بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رشد | صفحه ۲۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رشد

بریده‌هایی از کتاب رشد

۴٫۵
(۲۸۱)
ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده‌ایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤال‌ها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کرده‌ایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمه‌ها رسیده‌ایم ... و این است که باد کرده‌ایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بی‌رمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری فکری دچار شده‌ایم ...
Melkorexe
آنها که با معیار اهمیت و ضرورت، به نظم رسیده‌اند و سازمان گرفته‌اند، اینها در بن‌بست نمی‌مانند
Melkorexe
اگر آن یک کار را، فقط همان را، بیاوریم دیگر حرفی برای ما نیست و بازخواستی نیست.
Melkorexe
دل‌هایی که بر اساس اهمیت حادثه‌ها، کارها را رده‌بندی کرده‌اند... در حالی که هزار کار دارند، بیش از یک گرفتاری برایشان نیست
Melkorexe
و ما هم آفریده شتاب‌ها هستیم و فرزند حادثه‌ها.
Melkorexe
اگر انسان در کنار این حادثه‌ها با تدبیر و تقدیر و تنظیمی همراه می‌گردید؛ تدبیری در رهبری و تقدیری در طرح‌ریزی و تنظیمی در عمل، هیچگاه محکوم حادثه‌ها و اسیر شتاب‌ها نمی‌ماند و حدود را در هم نمی‌ریخت و اندازه‌ها را ندیده نمی‌گرفت و هر کلمه و هر فکر و هر گام را در هر جایی نمی‌گذاشت.
Melkorexe
کسانی که گندم‌ها را به خاک می‌سپارند، آنهایی هستند که وسعت خسیس زمستان را فهمیده‌اند و نیازهای عظیم را شناخته‌اند و می‌خواهند گندم‌ها را زیاد کنند. آنها که راه دراز و وقت کم را فهمیده‌اند، مجبورند که خود را زیاد کنند و رشد بدهند. اینها زندگی و مرگ را با همین معیار می‌سنجند، اگر زنده‌اند و اگر می‌میرند، به خاطر همین زیاد شدن است. زندگی‌شان تلاوت تکرار نیست و مرگشان، گم شدن و از دست رفتن و خودکشی نیست.
karbasi
ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده‌ایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤال‌ها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کرده‌ایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمه‌ها رسیده‌ایم ... و این است که باد کرده‌ایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بی‌رمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری فکری دچار شده‌ایم ...
karbasi
ایمان؛ یعنی گرایش، گرایش به سوی چی؟ آیا به سوی کسی و چیزی که کمتر از ماست یا عالی‌تر از ماست؟ گرایش به سوی پست‌تر و یا برابر، یا اسراف است و یا رکود، یا انحطاط است و یا احتکار.
جهاد.
هر هدفی تا اندازه‌ای استعداد ما را به کار می‌کشد و سرمایه‌های ما را بارور می‌کند، باید در انتخاب هدف سنجید و اندیشید تا هدفی بیابیم که تمام استعدادهای ما را بارور کند و تمام نیروهای نهفته و پاهای پنهان ما را بیرون بکشد.
جهاد.
در تمام دوره‌ها انسان در خسارت است مگر آنهایی که به هدفی و به عشقی رسیده‌اند و به آن سو گرویده‌اند. انسان مادامی که هدفی ندارد آهسته آهسته راه می‌رود و می‌لنگد و حتی می‌نشیند و می‌پوسد، اما هنگامی که کاری پیدا کرد حتی تا حد توالت رفتن و به مستراح رسیدن، آن وقت سرعت می‌گیرد و می‌شتابد و از تمام امکاناتش بهره می‌گیرد.
mona
ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده‌ایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤال‌ها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کرده‌ایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمه‌ها رسیده‌ایم ... و این است که باد کرده‌ایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بی‌رمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری فکری دچار شده‌ایم ...
mona
ما به برداشت‌هایی دست می‌زنیم که از عادت‌های ما مایه می‌گیرند. ما به هر کس که ساده و جانماز آبکش بود، مؤمن می‌گفتیم و به هر کس که از ما کنار می‌کشید و لب به جام ما نمی‌زد، متقی می‌گفتیم و هر کس که دست‌ودل‌باز می‌شد، محسن می‌گفتیم و هر کس که رام می‌گردید، صابر می‌گفتیم و هر کس که دهانش همراه تسبیحش باز و بسته می‌شد، ذاکر و شاکر می‌گفتیم.
mona
ما به برداشت‌هایی دست می‌زنیم که از عادت‌های ما مایه می‌گیرند.
khorasani
اسلام؛ شناخت و تسلیم در برابر آن است. ایمان؛ شناخت در سر به اضافه عشق در دل است؛ «قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا یدْخُلِ الاْیمانُ فیقُلُوبِکم». (حجرات، ۱۴). تقوا؛ شناخت و عشق به اضافه عمل است و اطاعت. احسان؛ شناخت و عشق و عمل و صبر است در درگیری‌ها. «مَنْ یتَّقِ وَ یصْبِرْ فَاِنَّ اللّه لایضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنین». (یوسف، ۹۰). شکر؛ شناخت و عشق و عمل و سپاس و منّت‌پذیری است. اخبات؛ شناخت و عشق و عمل و صبر و شکر و خشیت است بدون غرور و سرافرازی. و قرب؛ شناخت و عشق و عمل و صبر و شکر و خشیت و خشوع است به اضافه سبقت وشتاب، که: «السّابِقُونَ السّابِقُونَ اوُلئِکَ الْمُقَرَّبُون». (واقعه، ۱۰).
mohdiu
ما امروز خوشحالیم که خودمان را داده‌ایم و چند تا بارک اللّه و چند تا خانه و چند تا ماشین و چند تا فلان و بهمان گرفته‌ایم و فرار هم می‌کنیم که نکند طرف معامله را به هم بزند. غافل از اینکه ما را به بیش از اینها خریدارند و غافل از اینکه اینها قیمت یک لحظه ما نیست. چه می‌گویم، نه اینها که تمام الماس‌ها و نفت‌ها و طلاها و نقره‌ها و تمام زمین و حتی تمام بهشت قیمت یک لحظه ما نیست. ما در یک لحظه می‌توانیم بیش از زمین و بیش از بهشت به دست بیاوریم. می‌توانیم به رضوان و لقا دست بیابیم، که: «رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ اَکبَرُ اما در یک عمر به پشیزی قانع شده‌ایم و خوشحال هم هستیم.
الف. میم
آنهایی که این راه دراز را دیده‌اند و از این استعدادهای عظیم خبر دارند، اینها در فکر بازاری هستند و در جست‌وجوی خریداری که بیشتر سود بدهد و زیادتر بهره برساند و سرمایه‌ها را بارور کند که مگر در این راه به جایی برسند. اینها شب و روز مشغولند و شب و روز می‌کوشند؛ چون فرصتی ندارند. این است که باید خوردن و خوابیدن و رفتن و آمدن همه‌اش تجارت باشد و کار باشد و عبادت باشد و حرکت باشد و پای رفتن باشد.
الف. میم
انسان باید انتخاب کند؛ چه زیستن را و چه مردن را. و در انتخاب دنبال رجحان‌ها و اهمیت‌ها و ضرورت‌هاست. هنگامی که زندگی سازنده‌تر است، زندگی و آن لحظه که مرگ بارورتر است، مرگ انتخاب می‌شود و این است که مرگ اینها، خود زندگی است و ادامه عالی‌تری از حیات.
Mim.
انسان باید انتخاب کند؛ چه زیستن را و چه مردن را. و در انتخاب دنبال رجحان‌ها و اهمیت‌ها و ضرورت‌هاست. هنگامی که زندگی سازنده‌تر است، زندگی و آن لحظه که مرگ بارورتر است، مرگ انتخاب می‌شود و این است که مرگ اینها، خود زندگی است و ادامه عالی‌تری از حیات.
Mim.
آن لحظه‌ای که انسان فکر و عقل و دلش را مثل ابزارها و ماشین‌هایش شکل بدهد، آیا آن روز این استعدادهای شکل گرفته و به بن‌بست نشسته، بحران‌های بزرگ‌تری را سبز نمی‌کنند؟ انسان هنگامی آدم می‌شود که به استعدادهای شکل گرفته‌اش جهت بدهد و برای این انسان، مکتبی مکتب می‌شود، که جهت حرکت و صراط و روش حرکت ووو را به او یاد بدهد و بیاموزد، بدون آنکه او را مسخ کند و او را در راه بغلطاند و یا بغل بگیرد.
Mim.

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان