بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ‌‫ظرافت جوجه تیغی | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ‌‫ظرافت جوجه تیغی

بریده‌هایی از کتاب ‌‫ظرافت جوجه تیغی

۳٫۸
(۱۹۸)
من به سرنوشت التماس می‌کنم که این شانس را به من بدهد که آن سوتر از خودم را ببینم و با کسی ملاقات کنم.
مسعود
اگر در این جهان چیزی وجود داشته باشد که ارزش زندگی کردن را داشته باشد، نباید آن را از دست بدهم به‌دلیل این‌که وقتی آدم مُرد، دیگر برای افسوس خوردن خیلی دیر است. به‌دلیل این‌که مردن به خاطر این‌که آدم اشتباه کرده است، واقعا بسیار احمقانه است.
مسعود
اگر در یک‌چیز داراها با ندارها مشترک‌اند همان روده‌های تهوع‌آورشان است که همیشه خود را در جایی از شرّ محتویات نفرت‌آورشان خلاص می‌کنند.
مسعود
آدم‌بزرگ‌ها، ظاهرا، گاه‌گاهی، وقت پیدا می‌کنند بنشینند و به فاجعه‌ای که زندگی آن‌ها به شمار می‌آید بیندیشند.
مسعود
تنها فایده گربه‌ها این است که چیزهای تزیینی متحرکی‌اند،
FtmPrzd
در همه‌چیز استعدادی از خود نشان می‌داد که، در کارهای خرده‌ریز، سخت‌کوشی هنرمند را متمایز می‌کند و، در گفت و گوها، یاد می‌دهد که دانش همه‌چیز نیست.
FtmPrzd
هوشمندی به‌نظر نمی‌آید غرامتی باشد که طبیعت به کسانی می‌پردازد که مورد حمایتش نبوده‌اند،
FtmPrzd
دختری فقیر، زشت و، علاوه بر این، باهوش، در جوامع ما، محکوم است که با یک زندگی تاریک و غم‌انگیز روبه‌رو شود،
FtmPrzd
فکر این‌که در دنیای پول‌دارها درگیر شوم و مبارزه کنم، مرا که دختری بی‌ارزش، بی‌زیبایی و جذابیت بودم، نه گذشته درخشانی داشتم و نه آرزویی برای آینده، نه اهل مردم‌داری بودم و نه دارای جلوه‌ای رشک‌برانگیز، پیش از این‌که حتا کوششی به خرج دهم خسته کرده بود.
FtmPrzd
این تسکین را در کتاب‌ها جست‌وجو کردم. برای اولین‌بار به یکی از آن‌ها دست یافتم. دیده بودم بزرگ‌ترهای کلاس در آن به نشانه‌های ناپیدا می‌نگریستند: غرق در سکوت، با نگاهی هیجان‌زده از کاغذمرده چیزی را بیرون می‌کشیدند که به‌نظر زنده می‌آمد.
sara mir
به‌غلط این‌طور تصور می‌کنند که بیداریِ آگاهی هم‌زمان است با تولد اولیه ما، به‌دلیل این‌که شاید قادر نیستیم حالت زنده دیگری جز این تصور کنیم.
.
بعضی از آدم‌ها، از درک آن‌چه می‌بینند، از درک آن‌چه زندگی آن را ساخته است، ناتوانند و یک عمر طوری سخن‌پراکنی در مورد آدم‌ها می‌کنند که گویی درباره آدم مصنوعی حرف می‌زنند و در مورد چیزها طوری صحبت می‌کنند که گویی چیزها روحی ندارند
.
این نکته که «زندگی مفهومی دارد که کلید فهم آن در دست آدم‌بزرگ‌هاست» دروغی جهان‌شمول است که همه ناگریزند آن را باور داشته باشند.
.
شاید زنده بودن یعنی همین: دنبال کردن لحظه‌هایی که می‌میرند.
ماهی
از آن‌جا که به‌ندرت مهربانم، با وجود این‌که در همه‌حال مؤدبم، کسی مرا دوست ندارد ولی با این‌حال تحملم می‌کنند
FtmPrzd
انسان از ابتدای پدیدار شدنش تا امروز پیشرفت زیادی نکرده است: همچنان باور دارد که تصادفا به وجود نیامده است و خدایانی که اکثریت‌شان مهربان‌اند بر سرنوشتش نظارت دارند.
احسان رضاپور
به خودم گفتم ای، ای، آیا این می‌خواهد بگوید که باید زندگی را این‌گونه گذراند؟ همیشه در توازن میان زیبایی و مرگ، میان حرکت و نابودی‌اش. شاید زنده بودن یعنی همین: دنبال کردن لحظه‌هایی که می‌میرند.
marzieh rezaee
این توانایی ما در پذیرفتن آن‌چه می‌خواهیم به خودمان بقبولانیم و سر خودمان کلاه بگذاریم تا پایه اعتقادات ما دچار تزلزل نشود، پدیده‌ای مسحور کننده است.
marzieh rezaee
جهان یک واقعیت دست‌نیافتنی است که سعی در شناخت آن بیهوده است.
marzieh rezaee
ایده‌آلیسم مکتبی است که عقیده دارد ما فقط آن چیزهایی را می‌توانیم بشناسیم که در وجدان ما، این گوهر نیمه خدایی‌ای که ما را از ددمنشی نجات می‌دهد، ظاهر می‌شود. ما جهان را در آن حدی که وجدان ما می‌تواند از آن حرف بزند به خاطر این‌که برایش ظاهر می‌شود می‌شناسیم ــ نه بیشتر.
marzieh rezaee

حجم

۲۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

حجم

۲۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان