بدون دیپلم هم که نمیشود جنگید!»
آرش
در عملیات والفجر ۸ حدود ۹۶ موشک شلیک کردم که ۴۸ فروند هواپیما را ساقط کرد. دولت رسماً در رادیو و تلویزیون ۷۲ یا ۷۴ فروند اعلام کرد. البته دیگر نیروهای پدافند هم تعدادی هواپیما ساقط کردند، از جمله پرسنل توپهای اسکای گارد. بچههای توپ اورلیکن هم یک هواپیما را در ارتفاع پست کوثر ۳ زدند. اما آمارهای ارتش بالاتر از این است. گاهی وقتها ما موشک را شلیک میکردیم و به نظر ما هواپیما سقوط نمیکرد اما آنها میگفتند خورده است. همیشه بحث داشتیم که این بحث و جدل، در کربلای ۵ تبدیل به یک درگیری شد.
آرش
در همان دو سه روز اول عملیات والفجر ۸، یکی دو تا از هواپیماهای خودمان طبق این قانون آمدند و رفتند. یکی از بهترین خلبانهای ما، در همان روزهای اول و دوم برای بمباران رفت و وقتی برگشت، توسط پدافند خودمان هدف قرار گرفت. ما که حدود پانصد متری از سایت فاصله گرفته بودیم، آن صحنه را دیدیم. در حالی که وقتی داخل سایت بودیم، سقوط هیچ هواپیمایی را نمیتوانستیم ببینیم. آن روز، چون بمباران شده بودیم، از سایت فاصله گرفته بودیم. دیدم روی نخلهای جنوب آبادان و بین پل بهمنشیر، یک هواپیما با سرعت از خاک عراق به طرف ایران میآید که ناگهان روی هوا منفجر و شعلهور شد! اما خلبان با همان وضع راه را ادامه داد تا از روی نخلها گذشت. خودم دیدم که تکههای آتشگرفتهٔ هواپیما، معلقزنان به زمین میخورد. وقتی بدنهٔ اصلی این هواپیما به زمین افتاد، قارچ عظیم دود از آن به وجود آمد. هواپیما تکهتکه شده بود و ما خیال میکردیم پدافند خودمان هواپیمای عراقی را زده است. اللهاکبر گفتیم و خوشحالی کردیم اما یکی دو ساعت بعد، خبر دادند که هواپیمای خودی بوده است!
آرش
به طور معمول، لابهلای چندین هواپیمای عراقی، یک هواپیمای دارای موشک ضد رادار وجود داشت. هر هواپیما هم معمولاً یک موشک حمل میکرد. آن موشکها در آن زمان قیمتش از یک هواپیما گرانتر بود. این موشکها از سلاحهای مهم منطقه بود که در آن روزها به عراق داده بودند. یکی از رکوردهای من هم در جنگ، گرفتن موشکهای ضد رادار از هواپیماهای عراقی بود.
آرش
آنها میآمدند و من هم آماده بودم. حدود سیوپنج کیلومتری ما که رسیدند، رادار را روشن کردم و طبق آن سمت و ارتفاع و فاصلهای که ستاری داده بود، به طرفشان رفتم. این شیوه را در خارک تجربه کرده بودم. اولین هواپیما را گرفتم و بلافاصله اولین موشک را شلیک کردم و اولین هواپیما سقوط کرد. تا ظهر، شش موشک شلیک کردم و چهار هواپیما را زدم. به جز کسانی که روش مرا از قبل میدانستند، کسی باور نمیکرد که در عرض دو سه ساعت، چهار فروند هواپیما در آسمان متلاشی شود. سرنگونی این هواپیماها، وضعیت منطقه را دگرگون کرد و از ظلماتی که بمباران دیروز به وجود آورده بود، بیرون آورد.
آرش
ک روز، در جزیره خارک، آژیر خطر را زدند. بهسرعت خودم را به اتاق رساندم. فاجعه انهدام اسکله آذرپاد امکان ندارد تاریخش گم شود، چون روزی که اسکله آذرپاد را زدند، اگر ملت ما میدانستند چه فاجعهای رخ داده، همگی گریه میکردند. یکی از بزرگترین فاجعههای مملکت در این تاریخ، به علت ندانمکاری پدافند پیش آمد.
متأسفانه مرسوم شده بود که هنگام بروز وقایع تلخ، آنها که مسئول این تلخیها بودند، موضوع را برای مسئولان بالاتر و تیمهای بررسیکننده، جور دیگری جلوه میدادند. مسئولان بالاتر هم به جای اینکه یک دستور درست بدهند، دستور غلطتری صادر میکردند و این فاجعهٔ بدتری بود.
آرش
در سایت بوشهر «عزیز» نامی بود که فوتبالیست بود. او بر اثر یک ناهماهنگی، در شرایطی مشابه، یک هواپیمای اف ـ ۱۴ را به اشتباه در بین چند هواپیمای دشمن سرنگون کرد. به جای اینکه هواپیمای دشمن را بیندازد، هواپیمای خودی را انداخت.
آرش
حجم
۵٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۹ صفحه
حجم
۵٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۹ صفحه
قیمت:
۱۱۶,۰۰۰
۸۱,۲۰۰۳۰%
تومان