بریدههایی از کتاب تو می آیی
۴٫۳
(۴۱)
حضور تو پیداست.
من غائبم.
آیا امید ظهوری هست؟؟
اِیْ اِچْ|
اگر این گونه به جزم میگویم، به خاطر این شهود مهاجم و این سوز بیقراری است که گامهای خستهام را از شیار لحظههای سخت و روزهای درد و شامهای غربت تا این...تا این پیشانی چروکیده و موهای سپیدم بالا کشانده، ولی دست از طلب نشسته و چشم از راه برنداشته، که میداند تو میآیی ... که میداند تو میآیی.
آلوین (هاجیك) ツ
عشق، خود نیاز است، اما نیاز به تبدیل شدن و به اینگونه از بنبست رهیدن، از خود خلاص شدن و به معشوقی که بالاترش یافتهای پیوستن و با او ماندن؛ چون هنگامی که بودن تو، ماندن است و ماندن تو، مرگ است و گند است، باید این بودن، از بنبست ماندن نجات بگیرد. باید در راهی بیفتد و جهتی بیابد. این نیاز، عشق است و عشق از این نیاز برخاسته.
آلوین (هاجیك) ツ
انتظار درست، زمینه سازی مناسب است.
چڪاوڪ
انتظار نه احتراز، نه اعتراض، که آمادگی و سازندگی و تقدیر و تدبیر و تربیت و تشکل جدید را در دامان خویش دارد.
چڪاوڪ
آدمی دلی دارد که با شهادت این عالم تأمین نمیشود، که دل آدمی بزرگتر از محدوده این زندگی است. و همین دل بزرگ، گرایش به غیب را دارد. و همین گرایش به غیب، انتظار را میآورد، که در واقع ربط ایمان و غیب و انتظار است.
چڪاوڪ
روح انتظار با دستیابی به امن و رفاه و رهایی که آرمانهای انسان معاصر و شاید خود ما هم باشد، آرام نخواهد گرفت و کسانی که همراهی حجّت و معیت محمّد و آل محمّد را میخواهند نمیتوانند تا این سطح قرار بگیرند و تا این حدّ آرام باشند، که انسان معاصر چه بسا بتواند با تکیه بر علم و عقل و عرفان، بدون نیاز به وحی و مذهب تا این مرحله گام بردارد و با عقل جمعی و روح جمعی و غریزه جمعی به این مهم نائل آید. پس ما که از ضرورت وحی و اضطرار به حجّت و انتظار حجّت دم میزنیم باید از اول حساب را روشن کنیم و سنگمان را حق کنیم؛ چون ما مدعی هستیم که آدم برای بیشتر از هفتاد سال برنامهریزی شده و معتقد هستیم که بافت و ساخت انسان و جهان با این سطح از رفاه و امن و رهایی، سازگار نیست.
چڪاوڪ
منتظر مهدی و قائم آل محمد که برای تمامی آدمها و برای تمامی قدرتها طرح دارد و حرف دارد و برخورد دارد، چگونه میتواند آماده نشود و زمینهسازی ننماید... که در حدیث آمده؛ «یوَطِّئُونَ للمهدی سلطانَه. و این آمادهباش و زمینهسازی، در فکر، در روحیه، در طرح و عمل اثر میگذارد و در واقع تقدیر جدید و برنامهریزی و تدبیر جدید و مدیریت و تربیت مهرههای کارآمد و جاسازی این مهرهها در جای مناسب که با کار کم، بهره زیاد بیاورند و با قطرههای محدود حرکت و شور ایجاد کنند
farkhonde
آدمی دلی دارد که با شهادت این عالم تأمین نمیشود، که دل آدمی بزرگتر از محدوده این زندگی است. و همین دل بزرگ، گرایش به غیب را دارد. و همین گرایش به غیب، انتظار را میآورد، که در واقع ربط ایمان و غیب و انتظار است.
آلوین (هاجیك) ツ
انتظار میتواند در نابسامانیها، در ظلم و جنگ، در جهل و خدعه و در فقر و مسکنت، ریشه داشته باشد. آدمی میتواند امن و صلح و عدل و قسط و آگاهی و حکمت و بینیازی و غنا و آرامش و قرار قلبی را توقع داشته باشد و اگر در واقعیت موفق نشد به رؤیا، به تخیل، به هنر، دل ببندد و یا در راه تحقق اینها قدم بردارد و کار کند و آماده شود که انتظار درست، زمینه سازی مناسب است.
لَبیکَ یا مهدی (عج)
آدمی به اندازهای که توسعه پیدا میکند دنیا برایش تنگ میشود
ali612
کسی که انتظار تولد فرزندی عزیز و یا مهمانی محبوب را دارد، بیتفاوت، بیخیال، بیتوجه و بیمسئولیت نیست. انتظار، در حالت و در رفتار و عمل تأثیر میگذارد و منتظر، آدابی را ناخواسته و حتی بیتوجه دنبال میکند.
توجه،
عهد،
انس،
توسل
و آماده باش از منتظر جدا نخواهد شد.
صالح
توجه به مهدی، این رشد و توسعه را میطلبد. کسی که سر در لاک تعلقها و بتها دارد، نمیتواند به مهدی روی بیاورد و نمیتواند که همراه حجّت بیاید و نمی تواند که دوام بیاورد. از میان راه میبُرّد و به خاطر تعلقها میماند. کسانی که همراهی و معیت ولی را میخواهند و دعا میکنند: «و اجعل لی مع الرسول سبیلا، خواستهای بالاتر از کسانی دارند که راهی به سوی رسول میخواهند و میگویند: واجعل لی الی الرسول سبیلا. راهی به سوی رسول یافتن، با همراه رسول ماندن و از او جدا نشدن و در چند راهی خواستهها از او نبریدن، برابر نیست. همراهی رسول، همراهی در اهداف را میخواهد. و من که به هدفهایی کوتاهتر از اهداف رسول دل بستهام، ناچار از رسول جدا میشوم. ناچار از ولی جدا خواهم شد،
Hadi M
همراهی رسول، همراهی در اهداف را میخواهد. و من که به هدفهایی کوتاهتر از اهداف رسول دل بستهام، ناچار از رسول جدا میشوم. ناچار از ولی جدا خواهم شد
بیوتن
بگذر ... که سبز زندگی، زرد است و روزش سیاه است و آبیاش، خونرنگ و آسمانش، تیره و زمینش سرشار از جنازههای عفونت و خاکش، سیراب از شکمهای برآمده و استخوانهای درهم تکیده... بگذر ... که راستش هم دروغ و نیرنگ است.
حیران
توجه به مهدی که در این دعا میخوانیم؛ «انا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک الی اللّه، از آنجا شکل میگیرد که ما محبوبهای دیگر و رهبران دیگر را تجربه میکنیم و به ضعفها و محدودیتها و یا پستیها و زشتیهای آنها راه مییابیم. و از آنجا شکل میگیرد که میبینیم دیگران ما را برای خویش نردبان میخواهند و از ما پل میسازند. نمیخواهند که ما با کارهامان رفعتی بگیریم؛ که میخواهند کارها پیش برود و سامان بگیرد. و از آنجا شکل میگیرد که میبینیم دیگران، ما در دستهای کوچک و آلوده و حتی پاک آنها، جا نمیشویم و در حوض کوچک آنها جایی نداریم.
الف. میم
عاشق میخواهد راحت معشوق را فراهم کند، نه راحت خودش را، چون راحت خودش، همان راحت محدود و مانده و فانی است.
پس باید تو کارهایی که به عهده امام است، عهدهدار باشی. مالک، علی را نمیگرفت که بایست تا اندامت را ببینیم، که میرفت تا رنج علی را کم کند و سنگینی علی را بردارد، حتی اگر فرسنگها از او دور شود و سالها او را نبیند، که آنها در جداییشان باهمند و جمعند، ولی دیگران در جمعشان هم از علی جدایند.
هادی
کسی که سر در لاک تعلقها و بتها دارد، نمیتواند به مهدی روی بیاورد و نمیتواند که همراه حجّت بیاید و نمی تواند که دوام بیاورد. از میان راه میبُرّد و به خاطر تعلقها میماند. کسانی که همراهی و معیت ولی را میخواهند و دعا میکنند: «و اجعل لی مع الرسول سبیلا، خواستهای بالاتر از کسانی دارند که راهی به سوی رسول میخواهند و میگویند: واجعل لی الی الرسول سبیلا. راهی به سوی رسول یافتن، با همراه رسول ماندن و از او جدا نشدن و در چند راهی خواستهها از او نبریدن، برابر نیست
بیوتن
منتظر مهدی و قائم آل محمد که برای تمامی آدمها و برای تمامی قدرتها طرح دارد و حرف دارد و برخورد دارد، چگونه میتواند آماده نشود و زمینهسازی ننماید... که در حدیث آمده؛ «یوَطِّئُونَ للمهدی سلطانَه. و این آمادهباش و زمینهسازی، در فکر، در روحیه، در طرح و عمل اثر میگذارد و در واقع تقدیر جدید و برنامهریزی و تدبیر جدید و مدیریت و تربیت مهرههای کارآمد و جاسازی این مهرهها در جای مناسب که با کار کم، بهره زیاد بیاورند و با قطرههای محدود حرکت و شور ایجاد کنند
farkhonde
ما در روز تولد تو، به امید تولد دوباره خویش، جشن میگیریم، تا شاید در این تولدِ مسرور بتوانیم زنجیرها را بگسلیم و آغلها را که برایمان آذین هم بستهاند، فراموش کنیم و تو را حاکم بگیریم.
ای سایبان شوق!
zare64
حجم
۵۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۵۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۱۷,۰۰۰
۸,۵۰۰۵۰%
تومان