بریدههایی از کتاب سیاست اقتصادی؛ شش گفتار دربارهی سوسیالیسم، کاپیتالسیم، اقتصاد و سیاست
نویسنده: لودویگ فون میزس
مترجم:محمود صدری
انتشارات:انتشارات دنیای اقتصاد تابان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۴۸ رأی
۳٫۹
(۴۸)
بهاصطلاح لیبرالهای امروزی باور بسیار پرطرفداری دارند مبنی بر اینکه بدون آزادی اقتصادی میتوان آزادی بیان و آزادی اندیشه و آزادی مطبوعات و آزادی مذهبی و آزادی زندانی نشدنِ بدون محاکمه، را حفظ کرد. چنین کسانی نمیفهمند که در نظامی که بازار ندارد و همهچیز در اختیار دولت است، همه آزادیهای دیگر توهم است، حتی اگر چنین آزادیهایی بهصورت قانون در آیند و مکتوب شوند و در قوانین اساسی گنجانده شوند.
Fatemeh Ghazanfari
تورم، سیاستگذاری است و سیاستگذاری تغییرپذیر است.
phoenix
این وظیفه شهروندان است که از دولت حمایت کنند، نه اینکه دولت از شهروندان حمایت کند.
phoenix
افزایش چاپ پول کاغذی توسط دولتها، موجب کاهش قدرت خرید هر واحد پول و در نتیجه، افزایش قیمتها میشود. تورم، همین است.
phoenix
این سخن از بیخ و بن یاوه است که یک نظام اقتصادی نوع سوم هم وجود دارد که حدوسط سوسیالیسم و سرمایهداری قرار میگیرد و آنگونه که حامیان این سخن میگویند، مزیتهای هر دو نظام را دارد و معایب آنها را ندارد. کسی که به چنین نظام جادویی باور داشته باشد، بدیهی است که در ستایش از مداخلههای شکوهمند دولت، چکامهسرایی کند. تنها چیزی که درباره چنین باوری میتوان گفت این است که خطاست. مداخله دولت که این افراد آن را میستایند همان وضعی را ایجاد میکند که خودشان نمیخواهند.
phoenix
نظام سوسیالیستی، آنگونه که مارکس و لنین و دیگر رهبران سوسیالیست میشناختند و مدافعش بودند، یعنی انتقال قواعد نظامی به سرتاپای نظام تولید. مارکس از "سپاهیان صنعتی" سخن میگفت و لنین از "سازماندهی همهچیز، از اداره پست گرفته تا کارخانهها و همه صنایع مطابق الگوی ارتش."
بنابراین، در نظام سوسیالیستی همهچیز به عقل و استعداد و قابلیت کسانی ختم میشود که قدرت فائقهاند. آن چیزهایی که دیکتاتور والامقام یا کمیته منصوب او، نمیداند، وارد برنامهریزیها نمیشود.
phoenix
تفاوت بردگی و آزادی در این است که برده ناگزیر است هر آنچه سرورش فرمان میدهد عمل کند، اما شهروند آزاد -که معنای آزادی هم همین است- در وضعی قرار دارد که میتواند شیوه زندگیاش را انتخاب کند. قطعا از نظام سرمایهداری هم میتوان سوءاستفاده کرد و برخی افراد سوءاستفاده میکنند. قطعا کارهایی میشود که نباید بشود. اما اگر هم اکثریت چنین کارهایی را تأیید کند، مخالف چنین کارهایی همواره راهی برای تغییر دادن ذهنیت همشهریانش دارد. این مخالف میتواند همشهریانش را ترغیب و متقاعد کند، اما نمیکوشد با استفاده از قدرت، یا قدرت پلیسی دولت، آنان را مجبور به ترک کاری یا انجام کاری کند.
Mozhan122
بهاصطلاح لیبرالهای امروزی باور بسیار پرطرفداری دارند مبنی بر اینکه بدون آزادی اقتصادی میتوان آزادی بیان و آزادی اندیشه و آزادی مطبوعات و آزادی مذهبی و آزادی زندانی نشدنِ بدون محاکمه، را حفظ کرد. چنین کسانی نمیفهمند که در نظامی که بازار ندارد و همهچیز در اختیار دولت است، همه آزادیهای دیگر توهم است، حتی اگر چنین آزادیهایی بهصورت قانون در آیند و مکتوب شوند و در قوانین اساسی گنجانده شوند.
erfan
تنها روشی که با آن میتوان "اشتغال کامل" ایجاد کرد، بازارِ کاری است که از گزند دستکاریها مصون باشد. این حکم درباره همه مشاغل و همه کالاها جاری است.
Soheyla
فقط حرف میزنند و کاری نمیکنند.
Soheyla
رژیمهای سوسیالیستی، ادعای دموکراسی دارند. روسها نام نظام خود را گذاشتهاند دموکراسی خلق و لابد منظورشان این است که دیکتاتور آنها نماینده مردم است.
Soheyla
دولتها پس از آنکه با عرضه پول، موجب تورم میشوند و داد مردم از افزایش قیمتها در میآید، معمولا به سیاست مهار قیمتها متوسل میشوند. نمونههای مشهور شکستخورده روشهای مهار قیمت پرشمارند
Soheyla
دولت باید از افراد کشور در برابر تهاجمهای خشونتبار و متقلبانه باندها محافظت و از کشور در برابر دشمنان خارجی دفاع کند.
Soheyla
اصل بنیادی سرمایهداری بهشکلی که امروزه در همه کشورهای دارنده نظامهای پیشرفته تولید انبوه جاری است، همین است: بنگاههای بزرگ، که این روزها آماج حملات متعصبانه بهاصطلاح چپگرایان قرار دارند، تولیدکننده کالاهایی هستند که تقریبا همهاش صرف رفع حوائج تودههای مردم میشود.
Soheyla
پیروان مارکس، تئوری خود را اینگونه سامان میدادند: اگر دستمزد کارگران از سطح تامین ضروریات زندگی فراتر رود، آنان بچههای بیشتری به دنیا میآورند؛ ورود این بچهها به بازار کار موجب کاهش نرخ دستمزدها میشود و دوباره دستمزدها به سطح تامین ضروریات تنزل میکند و فقط آنقدری هست که مانع مردن کارگران شود. این تلقی مارکس و بسیاری سوسیالیستهای دیگر درباره کارگران، دقیقا مانند کاری است که زیستشناسان -البته بهدرستی- هنگام مطالعه زندگی حیوانات، مثلا موشها، میکنند.
Soheyla
هیچ کشور سرمایهداری را در غرب نمیتوان نشان داد که وضع مردم آن بهبود بیسابقه نیافته باشد. همه این پیشرفتها، دستکم در هشتاد نود سال گذشته، برخلاف پیشبینیِ کارل مارکس رخ داده است. زیرا سوسیالیستهای پیرو مارکس معتقد بودند بهبود وضع کارگران ناممکن است. آنها پیرو تئوری غلط و مشهور "قانون آهنین دستمزدها" بودند که مطابق آن، دستمزد کارگران در نظام سرمایهداری هرگز از نان بخور و نمیری که برای زنده ماندن آنها و خدمت کردنشان به سرمایهداری لازم است، فراتر نخواهد رفت.
Soheyla
محافظهکاری شدیدترین لفظی بود که کارل مارکس میتوانست برای محکوم کردن اتحادیهها بهکار ببرد. او از اتحادیهها میخواست برای خود هدف تازهای برگزینند که انقلابی باشد: یعنی اینکه "برنامه افزایش دستمزدها را یکسره کنار بگذارند" و بهجای نظام مالکیت خصوصی، "سوسیالیسم" را بنشانند، یعنی وسایل تولید را دولتی کنند.
Soheyla
اصطلاح "سرمایهداری" را دوستان این نظام برایش انتخاب نکردند، بلکه کسی این عنوان را ساخت که این نظام را بدترین نظامِ سراسر تاریخ میدانست که بزرگترین شرّ عالم را بر انسان آوار کرده است. او کارل مارکس بود
Soheyla
متمایز کردن کارفرما و کارگر، موجب تمایزی هم در نظریه اقتصادی میشود، اما در زندگی واقعی چنین تمایزی وجود ندارد. در زندگی واقعی، کارفرما و کارگر، آخرالامر یکی هستند.
Soheyla
بهترین سیاست اقتصادی این است که با محدود کردن دولتها، وضعی پدید آید که افراد بتوانند هدفهای خود را پی بگیرند و با همسایگان خود با مسالمت زندگی کنند. وظیفه دولت فقط محافظت از جان و مال افراد و تضمین برخورداری آنان از آزادی و فرصتهای همکاری و دادوستد با همدیگر است.
Soheyla
حجم
۱۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان