فقط میتونستی با نعل اسب بازی کنی تا اینکه هوا تاریک بشه، اما بعدش باید کتاب میخوندی. کتابها همیشه خوب نیستن، آدم یه نفر رو نیاز داره تا کنارش باشه، آدم اگه کسی رو نداشته باشه دیوونه میشه. فرقی نمیکنه که اون یه نفر کی باشه، تا اونجا که همراهت باشه... بهت میگم..." کروکس شروع به گریستن کرد: "بهت میگم که یه آدم مریض میشه وقتی زیادی تنها میشه."
aram0_0
"اون آدم خوبیه، آدما برای خوب بودن نیاز ندارن که حتما احساسی داشته باشن. به نظر من بعضی وقتا برعکسه. یه آدم باهوش رو در نظر بگیر، گاهی این جور آدما اصلاً آدمای خوبی نیستن."
aram0_0
"آدمایی که مثل ما خانواده ندارن، یه مقدارِ کم پول درمیارن و همش رو خرج میکنن. اونا هیچکس رو توی این دنیا ندارن که بهشون یه ذره اهمیت بده اما ما نه."
شاهین
"من اونقدر باهاش بودم که کثیفیش رو تشخیص نمیدم."
شاهین
اسلیم با نگاه عمیقی به جورج آرام گفت: "آدمای زیادی نیستن که با هم سفر میکنن" در فکر فرو رفت: "نمیدونم چرا. شاید هر کسی توی این دنیای لعنتی از دیگری وحشت داره."
جورج گفت: "خیلی بهتره آدم با کسی که میشناسه اینور اونور بره."
شاهین
آدما برای خوب بودن نیاز ندارن که حتما احساسی داشته باشن. به نظر من بعضی وقتا برعکسه. یه آدم باهوش رو در نظر بگیر، گاهی این جور آدما اصلاً آدمای خوبی نیستن."
بردوئی
یه آدم مریض میشه وقتی زیادی تنها میشه
aramesh
فرض بگیر تو فقط باید اینجا مینشستی و کتاب میخوندی. فقط میتونستی با نعل اسب بازی کنی تا اینکه هوا تاریک بشه، اما بعدش باید کتاب میخوندی. کتابها همیشه خوب نیستن، آدم یه نفر رو نیاز داره تا کنارش باشه، آدم اگه کسی رو نداشته باشه دیوونه میشه. فرقی نمیکنه که اون یه نفر کی باشه، تا اونجا که همراهت باشه... بهت میگم..." کروکس شروع به گریستن کرد: "بهت میگم که یه آدم مریض میشه وقتی زیادی تنها میشه."
Fatikoutopia
هر کسی یه کم از یه زمین رو میخواد، نه خیلی. فقط چیزی که متعلق به خودش باشه. چیزی که بتونه روش زندگی کنه و کسی نتونه بیرونش کنه.
marjan
"بهت میگم که یه آدم مریض میشه وقتی زیادی تنها میشه."
marjan