بریدههایی از کتاب دیگری در اندرونی واکاوی فضای جنسیتی
۳٫۲
(۹)
از نظر لویناس، "هیچکس در مواجهه با دیگری نمیتواند در خودش بماند. سوژه نوعی برونرفت از خویش است" (همان: ۱۵۵).
hou.hou
در نگاه ایدئولوژیک و اجتماعی جامعهٔ پدرسالار زن اگر قرار است در مقام باکره و اسطوره تکریم شود باید با موقعیت منفعل و نقش ضعیفهٔ خود همسانپنداری کند و اگر بخواهد فاعل جنسیتی باشد و طالب آزادی و خودسری، در مقام نافرمان و عاصی تکفیر خواهد شد. در این جوامع زنان، برحسب این تقابل، به دو دستهٔ آرمانی و بیارزش طبقهبندی میشوند. مردان نیز گرفتار این تصویر دوگانه هستند و آن را به بدن و جنسیت زنان بهواسطهٔ قدرت تحمیل میکنند. این تصویر دوگانه بین دو نوع گفتمان رعایت میشود؛ یکی گفتمان سنتی که بهدلیل تأکید بر آموزههای سنتی و دینی و تقدم هویت جنسی بر هویت انسانی، زنان را از حضور و نمایش در عرصههای عمومی مورد انتقاد قرار داده و برحذر میدارد و دیگری گفتمان مدرن که در آن زن مقلد و مصرفگرا به دنبال یک الگوی ایدئال و "دیگریِ" غربی دستنیافتنی است که هیچگاه قادر نخواهد بود به آن دیگری تبدیل شود.
فرشته
در این شکل از قدرت به جای حذف و سرکوب بدن و نیروهایش، آنها را در خویش ادغام میکند، نیروهای بدن به گونهای هدایت میشوند که از لحاظ هزینهٔ سیاسی کاهش یافته و از لحاظ اقتصادی افزایش یابند؛ بنابراین زن از موجودی ناشناخته و گُنگ و دور از دسترس و شاید طغیانگر تبدیل به اُبژهای رام و در دسترس و شناختپذیر میشود.
فرشته
از نظر لاکلا و موفه، هویتهای گفتمانی از طرد دیگری سود جسته و تثبیت میشوند. هر گفتمانی ضرورتاً نیاز به گفتمان رقیب دیگری دارد که با آن هویت یابد و بهمنظور هویتیافتن بهناچار شروع به تولید دشمن برای خود میکنند. لاکلاو و موفه برای تثبیت موقتی معنا و هویت دو مفهوم هژمونی و ضدیت را بهکار میبرند. دیگربودگی به معنای نفی و طرد گفتمانهای دیگر از سوی گفتمان خاص است. هیچ معنا و هویتی بدون قرارگرفتن در رابطهٔ ضدیت و دیگربودگی تشکیل و تثبیت نمیشود (هوارث، ۱۳۷۷)
hou.hou
قدرت دانش را مشروعیت میبخشید و دانش با قدرت عملی میشود
فرشته
ساختار سنتی مردسالار، چه در دورهٔ سنتی و چه در دورهٔ سرمایهداری مدرن، برای ایجاد سلطه و هژمونیک خود نیازمند عنصر تداوم است؛ زیرا سلطه نیازمند ساختاری است بادوام.
فرشته
در گذشته کمبود نان وجود داشت؛ از این رو کمبود فضا و دیدهشدن زنان احساس نمیشد، ولی امروزه که نان و رفاه بهوفور یافت میشود مبارزهٔ جنسیتی بیش از هر زمان دیگر در گفتمان فضایی حک شده است. انجمنها و گروههای فمینیسیتی فضای آشپزخانههای قدیمی و سنتی را تکسلول زنانه و فضای تحقیر و انزوای او میشمردند، اما بهموازات پیشرفت صنعت و تکنولوژی، آشپزخانه که به آخرین فناوریهای تکنولوژی مجهز شد، یکی از اجزای زیباییشناختی خانه و فضایی برای بازنمایی سیال جنسیتی معرفی شد که مرزهای جنسیتی بهتدریج در آن کمرنگ میشد و در کل، شهرنشینی و صنعت از این فضا یک دستگاه و تکنولوژی انضباطی مدرن ساخت.
فرشته
ساختار اجتماعی قدرت از طریق برنامههای یکنواخت عادی و بدیهی زندگی روزمره، نظم خودش را به افراد از طریق درونیکردن در افعال، گفتار و کردار تحمیل میکند و نظام مرزبندی جنسیتی را با رعایت اصل سلسلهمراتب در تقسیمبندیهای فضایی در تمام سطوح و لایههای زندگی تثبیت و بازتولید میکند. اسپاین بیان میدارد؛ فضای جنسیتی بهواسطهٔ تقسیم نقش جنسیتی از طریق فعالیت روزمره در زندگی روزانه بنا میشود، استفاده میشود یا تغییر شکل میدهد (اسپاین، ۱۹۹۲: ۱۰۱).
hou.hou
زن در این گفتمان و نظام معنایی که دال ارشد آن برتری مرد است، یک دامی جنسی است برای اغوا. هوش، اغواگری و قدرت زن، موقعیت و سلطهٔ مرد را به خطر میاندازد و احساس ناامنی در پی خواهد داشت. اندرونی همچون خلوتکدهای تهدیدِ جنسی زن را خنثی کرده و او را رؤیتناپذیر و غیرقابل دسترس میسازد. این فرم از معماری و فضای اندرونی به "بازنمایی" زن در راستای تثبیت هویت زنانی که موقعیت اجتماعی آنان کمک میکند؛ هویتی که در آن زن بهعنوان زنِ پردهنشین یا کدبانو و مادر بازشناخته میشود؛ در این هویت با توجه به اصل سلسلهمراتب فضایی در معماری حجاب و پیامد آن یعنی شیوهٔ تقسیمبندی جداکنندهٔ زنان از مردان، زنانگی بهمثابه زنی مستور و پوشیده در معماری درونگرا نمایانده میشود.
فرشته
سیاست نظام حاکم به چنین مکانی نیاز داشت که با دیوارهای حریم جداکننده، نقش القای این مسئله را به زنان داشته باشد که برتری و سلطهٔ مردان را تداوم بخشد، قوام خانواده و سنتهای پدرسالاری را تقویت کند و همهٔ پدیدههای اجتماعی در هالهای از تقدس و ابهام باشد که زنانگی بهصورت یک راز در ذهنها باقی بماند.
فرشته
ورود گفتمان فمینیستی به مباحث فضا ـ جنسیت و برجستهساختن نابرابری فضایی زنانه ـ مردانه، منجر به شکستن فضای بستهٔ ارزشهای جنسیتی تاریخی میشود و دیوارهای جداکنندهٔ اندرونی و بیرونی را به چالش میکشد. زنان نمیخواهند بدن آنها ابزاری برای اعمال قدرت گفتمان مردانه باشد، به همین دلیل داعیهٔ وجود هویتی یکسان را برای خود مطالبه میکنند و مهمترین نقش جنسیتی زن بهعنوان کدبانو و خانهدار در نهادهای قدرت مذکر را زیر سؤال میبرند؛ بنابراین گفتمان فمینیستی نسبت بدن، سوژه و فضا را در جلوههای حضور فضایی ـ مکانی در عرصهٔ خصوصی و عمومی مشاهده و بررسی میکند.
فرشته
تأکید بر اصل تحریکپذیری مرد و تحریککنندگی زن، در مواجه با یکدیگر تفکیک و جداسازی هرچهبیشتر فضایی آنها را توجیه و مشروعیت میبخشد.
فرشته
رساله وجوب ستر و حجاب به قلم نویسندهای با نام آقا شیخ محمد کاظم نجل محمد سعید از علمای نجف نوشته شده است. این رسالهای است درخصوص وجوب ستر و پوشش طایفهٔ زمان به ادلهٔ اربعهٔ قرآن و سنت و اجماع و عقل. وی گسترش فواحش و آزادی را نتیجهٔ بیحجابی و عاملی برای افزایش طلاق و بیتوجهی مردان به زنانشان میداند:
"آنچه دلالت میکند بر وجوب ستر و حجاب از سنت و اخبار محمد ص است: روزی حضرت رسول فرمودند که هر که اطاعت زن خود نماید، خدای تعالی او را سرنگون به جهنم میافکند. عرض کردند در چه چیز؟ فرمودند: در این که از شوهر خود خواهش کند به حمامها و عروسیها عیدگاهها و عزاها برود و جامههای نازک بپوشد و شوهر راضی شود و اذن دهد. از حضرت امام صادق ع پرسیدند که آیا جایز است زنان از برای نماز عید و نماز جمعه بیروند روند؟ فرمودند: مگر زنی که پیر باشد.
فرشته
مفهوم جنسیت کل راههای کاملاً نوین تفکر و تحلیل را به روی فمینیستها بگشاید و امید پیشرفتهای عظیم نظری را در تحلیل دلایل سرکوب زنان به همراه آورد.
فرشته
دوبوآر تأکید میکند "آدمی زن زاده نمیشود بلکه زن میشود". این تأکید حاوی استدلالی بر این مبناست که موقعیت فرودست زنان یک امر طبیعی یا زیستشناختی نیست بلکه جامعه آن را به وجود آورده است.
رز قرمز
نظریهپردازان فمینیست وقتی با طرد زنان از عرصههای وسیع مشارکت اجتماعی روبهرو شدند، تردید دربارهٔ تفاوتگذاری طبیعی در نقشهای اجتماعی مرد و زن و برنامهریزی راههایی بهمنظور غلبه بر آن را شروع کردند. این امر به تمایزگذاری میان جنس و جنسیت منجر شد. تعریف "جنس" را به تفاوتهای زیستی میان زن و مرد محدود کردند و "جنسیت" را در مقابل آن به کار بردند که تأکیدی باشد بر نقش اجتماع در شکلدادن به زنانگی و مردانگی، که با این تأکید بتوانند این دیدگاه که رابطهٔ بین زن و مرد برآمده از دل طبیعت است را به چالش بکشند
رز قرمز
دوبوآر تأکید میکند "آدمی زن زاده نمیشود بلکه زن میشود". این تأکید حاوی استدلالی بر این مبناست که موقعیت فرودست زنان یک امر طبیعی یا زیستشناختی نیست بلکه جامعه آن را به وجود آورده است.
رز قرمز
نظریهپردازان فمینیست وقتی با طرد زنان از عرصههای وسیع مشارکت اجتماعی روبهرو شدند، تردید دربارهٔ تفاوتگذاری طبیعی در نقشهای اجتماعی مرد و زن و برنامهریزی راههایی بهمنظور غلبه بر آن را شروع کردند. این امر به تمایزگذاری میان جنس و جنسیت منجر شد. تعریف "جنس" را به تفاوتهای زیستی میان زن و مرد محدود کردند و "جنسیت" را در مقابل آن به کار بردند که تأکیدی باشد بر نقش اجتماع در شکلدادن به زنانگی و مردانگی، که با این تأکید بتوانند این دیدگاه که رابطهٔ بین زن و مرد برآمده از دل طبیعت است را به چالش بکشند
رز قرمز
دوبوآر تأکید میکند "آدمی زن زاده نمیشود بلکه زن میشود". این تأکید حاوی استدلالی بر این مبناست که موقعیت فرودست زنان یک امر طبیعی یا زیستشناختی نیست بلکه جامعه آن را به وجود آورده است.
رز قرمز
نظریهپردازان فمینیست وقتی با طرد زنان از عرصههای وسیع مشارکت اجتماعی روبهرو شدند، تردید دربارهٔ تفاوتگذاری طبیعی در نقشهای اجتماعی مرد و زن و برنامهریزی راههایی بهمنظور غلبه بر آن را شروع کردند. این امر به تمایزگذاری میان جنس و جنسیت منجر شد. تعریف "جنس" را به تفاوتهای زیستی میان زن و مرد محدود کردند و "جنسیت" را در مقابل آن به کار بردند که تأکیدی باشد بر نقش اجتماع در شکلدادن به زنانگی و مردانگی، که با این تأکید بتوانند این دیدگاه که رابطهٔ بین زن و مرد برآمده از دل طبیعت است را به چالش بکشند
رز قرمز
حجم
۱۲۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۲۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۴,۵۰۰
تومان