بریدههایی از کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۲)
۵٫۰
(۶)
پس تازه مطلب منتهی میشود به طلاق قضایی. این جور نیست که راه صددرصد بسته شده باشد. البته من اقرار و اعتراف میکنم که فقها در مورد طلاق قضایی همیشه حرفش را میزنند ولی عملاً درمیروند. خیلی کم اتفاق افتاده مواردی که یک فقیه به آن ولایت فقیهانهای که دارد عمل کرده باشد. خود فقیه در موارد خاصی نوعی ولایت دارد. بسیاری ـ حتی از معاصرین ما ـ این فتوا را صریح گفتهاند، ولی در عمل کم اتفاق افتاده.
ز.م
اشکال در مسئله اسلام و مقتضیات زمان اشکال همزیستی و هماهنگی دو شیء است که در طبیعت خودشان بر ضد یکدیگرند. یکی از ایندو در طبیعت خودش ثابت و لایتغیر است و دیگری در طبیعت خودش متغیر و سیال و ناثابت است.
m.r
اشکال در مسئله اسلام و مقتضیات زمان اشکال همزیستی و هماهنگی دو شیء است که در طبیعت خودشان بر ضد یکدیگرند
کاربر ۳۵۷۵۷۴۶
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر لذت نفس، لذت نخوانی
دختر کتابخون
علوم به هیچ وجه ملعبه و تابع خواستها، عادات، مقررات، عرفیات یا شرایط خاص زندگی، غنا و فقر نیست. یک بچه فقیر صُعلوک مسائل خاص فلسفی یا طبیعی یا ریاضی را همانطور تلقی میکند که یک بچه ثروتمند. البته ممکن است از نظر ساختمان مغزی با همدیگر تفاوت داشته باشند؛ فقیر باهوشتر باشد، غنی کمهوشتر یا برعکس، ولی به هرحال به فقر و غنایشان مربوط نیست. فقیرِ فقیر و غنی غنی هم قضاوتشان درباره مسائل نظری علمی یکسان است؛ یعنی فقر و غناشان تأثیری در این قضاوت ندارد.
golab
یک امر بعد از اینکه در میان مردم عادت شد، همه میگویند خوب است. یکدفعه که عادت تغییر میکند، همه مردم میگویند بد است، مثل پوشیده بودن یا نبودن سر در حضور افراد محترم. تا چند سال پیش اگر کسی در حضور یک شخص محترم کلاه یا عمامهاش را به سر نمیگذاشت و سر لخت وارد میشد، بیاحترامی بود. حالا مثل اینکه قضیه برعکس است، وقتی که شخص وارد مجلس میشود کلاهش را دم در میگذارد و سر لخت میرود، یعنی ادب و احترام اینجور اقتضا میکند. یا مثل وضع پوشش زنها: صرفنظر از اینکه مصلحت چه اقتضا میکند، در یک جامعه یک جور لباس پوشیدن زیباست، جور دیگر زشت است؛ در جامعه دیگر یا در زمان دیگر، اوضاع درست برعکس میشود، آنچه را که سابق زشت میدانستند الآن زیبا میدانند.
مسائل زشتی و زیبایی که مربوط به «بایدها» است یعنی باید اینجور باشیم یا نباید اینجور باشیم، از بحث ما خارج است. ما این مطلب را میگوییم تا کسی اینها را بر ما نقض نکند. ما اینها را اندیشههای عملی و متغیر میدانیم. ولی از این اندیشهها که خارج بشویم و سراغ اندیشههای نظری یعنی فلسفهها و علوم برویم [میبینیم متغیر نیستند.]
golab
مسلّم است این است که افکار علمی و فلسفی بشر ملعبه نظام زندگی بشر نیست که نظام زندگی، وجدان فکری بشر را از اصول و ریشه عوض کند.
golab
این یک چیزی است در فکر بشر. فکر بشر در این جور مسائل استقلال دارد یعنی تابع خواستها و مصالح و رژیم زندگی و این چیزها نیست. بهترین دلیلش همین است که میبینید در علوم (فیزیک، ریاضی، علوم فضایی) دانشمندان شوروی و چین که در رژیم خاصی زندگی میکنند ـ رژیمشان اشتراکی است و نظام زندگیشان یک نوع نظام است ـ و دانشمندان آمریکایی که در رژیم دیگری درست مغایر با این رژیم و ضد این رژیم زندگی میکنند، در لابراتوارهایشان وقتی که میخواهند مسائل را مطالعه کنند، با دو عینک مختلف نمیبینند که چون در دو نظام زندگی میکنند او با یک عینک میبیند و یک جور استنباط میکند و این با عینک دیگری مطالعه میکند و جور دیگری استنباط میکند!
golab
حال آنکه هر دو هست؛ هم شرایط مادی روی وجدان اثر میگذارد و هم وجدان روی شرایط مادی؛ تأثیر متقابل دارند بدون اینکه یکی از ایندو را علت و دیگری را معلول، یکی را اصل و دیگری را تابع بدانیم؛ دو عنصر هستند از عناصر این عالم و دو عامل هستند از عوامل این عالم، مثل همه عوامل عالم که گاهی این روی آن اثر میگذارد و گاهی آن روی این اثر میگذارد، اینها هم روی همدیگر اثر میگذارند. شرایط زندگی روی وجدان اثر میگذارد، وجدان هم روی شرایط مادی اثر میگذارد.
منظور از شرایط مادی زندگانی کدام است؟ در اجتماع، غنی و فقیر وجود دارد. شیوه اندیشه این دو گروه متفاوت است. حتی درباره یک مسئله واحد، یکسان نمیاندیشند.
بعد میگوید حتی فقر و غنا (یعنی میزان درآمد) هم ملاک نیست، طبقه اساس است. ممکن است کسی جزو طبقهای باشد که درآمدش از آن که در طبقه دیگر است بیشتر است، مثلاً یکی از طبقه کارگر باشد و درآمدش از کسی که در طبقه بورژواست بیشتر باشد، ولی معذلک وجدانش وجدان طبقاتی باشد نه درآمدی. این را بعد به این شکل اصلاح کرده است:
فقر و بینوایی عبارت است از شرایط زندگی. اینک باید دید چرا در دنیا غنی و فقیر وجود دارد که در نتیجه شرایط زندگی بشر مختلف باشد؟
golab
اگر ما تاریخ را بررسی کنیم، به این حقیقت میرسیم که در نهضتهای مذهبی و دینی (نهضتهای انبیا) چنین چیزی بوده است که انبیا فرد را علیه خودش برانگیزند. اصلاً توبه همین است. توبه که واقعا یک حالت عالی انسانی است، عبارت است از قیام انسان علیه خودش، یک قیام اصلاحی. من مخصوصا یک وقت تعبیرات قرآن در مورد توبه را جمع کردم، دیدم تعبیرات خیلی عالی و عجیبی از آب در میآید. قرآن مکرر میگوید: تابَ... وَ اَصْلَحَ، یک قیام اصلاحی از درون انسان، قیام وجدان انسان علیه خودش، علیه اسرافکاریها و افراطکاریهای خودش. اگر چنین حالتی در انسان هست ـ که هست ـ دلیل بر این است که واقعا انسان یک وجدان مستقل از منافع دارد. ما نمیگوییم منافع روی وجدان انسان اثر نمیگذارد، ولی تمام عناصر وجدان را منافع نمیسازد.
golab
حجم
۱۶۵٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
حجم
۱۶۵٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان