بریدههایی از کتاب برکهی شیطان
۳٫۶
(۸)
زمان میگذرد و در انتظار تو باقی نمیمانند
Abolfazl
«با عرق جبین
امرار معاش میکنی
و از کار طولانی و فرسودگی
تنها مرگ است که تو را میخواند.»
Abolfazl
آن چه زنی را در سن شصت سالگی قابل ترحم میکند آن است که همسر هفتاد و چند سالهاش نتواند کار و تأمین معاش کند. پیرمرد ناتوان میشود وآن وقت زن باید در زمانی که خودش در آستانهی پیری است و نیازمند کسی که به ساماندهی و رفاه او بپردازد، از همسر خود نگهداری کند. بدین ترتیب آخر عمرش به نداری میافتد
Abolfazl
عشق میآید و با غافلگیر کردنش برایش تسکینی میشود زیرا عشق به گونهای دیگر تسکین نمیدهد. عشق را وقتی بجویی نمییابی، او زمانی به سراغت میآید که انتظارش را نداری
Abolfazl
خداوند مرگ را برای تنبیه یا جبران سختیها مقدر نساخته است. خداوند زندگی را متبرک کرده وگور نبایست سر پناهی باشد برای فرستادن کسانی درآن که قرار نیست در زندگی خوشبخت شوند.
Abolfazl
خداوند مهربان هیچکس را بیآنکه خوشبختیاش را با داشتن یک جفت تکمیل شود، نمیآفریند
Abolfazl
«ببین کوچولو، این یک سکهی طلای خالص برای توست! هیچ حرفی نمیزنی، میشنوی؟ به بقیه میگویم که به نظرم برای کار در مزرعهی من زیادی ضعیف بودی و دیگر حرفی نخواهد بود... یکی از همین روزها از طرفهای شما میگذرم و اگر زبانت را نگه داشته باشی باز هم پاداش خواهم داد... در هر حال چون خیلی مقبول من هستی، فقط کافیست لبتر کنی؛ تو را نزد خود میبرم
Abolfazl
جوان بود و خوش سیما، اما چون میخواست بقیه را تحت تأثیر قرار دهد چنان سخنان بیمغزی میگفت که مورد ترحم میشد
Abolfazl
نمیدانم چرا این قدر طرفهای ما به این که زن درشت و چاق و سرخ و سفید باشد اهمیت میدهند
Abolfazl
وقتی مرد جوان کمی شراب بنوشد، زیباترین سخنان به ذهنش میرسد
Abolfazl
- «تو باستین خوکچران را ترجیح میدهی؟ پسری که چشمهایش مثل چشم حیواناتی است که میچراند؟»
Abolfazl
«آرزویم اینست که بتوانم با مادرم زندگی کنم.»
Abolfazl
حجم
۹۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۹۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
قیمت:
۵۳,۹۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد