بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ‌‫ظرافت جوجه تیغی | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ‌‫ظرافت جوجه تیغی

بریده‌هایی از کتاب ‌‫ظرافت جوجه تیغی

۳٫۸
(۱۹۸)
فقط یک دوست داشته باش و او را خوب انتخاب کن.
hamideh
شاید زندگی یعنی همین: ناامیدی بسیار، ولی همین‌طور لحظه‌هایی از زیبایی که، در آن لحظه‌ها، زمان همان زمان نیست. درست مثل نت‌های موسیقی که نوعی پرانتز در گذر زمان ایجاد می‌کنند، تعلیق، یک جای دیگر در همین‌جا، یک همیشه در هرگز. آری، همین است، یک همیشه در هرگز.
hamideh
تهی‌دستی دروگر قهاری است: این دروگر همه توانایی‌های ما را در برقراری ارتباط با دیگری درو می‌کند و ما را تخلیه شده و شسته شده از احساسات به‌جا می‌گذارد تا بتوانیم تمام سیاهی‌های زمان حال را تحمل کنیم.
hamideh
آرامشی که وقتی تنها هستم احساس می‌کنم و این اطمینان به‌خود در آرامشِ تنهایی در مقایسه، با فضای بی‌قید و بند بودن، هرچه گفتن، هرگونه رفتار کردنی که با دیگری و در کنار دیگری، به‌عنوان همراه و همدل و هم‌زبان، به‌وجود می‌آید، هیچ است.
hamideh
وقتی سطرها آفریننده خود می‌شوند، وقتی من مثل یک از خود بی‌خبرِ شگفت‌زده، شاهد تولد جمله‌هایی هستم که خارج از اراده من به‌وجود آمده و به‌رغم اراده من بر صفحه کاغذ نوشته می‌شوند و به من چیزی را که نمی‌دانستم و تصور نمی‌کردم بخواهم می‌آموزند، از این وضع‌حمل بی‌درد، از این وضوح طراحی نشده لذت می‌برم: در دنبال کردن بی‌تلاش و بی‌یقین، باسعادت شگفت‌زدگی‌های صمیمانه، قلمی که مرا هدایت می‌کند و مرا می‌برد. بدین‌ترتیب، در عمق هستی‌ام، با فراموش کردن خود که شبیه از خود بی‌خبر شدن است، آرامش خوشایند یک وجدان تماشاگر را می‌چشم.
hamideh
وقتی نگرانم، به پناهگاهم می‌روم. هیچ نیازی به مسافرت ندارم. رفتن و پیوستن به قلمرو خاطرات ادبی‌ام کفایت می‌کند. زیرا چه وسیله تفریحی شریف‌تر و چه هم‌صحبتی سرگرم‌کننده‌تر از ادبیات وجود دارد و چه هیجانی لذت‌بخش‌تر از هیجانی است که خواندن کتاب نصیب انسان می‌کند.
hamideh
به‌نظر داراها این‌طور می‌آید که افراد خرده‌پا، شاید به‌علت این‌که زندگی آن‌ها ارزش چندانی ندارد و محروم از اکسیژن، پول و مردم‌داری‌اند، احساسات انسانی را با شدت کمتری درک می‌کنند و با بی‌اعتنایی زیادی با آن روبه‌رو می‌شوند.
hamideh
وقتی که بیماری وارد یک کانون خانوادگی می‌شود، فقط بر یک جسم چیره نمی‌شود بلکه بین قلب‌ها تارهای سیاهی می‌تند که در میان آن‌ها امید رفته‌رفته مدفون می‌شود.
hamideh
هر لحظه از زندگی‌ام که می‌توانست از کار کردن آزاد باشد صرف خواندن کتاب، دیدن فیلم و گوش کردن به موسیقی شد. ولی به نظرم می‌آید که این دیوانگی در بلع چیزهای فرهنگی از یک بدسلیقه‌گی عمده لطمه‌ای می‌بیند و آن مخلوط کردن ناپسند آثار درخور احترام با آثار دیگری است که از احترام کمتری برخوردار است.
hamideh
به‌غیر از عشق، دوستی و زیبایی‌های هنر، چیز قابل توجه دیگری نمی‌بینم که بتواند به زندگی معنا بدهد
hamideh
آزمون آلوزرد در آشپزخانه من صورت می‌گیرد. روی میز من که از جنس فورمیکا است، میوه و کتاب را قرار می‌دهم، اولی را گاز می‌زنم و شروع به خواندن دومی می‌کنم. اگر در حمله نیرومندشان متقابلاً مقاومت کنند، اگر آلوزرد در منصرف کردن من از خواندن کتاب شکست بخورد و اگر متن کتاب موجب به‌هدر رفتن لذت من در خوردن میوه نشود، آن وقت درک می‌کنم در برابر یک اقدام مهم قرار گرفته‌ام، بهتر است بگویم استثنایی، زیرا آثار کمی وجود دارند که در برابر خوشمزگی گلوله طلایی کوچک مقاومت کنند، از پا درنیایند، مضحک و بی‌مزه جلوه نکنند.
hamideh
کسی که خوشبخت است مبارزه طبقاتی برایش امری ثانوی به شمار می‌آید
Ali Safari
ــ خشمی را که یک شرور موجب ایجاد آن شده است نباید سر بی‌گناهی خالی کرد ــ
Ali Safari
این مطلب را همه می‌دانند که دیپلماسی، وقتی رابطه قدرت متعادل نیست، همیشه شکست می‌خورد.
Ali Safari
فایده ندارد بدانم دنیا زشت است، میل ندارم آن را ببینم.
Ali Safari
ولی اگر، در جهان ما، این امکان وجود داشته باشد که انسان چیزی بشود که هنوز نیست... آیا خواهم توانست از این امکان استفاده کنم و از زندگی باغ دیگری جز باغ پدرانم درست کنم.
Ali Safari
این اولین‌بار است که با کسی ملاقات کرده‌ام که در جست‌وجوی یافتن انسان‌هاست و آن سوتر را می‌بیند. این امر ممکن است پیش پا افتاده به‌نظر بیاید ولی من خیال می‌کنم که عمیق است. ما هرگز آن سوتر از یقین‌های خودمان را نمی‌بینیم و، خطرناک‌تر از آن، از ملاقات کردن با دیگران صرف‌نظر کرده‌ایم، ما جز ملاقات کردن با خودمان کار دیگری نمی‌کنیم، بی‌آن‌که خودمان را در این آینه‌های همیشگی بشناسیم.
Ali Safari
لطف‌های سرنوشت بهایی دارند. برای کسی که از کرامت‌های زندگی سود می‌برد، ضرورت موشکاف بودن در احترام به زیبایی جای بحث و گفت‌وگو باقی نمی‌گذارد.
Ali Safari
اگر در زندگی چیزی باشد که من بیشتر از هر چیز از آن متنفر باشم این است که افراد ناتوانی از خودبیگانگی‌شان را تبدیل به اصل بکنند.
Ali Safari
«آن‌هایی که می‌دانند کاری بکنند آن کار را می‌کنند، آن‌هایی که نمی‌دانند آموزش می‌دهند، آن‌هایی که نمی‌دانند آموزش بدهند به آموزش‌دهندگان آموزش می‌دهند، آن‌هایی که نمی‌دانند به آموزش‌دهندگان آموزش بدهند سیاست را پیشه خود قرار می‌دهند.»
Ali Safari

حجم

۲۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

حجم

۲۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان