بریدههایی از کتاب زندگی همین است
۳٫۰
(۶)
چهقدر دردناکه یکی طرفش رو خودی بدونه و بعد ببینه طرفْ اونو غریبه میدونسته.
مهری
آدم وقتی تنها میشه، خاطرات، چه تلخ چه شیرین، بیشتر سراغش میآد.
Soheyla
آخه حیف نیست آدم یه عمرْ خوب بخوره، خوب بخوابه، کلی پول دکتر و دوا بده که پوست و گوشتِ تمیز و سالمی به دست بیاره، بعد با دست خودش همهچیزو راحت تقدیم موش و سوسک و مارمولک کنه؟»
Soheyla
تو این دنیا خیلیا به مرحلهای میرسن که خودشون رو میسپارن به دست روزگار. بعضیا از رو لذت و خوشحالی و بیخیالی، بعضیام از رو غصه و غم و اندوه.
مهری
رؤسای جمهور دو کشور از مناسبات خوبشون گفتن، از روابط سیاسی و اقتصادیشون، از مبارزه با تروریستها، از مبارزه با کشورهای قدرتمند، از پیدا کردن راهی برا دور شدن از وابستگی و... که یهو چشمشون افتاد به اسکناس. اسکناس تا اومد بگه چرا اینجوری نگام میکنین، هر دو رییسجمهور پریدن روش. این گفت اول من دیدم مال منه، اون گفت نهخیر، اول من دیدم پس مال منه.
مترجمه مدام همین دو جمله رو ترجمه میکرد و چیز دیگهای از دهنش بیرون نمیاومد. بدبخت اسکناس مونده بود چی بگه و چیکار کنه.
بالاخره دو رییسجمهور اونقدر اسکناس رو کشیدن که از وسط پاره شد و هر نیمهش دست یکیشون موند. اما مگه دستبردار بودن؟ هر دوشون ادعا داشتن تمام اسکناس مال اونه، چون اول اون بوده که اسکناس رو دیده. عاقبت با کینه و نفرت و اختلافات عمیق و درحالیکه تو دست هر کدومشون نصف اسکناس بود از هم جدا شدن.
مهری
هر چیزی که میبینی ادامهٔ گذشتهایه که از بینهایت قبل وجود داشته و خودِ همون چیز، باعث ادامهٔ حرکتی میشه که تا بینهایت بعد وجود داره.
کاربر ۵۳۵۴۹۹۵
غصهٔ خودش رو کاملاً فراموش کرد، ولی غصهها که صاحبشون رو فراموش نمیکنن، میکنن؟ بعیده فراموش کنن.
sepideh
آخه کسی که همهٔ خونوادهش از بین برن دیگه زندگی براش چه ارزشی میتونه داشته باشه و چهطور میتونه به نفس کشیدن ادامه بده؟
Soheyla
یه دختر زیبا انگار جایی تو دنیای آدما نداره. فقط باید فرار کنه؛ از نگاه آدما، از هوس مردا، از زنایی که میخوان دخترای زیبا رو گلِ سرسبدِ فاحشههای زیردستشون کنن، از سختگیری یا شاید حتا از نگاه مرموزانهٔ پدر و از خیلی چیزای دیگه.»
Soheyla
هیچچیز تو دنیا نه شروع میشه نه تموم میشه. یعنی هیچچیز نقطهٔ آغاز و پایان نداره. هر چیزی که میبینی ادامهٔ گذشتهایه که از بینهایت قبل وجود داشته و خودِ همون چیز، باعث ادامهٔ حرکتی میشه که تا بینهایت بعد وجود داره. خودتم گفتی که معلوم نیست از کجا شروع شدی و به اینجا رسیدی، باید بگم حرفت کاملاً درست بود. یعنی هستی از سه نقطه (...) که معلوم نیست کجا و کِی بوده، اومده و تا سه نقطه (...) که معلومم نیست کجاست و چه زمانیه میره.»
مهری
حجم
۱۵۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۳ صفحه
حجم
۱۵۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۳ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
۱۷,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد