بریدههایی از کتاب حرکت
۴٫۸
(۱۲۱)
«خیلی عجیب است که اینها بر باطلشان، این همه پا بر جا هستند و شما در حقِّتان، این قدر سست!»
اِیْ اِچْ|
برای جهل ما همین بس که اندازه و قدر خود را ندانیم.
چڪاوڪ
خیال میکنیم خیلی مهم هستیم؛ چون فقط میدانیم، در حالی که دانستن، مسألهای را حل نمیکند.
اِیْ اِچْ|
وقتی آدمی حرکتی ندارد، مجبور است خودش را با شکلهای مختلف زندگی فریب دهد تا خیال کند که حرکتی دارد.
چڪاوڪ
مهم نیست در تاریکی هستیم یا نور، مهم این است که نور در راه ما افتاده یا در چشم ما؟ نوری که در چشم است، کور میکند و نوری که در راه است، عامل حرکت.
زهرا سادات
مستضعف کسی است که در باطل است، ولی خیال میکند آنچه دارد، حق است.
اِیْ اِچْ|
این ما هستیم که ستم را پرورش میدهیم
اِیْ اِچْ|
کفر متحرک به اسلام میرسد، ولی اسلام راکد، پدر بزرگِ کفر است.
چڪاوڪ
عظمت انسان در بینش اوست، نه دانش او.
Alireza
شروع حرکت که ضرورت حرکت نیز از آن مایه میگیرد، از لحظهای است که تو میفهمی از همه چیزهایی که با آنها مأنوس هستی، بزرگتری. بزرگتری؛ چون آنها به تو ختم شدهاند و تو میوه این درختی و هیچ وقت به ریشه و خاک و سنگ، برگشت نخواهی کرد.
زهرا سادات
رسول، اسلام را آورد نه مسلم را و نه فقیه را.
اِیْ اِچْ|
این طور نیست که فقط بشنوید و بعد هم اگر شناختید و حرکت نکردید، هیچ مشکلی پیش نیاید. کسانی که به اندازه تمامی عمرشان آگاهی به دست آوردهاند، ولی به اندازه یک لحظه هم گامی برنداشتهاند، بدانند که همین آگاهیها، اغلال و زنجیرهاشان میشود و آنها را خُرد و خسته میکند. اینکه میبینید با باری از معلومات و مطالعات و آگاهیها، هر کدام فرعونی شدهایم و آشکار و پنهان، دعواها داریم، به همین خاطر است که آگاهی یک عمر را به دوش گرفتهایم، ولی حرکت یک لحظه را هم نداشتهایم. باری که بازده نداشته باشد، چه کمرها که نمیشکند!
باشد که هر کدام از ما مولّد باشیم نه محتکر!
معجزه ی سپاسگزاری
تنوعطلبی، نشان دهنده نیازی است که ارضاء نشده؛ مثل گرسنهای که اگر به او غذا ندهند، کثافتها را هم میخورد.
جیمی جیم
ما به چه دل بستهایم؟ به چه تکیه کردهایم؟ به پدری که یک سیگار برایش بیاوریم یا نیاوریم، کم و زیاد میشود. به همسری که نمیشود اعتماد کرد. به شغلی که با یک امضاء میآید و با یک امضاء میرود. به نفسی که در یک لحظه بالا میآید و یک دفعه قطع میشود؟ به چه تکیه کردهایم؟!
امیری حسین
عظمت انسان در بینش اوست، نه دانش او.
رهگذر
کسانی که نقشه ندارند، مهره نقشهدارها خواهند شد.
taha.zaki
به بعضی از دوستان که در شرایطی احتیاجاتی داشتند، میگفتم اقدام کن. میگفت نمیشود. به او گفتم: آیا از آن مقدار توانایی که داشتهای، استفاده کردهای، یا در جا سوزاندهای؟ تویی که هنوز یک لیتر بنزین داری، چرا در جا میسوزانی؟ مصرف کن، اگر ماندی، عذر داری، ولی وقتی که بنزین داری، اگر بمانی و اقدامی نکنی، محکوم هستی و مسئول.
امیری حسین
یک شتاب، یونس را زندانی شکم ماهی میکند. ما که جامع الشرایط هستیم و کبر و حرص و بخل و شتاب را همه یک جا داریم
امیری حسین
حرکتهایی که نسنجیده باشد، در انسان باروری نمیآورد و علامت آن هم این است که یا مغرور عملمان میشویم و یا خسته از عمل. اگر ما را بکوبند خستهایم و اگر تشویقمان کنند، مغروریم.
درتکاپو...
عظمت انسان در بینش اوست، نه دانش او.
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
حجم
۲۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان