بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نامه های بلوغ | صفحه ۲۴ | طاقچه
کتاب نامه های بلوغ اثر علی صفایی حائری

بریده‌هایی از کتاب نامه های بلوغ

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۰۳ رأی
۴٫۶
(۱۰۳)
آنچه چراغ‌ها را مطرح می‌سازد، خود تاریکی است. در بطن تاریکی، چراغ‌ها بارور می‌شوند. و همین بشارت برای تو بس، که از ظلمات نترسی، که هدایت خدا، در متن گمراهی جلوه‌ها دارد؛ «وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ».
زهره
با درک تنهایی، باید بارور شد و زایید و در متن تاریکی، باید ایستاد و نور پاشید؛ که آن درک، زاینده است و این تاریکی، خواستار نور.
فاطمه حبیبی
تو در زمانی هستی که هنوز تا بلوغ انسان کامل و طلوع عدل فاصله دارد و در زمینی هستی که به خاطر اسلام؛ اسلامی که شروع انفجار است و طلوع نور، می‌خواهند گرفتارش کنند و می‌خواهند محدودش کنند. غافل از این نکته که آنچه چراغ‌ها را مطرح می‌سازد، خود تاریکی است. در بطن تاریکی، چراغ‌ها بارور می‌شوند. و همین بشارت برای تو بس، که از ظلمات نترسی، که هدایت خدا، در متن گمراهی جلوه‌ها دارد؛ «وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ».
فاطمه حبیبی
و در روایات هست، از جمع همراهان فاصله نگیرید، که گوسفندهای تنها، خوراک گرگ‌ها هستند: «کما اَنَّ الشّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئبَ»
میرزایی
با تجلّی حق، تو می‌یابی که علم و عشق و عمل تو، به اندازه‌ی توست. طلب ما، به اندازه‌ی طالب است، نه درخور مطلوب. و این خرمن که جمع کرده‌ایم و این همه فضل و آگاهی و عشق و عمل که اندوخته‌ایم، باید همه با طوفان بلاء و سیل غم برود و این خانه‌ی عنکبوت، از بنیاد برآید.
میرزایی
«اِلهی اَوْقِفْن ی عَلی مَراکزِ اِضْطِراری»؛ خدایا، مرا به ریشه‌ها و مرکزهای بیچارگی‌ام واقف کن. من بر عجز خودم واقف شوم، که سالک، حتّی هنگام عجز، مأیوس نیست و با فضل حق، سالک است. و این پاداش کسانی است، که به سیر او دل داده‌اند و بر او تکیه کرده‌اند. آنچه این اضطرار و عجز را مشخص می‌کند، ظهور بلاء و هجوم بلاست. آن‌قدر بر سر تو تیغ بلاء می‌کشندو بر دلت مصیبت می‌بارند، که از خودت فارغ شوی و بر او تکیه کنی و با او، به‌سوی او گام برداری، که: «لا وَسی لَةَ لَنا اِلَیک اِلّا اَنْتَ». روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
میرزایی
در یک مرحله، تو کارها را با غریزه انجام می‌دهی و یا انجام نمی‌دهی. اما در هنگام بلوغ، آدمی به نظارت و حساب‌رسی و به سنجش و تعقّل روی می‌آورد. در این مرحله، مجموعه‌ی کارها و حالت‌ها را محاکمه می‌کند و دیگر هیچ کدام از این کارها و حال‌ها را طبیعی نمی‌داند. از خود می‌پرسد چرا خوشحال شدم؟ چرا ناراحت شدم؟ چقدر باید خوشحالی یا ناراحتی می‌کردم؟ پس چرا بیش‌تر یا کم‌تر؟ با این محاکمه‌هاست که آدم، آدم می‌شود
Chamran_lover
دل آدمی، بزرگ‌تر از این زندگی است. و این، راز تنهایی اوست. او چیزی بیش‌تر از تنوع و عصیان را می‌خواهد. او محتاج تحرّک است و حرکت، با محدودیت سازگار نیست، که محدودیت‌ها، عامل محرومیت و تنهایی ماست.
کاربر ۲۳۵۱۹۳۰
در این دنیای بی‌آرام، نمی‌توان نشست. نمی‌توان مغرور و مأیوس بود. آن‌ها که شب و روز را و بهار و پاییز را مقصد گرفته‌اند، هر دو به پوچی می‌رسند. و آن‌ها که حرکت را و کوچ را و رحیل را فهیمده‌اند و بانگ رحیل را شنیده‌اند، آماده‌اند و بهره‌بردار
کاربر ۲۳۵۱۹۳۰
و من حیفم می‌آید که از این سرور و ابتهاج محروم بمانی و بخواهی با تکیه بر نعمت‌ها و امکانات زندگی و یا با تکیه بر تلاش و پشتکار خودت و یا با تکیه بر خیال‌ها و رؤیاهایی که عاقبت اسیر پوچی و بن‌بست می‌شوند، به خوشنودی برسی و زندگی شاداب و سرشاری بسازی؛ چون خودپرستی و دنیاپرستی، هیچ‌گاه به آرامش و سرشاری دست نمی‌دهد؛ که نعمت‌های بیرون و قدرت‌های انسان، همیشه متزلزل و در معرض بلاء و هجوم حادثه‌ها هستند.
کاربر ۲۳۵۱۹۳۰
در برابر هجوم تبلیغات، تو همیشه حساب سازمان و حساب شخص و حساب عمل را از یک‌دیگر جدا کن؛ که این سه، هر کدام معیار نقد جدا و روش نقد مجزّا دارند. سازمان با اهداف و مبانی، با مرامنامه‌اش؛ و شخص با نیت وانگیزه‌اش؛ و عمل، با سنّت‌ها و حدود محاسبه می‌شوند. ممکن است مرامنامه‌ی یک حزب خوب باشد، ولی شخص فاسد باشد و ممکن است یک شخص خوب باشد، ولی سازمان و حزبش بی‌اساس. و همین‌طور ممکن است نیت شخص خوب باشد، ولی عملش باطل و یا عملش درست باشد و نیتش فاسد. این‌طور نیست که خوبی و بدی عمل، دلیل خوبی و بدی شخص و یا حزب و سازمانی باشد.
nimaaa
رسولان خدا، همراه این سه اصل آمدند تا انسان، خود برپا بایستد و بر قسط، قائم باشد و حدید را و آهن را به دست بگیرد؛ «لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بالْبَیناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ الْنّاسُ بِالْقَسْط وَ اَنْزَلْنَا الْحَدید».
f.r
در برابر هجوم تبلیغات، تو همیشه حساب سازمان و حساب شخص و حساب عمل را از یک‌دیگر جدا کن؛ که این سه، هر کدام معیار نقد جدا و روش نقد مجزّا دارند. سازمان با اهداف و مبانی، با مرامنامه‌اش؛ و شخص با نیت وانگیزه‌اش؛ و عمل، با سنّت‌ها و حدود محاسبه می‌شوند.
f.r
آن‌ها که شب و روز را و بهار و پاییز را مقصد گرفته‌اند، هر دو به پوچی می‌رسند. و آن‌ها که حرکت را و کوچ را و رحیل را فهیمده‌اند و بانگ رحیل را شنیده‌اند، آماده‌اند و بهره‌بردار. این‌ها در رنج، راحت هستند و دیگر به انتظار موقعیت‌های خوب نیستند؛ که فهمیده‌اند باید در هر موقعیت، کاری کرد و بهره‌ای برداشت. به‌جای موقعیت و امکانات، به موضع‌گیری‌های مناسب روی آوردند.
محسن غلامعلیان دهاقانی
من به تجربه در خودم و به عبرت از دیگران، دیده‌ام که ناتمام گذاشتن کارها و تعهّدها و روی برگرفتن و برگشت‌ها، به: ۱ ـ به ضعف در انگیزه، به‌خاطر دیدن ناخوشایندها و برگشت‌ها و یا به خاطر توقّع‌ها و حسّاسیت‌ها؛ ۲ ـ و به تحوّل اطّلاعات و دستیابی به آگاهی‌های بیش‌تر و شناخت‌های وسیع و عمیق‌تر؛ ۳ ـ و به تعارض کارهای مهم‌تر و ظهور تکالیف جدیدتر؛ ۴ ـ و به فراهم نکردن مقدّمات کار و تأمین نساختن زمینه‌ها؛ ۵ ـ و به ایجاد مزاحمت‌های متفاوت از دوست و از دشمن، باز می‌گردد.
Reza
حال اگر کاری را رها کردیم، باید ببینیم به چه کاری پرداخته‌ایم و یا به چه بی‌کاری و فراغتی سرگرم شده‌ایم؟ اگر به کاری مهم‌تر و یا به کاری برابر و یا به مقدّمه‌ی کار خویش و تأمین نیازهای آن روی آورده باشیم، مسأله‌ای نیست. اما اگر به دنیا، به روزمرّه‌گی و یا برگشت و ارتداد و انتکاس گرفتار شده باشیم، این‌جا بازسازی می‌خواهیم؛ و این‌جاست که باید به نهایت و غایت و هدف وجود خویش و نهایت و غایت راه و روش و دین و اسلام خویش باز گردیم، که: «اَلنِّهایةَ النِّهایةَ».
Reza
راستی، که می‌توان در هر شرایطی کار کرد و بهانه نیاورد. و می‌توان با تمامی زمینه‌ها، عذر تراشید و جرم را به گردن دیگران انداخت و از لولو و از بخت بد و از شانس خراب و از هزار کس و ناکس، دستاویز درست کرد.
Reza
تو به اندازه‌ای که از غریزه و عادت الهام می‌گیری و طبیعی رفتار می‌کنی، از آدمیت فاصله داری. و به اندازه‌ای که نظارت و سنجش و حساب‌رسی داشته باشی و انتخاب در کارها و برخوردها داشته باشی، آدم هستی. و آدم بودن، خیلی سخت‌تر از طبیعی بودن است؛ چون آدم باید هر لحظه و هر عمل و هر حالت و هر برخوردی را بسنجد و بررسی کند و از عکس‌العمل‌های طبیعی و از انعکاس‌ها، به انتخاب‌های سنجیده روی بیاورد. و این سخت است؛ ولی با تمرین آسان می‌شود و با شکر و تسلیم زیادتر و گسترده‌تر می‌شود. و با بلاء و گرفتاری‌ها، تمحیص و تثبیت می‌شود.
Reza
تو به اندازه‌ای که از غریزه و عادت الهام می‌گیری و طبیعی رفتار می‌کنی، از آدمیت فاصله داری. و به اندازه‌ای که نظارت و سنجش و حساب‌رسی داشته باشی و انتخاب در کارها و برخوردها داشته باشی، آدم هستی. و آدم بودن، خیلی سخت‌تر از طبیعی بودن است؛ چون آدم باید هر لحظه و هر عمل و هر حالت و هر برخوردی را بسنجد و بررسی کند و از عکس‌العمل‌های طبیعی و از انعکاس‌ها، به انتخاب‌های سنجیده روی بیاورد.
:: OF ::
خدایا مرا به مرکزها و ریشه‌های اضطرار و بیچارگیم واقف کن
maryam

حجم

۱۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۱۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان