بریدههایی از کتاب ظرافت جوجه تیغی
۳٫۸
(۱۹۸)
عقبنشینی کردم و از مبارزه امتناع کردم، ولی در عمق روحم هیچ چالشی نیست که من دست ردّ به سینه آن بزنم. با اینکه از حیث نام، موقعیت و چهره در شمار نمیآیم، ولی الههای شکستناپذیرم.
f.z
«زندگی مفهومی دارد که کلید فهم آن در دست آدمبزرگهاست» دروغی جهانشمول است که همه ناگریزند آن را باور داشته باشند
f.z
تهیدستی دروگر قهاری است: این دروگر همه تواناییهای ما را در برقراری ارتباط با دیگری درو میکند و ما را تخلیه شده و شسته شده از احساسات بهجا میگذارد تا بتوانیم تمام سیاهیهای زمان حال را تحمل کنیم.
Mahsa Bi
ما هرگز آن سوتر از یقینهای خودمان را نمیبینیم و، خطرناکتر از آن، از ملاقات کردن با دیگران صرفنظر کردهایم، ما جز ملاقات کردن با خودمان کار دیگری نمیکنیم، بیآنکه خودمان را در این آینههای همیشگی بشناسیم.
Mahsa Bi
ما هرگز آن سوتر از یقینهای خودمان را نمیبینیم
Mahsa Bi
اگر کسی از فردا هراس دارد به خاطر این است که نمیداند چگونه حال را بسازد و وقتی کسی نمیداند چگونه حال را بسازد، به خود میگوید که فردا خواهد توانست آن را بسازد و این چرند است زیرا فردا همیشه بدل به امروز میشود، متوجه هستید؟
Mahsa Bi
پایان زندگی تنهایی است.
Mahsa Bi
این انتظار است که غیر قابل تحمل است، این حالت پوچیای که آدم در آن بیفایده بودن هر تلاشی را احساس میکند.
Mahsa Bi
بدجنسهای واقعی از همه نفرت دارند، بهویژه از خودشان. شما، وقتی کسی از خودش نفرت دارد، این را حس نمیکنید؟ این نفرت موجب میشود که او در عین زنده بودن مرده باشد، احساسهای بد را بیحس کرده باشد و همینطور احساسهای خوب را تا نتواند تهوع از خود را احساس کند.
Mahsa Bi
هر یک زندانی سرنوشت خویش و باید بیآنکه راه گریزی باشد با آن روبهرو شوند.
Mahsa Bi
زشتی، همیشه، از پیش محکوم است و من محکوم به تحمل این سرنوشت غمانگیز بودم و، علاوه بر این، رنج بیشتری میبردم چون ابله نبودم.
Mahsa Bi
هیچکس متوجه این حقیقت نیست که اگر هستی پوچ است، دیگر در عرصه آن به نحو درخشانی کسب موفقیت کردن از شکست خوردن در آن ارزش بیشتری ندارد. فقط اینطور راحتتر است.
Mahsa Bi
آدمها خیال میکنند بهدنبال ستارهها میگردند ولی مثل ماهی قرمزهای داخل پارچ کارشان پایان مییابد. از خودم میپرسم آیا سادهتر این نیست که از همان ابتدا به بچهها یاد بدهند که زندگی پوچ است. این امر ممکن است پارهای از لحظههای زیبای دوران کودکی را نابود کند ولی، در عوض، به بزرگسالان اجازه میدهد زمان بسیار قابل توجهی را هدر ندهند ــ جدا از اینکه آدم، دستکم، از خطر یک ضربه روحی، ضربه پارچ، در امان خواهد ماند.
Mahsa Bi
شاید زندگی یعنی همین: ناامیدی بسیار، ولی همینطور لحظههایی از زیبایی که، در آن لحظهها، زمان همان زمان نیست. درست مثل نتهای موسیقی که نوعی پرانتز در گذر زمان ایجاد میکنند، تعلیق، یک جای دیگر در همینجا، یک همیشه در هرگز.
آری، همین است، یک همیشه در هرگز.
رُنه، نترسید، من خودکشی نخواهم کرد، چیزی را به آتش نخواهم کشید.
زیرا، به خاطر شما، از این پس، به تعقیب همیشه در هرگز خواهم پرداخت.
زیبایی در جهان.
sahar
تهیدستی دروگر قهاری است: این دروگر همه تواناییهای ما را در برقراری ارتباط با دیگری درو میکند و ما را تخلیه شده و شسته شده از احساسات بهجا میگذارد تا بتوانیم تمام سیاهیهای زمان حال را تحمل کنیم.
sahar
تمام این آدمها، تمام این نگرانیها، تمام این نفرتها و تمام این خواهشها، تمام این پریشانیها و تمام این سالهای مدرسه با همه زشتیهایش، حادثههای ریز و درشتش، معلمهایش، شاگردان رنگوارنگش، همه این زندگیای که از فریادها، اشکها و لبخندها، درگیریها، جداییها، امیدهای بر باد رفته و شانسهای غیر منتظره درست شده، و ما آنها را تحمل میکنیم، همه و همه، وقتی گروه آواز شروع به خواندن میکند، ناپدید میشوند. روند زندگی در آواز غرق میشود،
hamideh
به عقیده من، دستور زبان راه بهسوی زیبایی را نشان میدهد. وقتی آدم حرف میزند، وقتی آدم چیزی میخواند یا مینویسد، احساس میکند جمله زیبایی ساخته یا میخواند. آدم قادر است یک سبک خوب یا یک عبارت زیبا را تشخیص دهد. ولی وقتی انسان دستور زبان یاد میگیرد، به بُعد دیگری از زیبایی زبان دسترسی پیدا میکند. کار دستوری کردن یعنی زبان را تجزیه و تحلیل کردن، چگونه ساخته شدن آن را بهدقت بررسی کردن و آن را، به نوعی، در عریانی کامل دیدن. از این زاویه است که دستور زبان شگفتانگیز است.
hamideh
اگر ما متوجه میشدیم، اگر از این امر آگاهی مییافتیم که هرگز جز خودمان کس دیگری را در دیگری نمیبینیم، که ما در بیابان تنها ماندهایم، راهی جز دیوانه شدن برایمان باقی نمیماند
hamideh
زبان، این ثروت پرارزش انسانی، و کاربردهای درست آن، محصول جستوجوی جامعه انسانی، امری مقدساند. اینکه، با گذشت زمان، زبان تحول پیدا میکند، دگرگون میشود، یا از یاد میرود و دوباره متولد میشود در حالیکه، بعضی وقتها، مورد تخطی قرار میگیرد، هیچ چیزی را تغییر نمیدهد تا کسی این حق را برای خودش قائل شود در آن تغییری ایجاد کند. در صورت وجود ضرورت تغییر، هر کس حق دارد در این مورد پیشنهادی ارائه کند. برگزیدگان جامعه، آنهایی که زمانه آنها را از هرگونه قید و بندی که سهمیه انسان ندار است آزاد کرده است، این مأموریت دوگانه ستایش کردن و محترم شمردنِ شکوه زبان را بهعهده دارند
hamideh
در رستورانهای ژاپنی بهنظر میآید مردم طور دیگری غذا میخورند. غذا خوردنشان بهنظر ساده، با ظرافت، متوازن و دلپسند میآید. آدم طوری غذا میخورد، گویی مشغول تماشای تابلوی نقاشی است یا در دسته سرودخوانان کلیسا دارد سرود میخواند. غذای ژاپنی نه زیاد است و نه کم، فقط به اندازه است، به مفهوم واقعی این عبارت.
hamideh
حجم
۲۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۲۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان