بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رشد | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رشد

بریده‌هایی از کتاب رشد

۴٫۵
(۲۸۲)
در دوره‌های زندگی فردی هم همین طور، از پستانک و تیله و توپ و نمره تا دوست دختر و عشق و شهرت و قدرت و ثروت و ریاست. انسان در تمام این دوره‌ها خسارت داده؛ چون بیش از آنچه به دست آورده از دست داده است. معلومات و محفوظات و ثروت او زیاد شده اما خودش از دست رفته است و استعدادهای درونی او، فکر و عقل و دل و روح و عمر او همه از بین رفته‌اند و تاریک شده‌اند.
احسان
و برای این انسان، مکتبی مکتب می‌شود، که جهت حرکت و صراط و روش حرکت ووو را به او یاد بدهد و بیاموزد، بدون آنکه او را مسخ کند و او را در راه بغلطاند و یا بغل بگیرد.
Fatemeh Afsharmanesh
راه‌هایی که برای پیاده‌روها دور است، برای سرعت‌های بزرگ و وسیله‌های سریع نزدیک است و وقتی نمی‌گیرد.
Fatemeh Afsharmanesh
باید در این وقت کم به تجارتی دست زد که بی‌نهایت سود بیاورد و باید به دنبال خریداری رفت که پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد و باید در جست‌وجوی بازاری بود که رونق داشته باشد. یک بازار، بازار پایین است با خریداری‌هایی به نام دل و هوس‌هایش و به نام مردم و حرف‌هایش و به نام دنیا و جلوه‌هایش؛ با ثروت و قدرت و شهرت و مدارک و عنوان‌هایش و به نام شیطان و وسوسه‌هایش. و یک بازار هم بازار دیگری است با خریداری به نام اللّه، مالک، رحیم، مهربان.
کاربر ۸۹۵۸۰۹۹
ورزیده‌ها، در یک ساعت، کاری را به پایان می‌رسانند که تازه کارها در یک روز از انجام آن عاجز هستند.
کتابدوست
اگر انسان در کنار این حادثه‌ها با تدبیر و تقدیر و تنظیمی همراه می‌گردید؛ تدبیری در رهبری و تقدیری در طرح‌ریزی و تنظیمی در عمل، هیچگاه محکوم حادثه‌ها و اسیر شتاب‌ها نمی‌ماند و حدود را در هم نمی‌ریخت و اندازه‌ها را ندیده نمی‌گرفت و هر کلمه و هر فکر و هر گام را در هر جایی نمی‌گذاشت.
زهرا سادات
در لحظه‌های بحرانی تاریخ، کلمه‌ها، فکرها، کارها و رابطه‌ها، حدود خویش را از دست می‌دهند و از مفهوم خالی می‌شوند.
زهرا سادات
انسان گاهی به بن‌بست می‌رسد، با اینکه نیرو و توان برای رفتن دارد، راهی پیش پایشنیست. اما گاهی راهش هست، جایی برای رفتن دارد، اما توانش نیست. این عجز است و آن عبث و پوچی. می‌توان میان عبث و پوچی هم مرزی بست؛ عبث بی‌مصرف ماندن استعدادهای عظیم انسانی است که عظمت خود را یافته و پوچی، زبونی انسان در برابر شکست‌ها و بحران‌هایی است که به تجربه حس‌شان کرده. عبث از درک عظمت انسان مایه می‌گیرد و پوچی از عظمت رنج‌ها و شکست‌ها.
نامیرا
انسان بی‌نهایت سرمایه دارد و بی‌نهایت راه دارد و فقط هفتاد سال وقت برای تجارت، آن هم، نصفش خوراک و پوشاک و مسکن و نصفش مقدمات اینها، وای به روزی که بقیه‌اش هم بشود صرف نمایش دادن اینها که دیگر سرمایه‌ها از دست رفته‌اند یا راکد مانده‌اند و احتکار شده‌اند و یا از دست رفته‌اند و زیان شده‌اند.
نامیرا
کسانی درنگ می‌کنند و به بازی گرفتار می‌شوند که هدفی ندارند.
نامیرا
حکمت بر اساس نیازهای گوناگون، افراد گوناگون تهیه می‌کند، در حالی که این گوناگونی‌ها ملاک افتخار نیست و در حالی که از هر کس به اندازه‌ای که داده‌اند بازدهی می‌خواهند و در حالی که هنگام پاداش، نسبت سرمایه‌ها و سودها را می‌سنجند، نه سرمایه‌ها را و نه سودها را.
نامیرا
ما بازیچه شتاب‌ها هستیم، مگر هنگامی که از پیش طرحی داشته باشیم و با حساب احتمالات آماده شده باشیم و خط آخر را خوانده باشیم.
نامیرا
هنگامی که یک عمر برای دلم دویدم چه بازدهی دارد؟ هنگامی که یک عمر برای هوس‌های مردم سوختم آنها به من چه می‌دهند؟ جز چهار تا بارک اللّه و یک دقیقه کف زدن و چهار دقیقه سکوت.
amir hossein khalili nikou
و ما هم آفریده شتاب‌ها هستیم و فرزند حادثه‌ها.
نامیرا
ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده‌ایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤال‌ها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کرده‌ایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمه‌ها رسیده‌ایم ... و این است که باد کرده‌ایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بی‌رمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری فکری دچار شده‌ایم ...
ام زینب
در این سوره رابطه بین ایمان و عمل مشخص شده است؛ ایمان است که عمل را می‌آفریند و این عمل است که ایمان را نیرومندتر می‌سازد، همانند ریشه و برگ، این ریشه است که برگ‌ها را می‌رویاند و این برگ‌ها هستند که ریشه را غذا می‌دهند و نفس می‌دهند و رشد می‌دهند تا حدی که با مسدود شدن سوراخ‌هایشان ریشه می‌خشکد.
کاربر ۲۶۳۷۲۴۰
به حرف آنهایی که می‌گویند دلت پاک باشد، فریب مخور. دلِ پاک، عملِ پاک می‌سازد.
کاربر ۲۶۳۷۲۴۰
ما امروز خوشحالیم که خودمان را داده‌ایم و چند تا بارک اللّه و چند تا خانه و چند تا ماشین و چند تا فلان و بهمان گرفته‌ایم و فرار هم می‌کنیم که نکند طرف معامله را به هم بزند. غافل از اینکه ما را به بیش از اینها خریدارند و غافل از اینکه اینها قیمت یک لحظه ما نیست.
کاربر ۲۶۳۷۲۴۰
هر کس از تضاد استعدادها برخوردار بود و هر کس بشر بود ناچار از این جهت دادن و رهبری کردن برخوردار است. خود این استعدادها مهم نیستند و کاری که با دست یا فکر یا نیروی عظیم خود انجام می‌دهیم مهم نیست، بل مهم هدف و جهت این کارهاست که برای چه از اینها بهره می‌گیریم و در چه راهی آنها را به جریان می‌اندازیم.
کاربر ۲۶۳۷۲۴۰
هنگامی که زندگی سازنده‌تر است، زندگی و آن لحظه که مرگ بارورتر است، مرگ انتخاب می‌شود و این است که مرگ اینها، خود زندگی است و ادامه عالی‌تری از حیات.
کاربر ۲۶۳۷۲۴۰

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان