بریدههایی از کتاب نفر بعدی که در بهشت ملاقات می کنید
۴٫۰
(۷۳)
میدانستی که یک سگ اگر در حضور یک فرد خندهرو و یک فرد گریان باشد، میرود پیش آن کسی که دارد گریه میکند؟ سگها، وقتی آدمهای دور و برشان ناراحت باشند، غمگین میشوند. اینگونه آفریده شدهاند. به این حسشان دلسوزی میگویند.
.ً..
هر پایانی، یک آغاز هم هست.
.ً..
تو تنها زمانی به آرامش میرسی که با خودت در صلح باشی.
.ً..
«اینکه پایان تنهایی زمانی است که کسی به تو نیاز داشته باشد؛ و دنیا پر از نیاز است.»
(:Ne´gar:)
عشق، انتقام نیست. نمیتوان آن را مثل سنگ پرتاب کرد؛ و تو نمیتوانی آن را خلق کنی تا مشکلاتت را حل کند. اجبار در عشق، مثل این است که گلی را بچینی و بعد اصرار کنی که رشد کند.
آیدا
"امروز در این مکان دور هم جمع شدهایم تا..."
اگر میدانستید که قرار است بمیرید، آخرین ساعات عمرتان را چطور سپری میکردید؟
Emma
بهشت و زمین همپوشانی پیدا میکنند. در چنین مواقعی، ممکن است برای لحظهای ارواحی را ببینی که قبلاً از این دنیا رفتهاند.
میتوانی ببینی که منتظر رسیدنت هستند.
آســاره
حتماً اصطلاح "بهشت روی زمین" به گوشتان خورده است؛ این اصطلاح حاکی از یک اتفاق فوقالعاده است، مثل بدرقهٔ سرشار از شادی بعد از یک عروسی. اما "بهشت روی زمین" میتواند معنای دیگری هم داشته باشد؛ چیزی که حال، همگام با دست تکان دادن پیرمرد –ادی از روبی پیر- از میان جمعیت، داشت برای آنی رخ میداد.
در بعضی لحظات خاص، یعنی زمانی که مرگ نزدیک است
آســاره
«تا به حال شده بخواهی یکی از لحظات زندگیات را پس بگیری؟ لحظهای که در آن نمیتوانی باور کنی که کاری داری انجام میدهی تا چه حد بیاهمیت است و چیزی که از دست خواهی داد، چقدر مهم و حیاتی؟»
ساااری
داستان زندگی شما ثانیه به ثانیه نوشته شده؛ و همچون جابهجایی مداد و پاککن، بی ثبات و قابل تغییر است.
novelist
کلیو پرسید: «تا به حال به این فکر کرده بودی که چند موجود زنده روی زمین وجود دارد؟»
«انسانها. حیوانات. پرندگان. ماهیها. درختان. باعث میشود تعجب کنی که چطور کسی میتواند احساس تنهایی کند. بااینحال انسانها احساس تنهایی میکنند. تأسفبرانگیز است.»
به آسمان نگاه کرد، حال بنفش پررنگ بود. «آنی ما از تنهایی میترسیم اما خود تنهایی وجود ندارد. هیچ شکلی ندارد. تنها یک سایه است که روی ما میافتد؛ اما وقتی حقیقت رادرک میکنیم، درست همانطور که سایهها با تغییر نور میمیرند، آن احساس غمگینهم از بین میرود.»
آنی پرسید: «حقیقت چیست؟»
پیرزن لبخند زد: «اینکه پایان تنهایی زمانی است که کسی به تو نیاز داشته باشد؛ و دنیا پر از نیاز است.»
آرشین
«تا به حال به این فکر کرده بودی که چند موجود زنده روی زمین وجود دارد؟»
«انسانها. حیوانات. پرندگان. ماهیها. درختان. باعث میشود تعجب کنی که چطور کسی میتواند احساس تنهایی کند. بااینحال انسانها احساس تنهایی میکنند. تأسفبرانگیز است.»
mahzad
کودکان در ابتدا به والدینشان نیاز دارند. با گذر زمان، آنها را پس میزنند. در نهایت، به آنها تبدیل میشوند.
نور
«میدانستی که یک سگ اگر در حضور یک فرد خندهرو و یک فرد گریان باشد، میرود پیش آن کسی که دارد گریه میکند؟ سگها، وقتی آدمهای دور و برشان ناراحت باشند، غمگین میشوند. اینگونه آفریده شدهاند. به این حسشان دلسوزی میگویند.
بهناز
دو ساعت؟ چطور یک زندگی ظرف دو ساعت تا این حد تغییر میکند؟
پ. و.
ضربهٔ آرامی به سرش زد.
«یک زندگی جدید، بچه جان.»
ده ساعت باقی مانده بود.
هیچ داستانی به تنهایی بال و پر نمیگیرد. زندگیهای ما همچون نخهای ماشین بافندگی جوری در هم تنیده شده که هیچگاه نخواهیم فهمید.
آســاره
در زندگیتان، بعضی لمسها هویت دارند؛ بعضی لمسها چنان یادگاری بر جای میگذارند که دیگر با چشمان بسته هم میشناسیشان
mahzad
«میدانستی که یک سگ اگر در حضور یک فرد خندهرو و یک فرد گریان باشد، میرود پیش آن کسی که دارد گریه میکند؟ سگها، وقتی آدمهای دور و برشان ناراحت باشند، غمگین میشوند. اینگونه آفریده شدهاند. به این حسشان دلسوزی میگویند.
«انسانها هم این حس را دارند. اما بقیهٔ احساسات جلوی آن را سد میکند- غرور، خودخواهی، این تفکر که باید اول به دردهای خودمان رسیدگی کنیم. سگها چنین دغدغههایی ندارند.»
reyhan
داستان زندگی شما ثانیه به ثانیه نوشته شده؛ و همچون جابهجایی مداد و پاککن، بی ثبات و قابل تغییر است
ketabbaz
هیچ داستانی به تنهایی بال و پر نمیگیرد. زندگیهای ما همچون نخهای ماشین بافندگی جوری در هم تنیده شده که هیچگاه نخواهیم فهمید.
آرشین
حجم
۱۸۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۸۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان