بگذار کلماتم اینبار
سینهبهسینه به لبهات برسند
بیدفتر
بیترس
بیتاریکی...
فراموش نکن
هیچ پیامبری در جهان
نوشتن نمیداند
|ݐ.الف
قرار بود
باد بیاید
که درختان را بیدار کند
باد آمد
اما
درختی نمانده بود
|ݐ.الف
زندگی حرف دیگری دارد
حرفی که انگار پس از پایان
دوباره آغاز خواهد شد
|ݐ.الف
زندگی چیزهای زیادی از ما میگیرد
در جیبهای بارانیاش نگه میدارد
و تصمیم میگیرد تا ابد
با کسی دربارهاش حرف نزند
|ݐ.الف
زندگی حرف دیگری دارد
حرفی که انگار پس از پایان
دوباره آغاز خواهد شد
ر.سین
میخواهی از من بمانم
اما
گوزنی که از شاخهایش گریخته است
استخوانهایم را تَرک نمیکند
ریحان
برای کسی که باید تنها بماند
اتاقی با پردههای کشیده
صدای آهستهٔ باران
و چند کتابِ دستنخورده کافیست
خانههای کوچک
هیچ رازی را
در خود پنهان نمیکنند
bud
گیرم قرنها بعد
مادهسگِ گرسنهای که زمین را میکَند
تکههای چند واژهٔ ولگرد را
کنار جنازهای پیدا کند
bud
چند اتاقِ خالی
یک راهرو بلند
سایههای خاکگرفتهای کنارِ دیوار
و پلههایی که معلوم نیست کجا میروند
زندگی چیزهای زیادی از ما میگیرد
در جیبهای بارانیاش نگه میدارد
و تصمیم میگیرد تا ابد
با کسی دربارهاش حرف نزند
bud
میماند
اما نمیداند چندینبار
برای نبودنش گریسته است
|ݐ.الف