بریدههایی از کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۱)
۴٫۶
(۱۳)
معاویه! علی آدمی بود که در مقابل ضعیف، ضعیف بود و در مقابل ستمکاران، نیرومند. با اینکه در میان ما مینشست و هیچ تکبری نداشت و بدون امتیاز مینشست، اما خدا یک هیبتی از او در دل مردم قرار داده بود که بدون اجازه نمیتوانستیم حرف بزنیم و... بعد گفت: معاویه! من میخواهم منظرهای را که به چشم خودم دیدم برایت بگویم. در یکی از شبها علی را در محراب عبادت دیدم. دیدم مستغرق خدای خودش است و محاسنش را به دست مبارک گرفته، میگوید: آه آه از این دنیا و آتشهای آن. میگفت: یا دُنیا! غُرّی غَیری.
golab
علی بن ابیطالب، امیرالمؤمنین است به اینکه وجود جامعی است: هم زمامدار عادلی است و هم عابد نیمهشبی. همان عبادتها به علی آن نیروهای دیگر نظیر روشنضمیری را داده بود. نباید ارزش عبادت را فراموش کرد.
golab
امکان ندارد انسانی انسان کامل بشود بدون عبادت و پرستش. پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادتها و همان پرستشها و همان استغفارها. امام صادق میفرماید: پیغمبر در هیچ مجلسی نمینشست مگر اینکه بیست و پنج بار استغفار میکرد، میگفت: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیهِ.
golab
وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَک عَسی اَنْ یبْعَثَک رَبُّک مَقاما مَحْمودا ای پیغمبر! قسمتی از شب را تهجّد کن (بر او واجب بود) شاید که خدا به این حال، تو را به مقام محمود برساند.
golab
خداوند به پیغمبر میفرماید: وَ أْمُرْ اَهْلَک بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها به خاندانت دستور بده که نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبر کن؛ یعنی نماز زیاد بخوان و آن را تحمل کن.
golab
از نظر اسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است. اگر عبادت درست باشد آن دوتای دیگر درست میشود و اگر عبادت نباشد آن دوتا واقعیت پیدا نمیکند. باور نکنید که یک کسی در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقی و اجتماعی، مسلمان خوبی باشد ولی در مسائل عبادی مسلمان خوبی نباشد. ما برای آدم نمازنخوان چیزی از مسلمانی قائل نیستیم.
golab
امیرالمؤمنین فرمود: بعد از ایمان به خدا چیزی در حد نماز نیست. پیغمبر اکرم فرمود: نماز مثل چشمه آب گرمی است که در خانه انسان باشد و انسان روزی پنج بار در آن آب گرم شستشو کند. تَعاهَدوا اَمْرَ الصَّلوةِ وَ حافِظوا عَلَیها (کلام امر است) یعنی رسیدگی به کار نماز بکنید، محافظت بر نماز بکنید.
golab
پس معلوم میشود که واقعا انسان یک احتیاجی به عبادت و پرستش دارد. امروز که در دنیا بیماریهای روانی زیاد شده است، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو برگرداندهاند. ما این را حساب نکرده بودیم ولی بدانید هست، حقیقتا هست: نماز قطعنظر از هر چیزی طبیب سرِ خانه است؛ یعنی اگر ورزش برای سلامتی مفید است، اگر آب تصفیهشده برای هر خانهای لازم است، اگر هوای پاک برای هرکس لازم است، اگر غذای سالم برای انسان لازم است، نماز هم برای سلامتی انسان لازم است. شما نمیدانید اگر انسان در شبانهروز ساعتی از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاک میکند! عنصرهای روحی موذی به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون میرود.
golab
میگوید: الآن در کشور اتحاد جماهیر شوروی این ناراحتی بسختی وجود دارد. تا وقتی که این مردم گرسنه بودند و گرسنگی به آنها اجازه نمیداد که درباره چیز دیگری فکر کنند، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگی عادی پیدا کردند (الآن) یک ناراحتی روحی در میان آنان پیدا شده است. در موقعی که از کار بیکار میشوند، تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعت فراغت و بیکاری را با چه چیز پر کنند؟ بعد میگوید: من گمان نمیکنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوی با چیز دیگری پر کنند، و این همان خلئی است که من دارم.
golab
نهرو مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده است. در اواخر عمر یک تغییر حالی در او پیدا شده بود. خودش میگوید: من، هم در روح خودم و هم در جهان یک خلئی را، یک جای خالی را احساس میکنم که هیچ چیز نمیتواند آن را پر کند مگر یک معنویتی. و این اضطرابی که در جهان پیدا شده است، علتش این است که نیروهای معنوی جهان تضعیف شده است.
golab
اگر ما کجاوهای داشته باشیم و حیوانهایی، خورجینهایی که روی این حیوانها میگذارند باید تعادلشان برقرار باشد. نمیشود یک طرف پر باشد و طرف دیگر خالی. انسان در وجود خودش خانه خالی زیاد دارد. در دل انسان جای خیلی چیزها هست. هر احتیاجی که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل میکند. همانطور که دیشب عرض کردم اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهای دیگر خود را بر نیاورد، همان حاجتها او را ناراحت میکند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتی برای معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت است.
golab
اسلام راه است نه منزل و توقفگاه. خود اسلام از خود به عنوان راه (صراط مستقیم) یاد میکند. غلط است که بگوییم چون منزلها عوض شود راه هم باید عوض شود
fateme dehnavi
مصلح علیه زمان قیام میکند، مرتجع هم علیه زمان قیام میکند، با این تفاوت که مرتجع به کسی میگویند که علیه پیشرفت زمان قیام میکند و مصلح به کسی میگویند که علیه فساد و انحراف زمان قیام میکند. هر دو علیه زمان خودشان قیام میکنند. ما سید جمالالدین اسدآبادی را مصلح میشماریم و همه دنیا او را مصلح میشمارند. او علیه اوضاع زمان خودش قیام کرده بود، یعنی با آنچه که در زمان خودش وجود داشت هماهنگی نمیکرد. پس چرا به او مصلح میگوییم؟ برای اینکه این اصل را قبول نکردهایم که هرچه که در زمان باشد خوب است، هرچه که اکثریت بر آن باشند خوب است. میگوییم در زمان او یک سلسله مفاسد و انحرافات وجود داشت که او علیه آنها قیام کرد. در مقابل، هرکس که امروز تاریخِ مثلاً فلان اخباری را که آن شب اسم بردم بخواند، میگوید او یک مرتجع است یعنی علیه پیشرفت و ترقیات زمان خودش قیام کرده است.
ali yazdii
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: من علم فراوانی دارم ولی افسوس، افرادی را پیدا نمیکنم که به آنها تعلیم بدهم. بعد فرمود: بله، افرادی را پیدا میکنم ولی بعضی افراد را که پیدا میکنم آدمهای سلیمالنفسی هستند اما کودن میباشند، نمیفهمند، عوضی میفهمند؛ بعضی دیگر، افراد زیرکی هستند اما تا معلومات را از من فرا میگیرند آن را وسیله قرار میدهند برای منافع مادی خودشان، یعنی علم را وسیله هدفهای پست و پلید خودشان قرار میدهند.
ali yazdii
تمام قوای بدنی را باید ورزش داد. قوای روحی هم همینطور، مخصوصا قوای عالی انسانی را، قوّه اراده را، قوّه عقل را، فکر را، تمرکز فکر را، اینها را باید تقویت کرد. اینها اخلاق است. پایه اخلاق این است که اراده انسان قوی و نیرومند باشد؛ یعنی اراده انسان بر شهوتش حکومت کند، بر عاداتش حکومت کند، بر طبیعتش غالب باشد. چطور؟ یعنی شخص آنچنان با اراده باشد که اگر تشخیص داد که باید این کار را کرد، تصمیم بگیرد و هیچ طبیعتی نتواند جلو او را بگیرد. مثلاً همان اوّلی که نماز بر شخصی تکلیف میشود و یا تشخیص میدهد که نماز برای او خوب است و بعد از این باید سحرها حرکت کند نماز بخواند، دعا کند، استغفار کند، از خداوند استعانت بجوید و کمک بگیرد، هنگام خواب یکدفعه بلند میشود. طبیعتش به او میگوید بخواب، استراحت کن. دلش میخواهد بخوابد، خوابش هم میآید و از خوابیدن لذت میبرد. در اینجا اگر اراده قوی و نیرومند باشد بر طبیعت غلبه میکند، فورا از جا برمیخیزد و نماز میخواند
m.r
تمام قوای بدنی را باید ورزش داد. قوای روحی هم همینطور، مخصوصا قوای عالی انسانی را، قوّه اراده را، قوّه عقل را، فکر را، تمرکز فکر را، اینها را باید تقویت کرد.
m.r
اساس اخلاق سلامت روان است. سلامت روان مثل سلامت بدن ربطی به حسن و قبح ندارد. روان باید سلامتی داشته باشد. همانطور که بدن احتیاج به ورزش و تقویت دارد، روان انسان هم احتیاج به تقویت و ورزش دارد؛ یعنی انسان میتواند با برخی اعمال حتی فکر خودش را تربیت کند. در کتاب امیل، نویسنده این نکته را خیلی خوب و عالی ذکر کرده است. کتاب را به صورت رمان نوشته است. کودکی را به روش خاصی بزرگ میکنند، مثلاً
m.r
اگر انسان به قوا و نیروهای روحی خودش نرسد، یعنی به بعضی زیادتر برسد و به بعضی دیگر کمتر و آنها را گرسنه نگه دارد، در قوا و نیروهای روحی اختلاف پیدا میشود، بینظمی و آشفتگی پیدا میشود. این را بیماری روحی میگویند؛ یعنی زیادتر از حد به قوّهای رساندن، او را سرسخت میکند، عواقبی ایجاد مینماید؛ و اگر به قوّهای کمتر از آنچه که احتیاج دارد بدهند، او هم سرسخت خواهد شد و عواقب نامطلوبی ایجاد میکند.
m.r
یکی از اروپاییها گفته است: اگر ما سه چیز را در نظر بگیریم آنوقت اعتراف خواهیم کرد که در دنیا مانند محمّد صلیاللهعلیهوآله رهبری وجود نداشته است. یکی اهمیت و عظمت هدف. هدف بزرگ بود، زیر و رو کردن روحیه و اخلاق و عقاید و نظامات اجتماعی مردم بود. دوم قلّت وسایل و امکانات. از وسایل چه داشته است؟ همان خویشان نزدیک خودش با او طرف بودند. نه پولی داشت، نه زوری و نه همدستی. یک نفر یک نفر افراد را به خود مؤمن ساخت و دور خود جمع کرد تا به صورت بزرگترین قدرت جهان درآمد. عامل سوم سرعت وصول به هدف بود، یعنی در کمتر از نیم قرن بیش از نیمی از مردم دنیا تسلیم دین او شدند و ایمان آوردند. آنوقت میبینید چنین رهبری در دنیا وجود نداشته است.
m.r
این منطق را که ما داریم که بایستی عقل را دخالت داد و فکر سود و ضرر را کرد و اگر دیدی سودش از ضررش زیادتر است اقدام کن، خوارج میگفتند اینجور نیست، باید امر به معروف و نهی از منکر بکنیم هرجور که بشود.
دختر کتابخون
حجم
۲۵۰٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
حجم
۲۵۰٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
قیمت:
۴۴,۰۰۰
۱۷,۶۰۰۶۰%
تومان