بریدههایی از کتاب ظرافت جوجه تیغی
۳٫۸
(۱۹۸)
آزمون آلوزرد در آشپزخانه من صورت میگیرد. روی میز من که از جنس فورمیکا است، میوه و کتاب را قرار میدهم، اولی را گاز میزنم و شروع به خواندن دومی میکنم. اگر در حمله نیرومندشان متقابلاً مقاومت کنند، اگر آلوزرد در منصرف کردن من از خواندن کتاب شکست بخورد و اگر متن کتاب موجب بههدر رفتن لذت من در خوردن میوه نشود، آن وقت درک میکنم در برابر یک اقدام مهم قرار گرفتهام، بهتر است بگویم استثنایی، زیرا آثار کمی وجود دارند که در برابر خوشمزگی گلوله طلایی کوچک مقاومت کنند، از پا درنیایند، مضحک و بیمزه جلوه نکنند.
marzieh rezaee
م. فکر میکردم روزی، با یکنظر، کل دانش را، یکجا فراخواهم گرفت و همه خواندههای پراکندهام را، همانطوری که شاخههای آنهمه پنهان ناگهان سر بر میکشند، درهم گره خواهم زد ــ ولی میبینم مفهوم خود را پنهان میکند، آنچه اساسی است از من میگریزد و بیهوده است که همان سطرها را دوباره و چندباره بخوانم، میبینم باز هم مفهومهای آنها هر دفعه بیشتر از من فرار میکنند، با اینهمه هنوز من احساس پیرزن دیوانهای را دارم که خیال میکند همه دانشهای جهان در چنتهاش جمع شده است.
marzieh rezaee
به حدّی کتاب خواندهام...
با اینهمه، مثل همه خودآموختهها، از آنچه فهمیدهام اطمینان ندارم
marzieh rezaee
«آنهایی که میدانند کاری بکنند آن کار را میکنند، آنهایی که نمیدانند آموزش میدهند، آنهایی که نمیدانند آموزش بدهند به آموزشدهندگان آموزش میدهند، آنهایی که نمیدانند به آموزشدهندگان آموزش بدهند سیاست را پیشه خود قرار میدهند.»
Saba
سکوت و فریادهای خفه شده در گلو، چون طاعونی که گریبان سیاهروزان را بگیرد، بر زندگی ما سایه میگسترد.
nastar-esm
شاید زنده بودن یعنی همین: دنبال کردن لحظههایی که میمیرند.
nastar-esm
این توانایی ما در پذیرفتن آنچه میخواهیم به خودمان بقبولانیم و سر خودمان کلاه بگذاریم تا پایه اعتقادات ما دچار تزلزل نشود، پدیدهای مسحور کننده است.
nastar-esm
انسانها در جهانی زندگی میکنند که ناتوانها بر آن حاکماند. این اهانتی وحشتناک به طبیعت حیوانی ماست، نوعی فساد، تناقض عمیق.
sahar
آنچه این جمله میخواهد بیان کند این نیست که بیصلاحیتها زندگیشان تختتخت است، بلکه این است که هیچچیز بیرحمتر و ناعادلانهتر از واقعیت بشری نیست: آدمها در جهانی زندگی میکنند که در آن واژهها حکومت میکنند و نه عملها و اینکه صلاحیت نهایی در تسلط بر زبان است. این وحشتناک است بهدلیل اینکه ما پستاندارانِ برنامهریزی شدهای هستیم برای خوردن، خوابیدن، تولید مثل کردن، به چنگ آوردن سرزمین خود و برقراری امنیت خود و اینکه با استعدادترینها در انجام این کارها، حیوانترین ما، همیشه اجازه میدهند کسانی سوارشان شوند که خوب حرف میزنند در حالیکه از نگهداری باغ خود، از آوردن یک خرگوش برای شام یا درست تولید مثل کردن ناتوانند.
sahar
«آنهایی که میدانند کاری بکنند آن کار را میکنند، آنهایی که نمیدانند آموزش میدهند، آنهایی که نمیدانند آموزش بدهند به آموزشدهندگان آموزش میدهند، آنهایی که نمیدانند به آموزشدهندگان آموزش بدهند سیاست را پیشه خود قرار میدهند.»
sahar
تهیدستی دروگر قهاری است: این دروگر همه تواناییهای ما را در برقراری ارتباط با دیگری درو میکند و ما را تخلیه شده و شسته شده از احساسات بهجا میگذارد تا بتوانیم تمام سیاهیهای زمان حال را تحمل کنیم. من چنین اعتقادات زیبایی ندارم
tt
فقط یک دوست داشته باش و او را خوب انتخاب کن.
tt
ما هرگز آن سوتر از یقینهای خودمان را نمیبینیم و، خطرناکتر از آن، از ملاقات کردن با دیگران صرفنظر کردهایم، ما جز ملاقات کردن با خودمان کار دیگری نمیکنیم، بیآنکه خودمان را در این آینههای همیشگی بشناسیم. اگر ما متوجه میشدیم، اگر از این امر آگاهی مییافتیم که هرگز جز خودمان کس دیگری را در دیگری نمیبینیم، که ما در بیابان تنها ماندهایم، راهی جز دیوانه شدن برایمان باقی نمیماند.
tt
این توانایی ما در پذیرفتن آنچه میخواهیم به خودمان بقبولانیم و سر خودمان کلاه بگذاریم تا پایه اعتقادات ما دچار تزلزل نشود، پدیدهای مسحور کننده است.
tt
هر چیزی به وقتش میآید، برای کسی که میتواند منتظر بماند...»
tt
هیچچیز بیرحمتر و ناعادلانهتر از واقعیت بشری نیست: آدمها در جهانی زندگی میکنند که در آن واژهها حکومت میکنند و نه عملها و اینکه صلاحیت نهایی در تسلط بر زبان است. این وحشتناک است بهدلیل اینکه ما پستاندارانِ برنامهریزی شدهای هستیم برای خوردن، خوابیدن، تولید مثل کردن، به چنگ آوردن سرزمین خود و برقراری امنیت خود و اینکه با استعدادترینها در انجام این کارها، حیوانترین ما، همیشه اجازه میدهند کسانی سوارشان شوند که خوب حرف میزنند در حالیکه از نگهداری باغ خود، از آوردن یک خرگوش برای شام یا درست تولید مثل کردن ناتوانند. انسانها در جهانی زندگی میکنند که ناتوانها بر آن حاکماند. این اهانتی وحشتناک به طبیعت حیوانی ماست، نوعی فساد، تناقض عمیق.
tt
آدمها خیال میکنند بهدنبال ستارهها میگردند ولی مثل ماهی قرمزهای داخل پارچ کارشان پایان مییابد.
sahar
بچهها گفتههای بزرگترها را باور دارند و اینکه وقتی بزرگ شدند انتقام خود را از بچههای خودشان میگیرند. این نکته که «زندگی مفهومی دارد که کلید فهم آن در دست آدمبزرگهاست» دروغی جهانشمول است که همه ناگریزند آن را باور داشته باشند. وقتی در بزرگسالی آدم متوجه میشود که این گفته غلط است دیگر خیلی دیر شده است.
sahar
بهدلیل اینکه هنوز واقعا رنج نکشیدهام و نمیدانم معنای رنج کشیدن واقعی چیست. یا بهتر بگویم: رنج میکشیدم بیآنکه دردی در میان باشد
مورا
جهان میغرّد یا در خواب است، جنگ همهچیز را به آتش میکشد، آدمها زندگی میکنند و میمیرند، ملتها نابود میشوند، ملتهای دیگری سر بر میکشند که بهزودی بلعیده خواهند شد و در تمام این آشوبها و خشمها، در این ظهور و خروج و تکرار، در حالیکه جهان به راه خود میرود، آتش میگیرد، خود را پارهپاره و نابود میکند و دوباره زنده میشود، زندگی انسانی در جنبش و حرکت است.
پس فنجان چای خودمان را بنوشیم.
کتاب باز
حجم
۲۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۲۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان