بریدههایی از کتاب در برابر استبداد
۴٫۰
(۶۸)
اواخر عمر کمونیسم که دیگر هیچکس انقلاب را باور نداشت، درس دیگری دربارهٔ نمادها برای ما در آستین دارد. حتا وقتی شهروندان دلسرد و درمانده شدهاند و فقط میخواهند به حال خودشان رها شوند، یک رژیم استبدادی هنوز میتواند با نشانههای عمومی بقای خویش را تضمین کند. در سال ۱۹۴۶ که کمونیستهای چکاسلواکی پیروز انتخابات شدند و بعد با کودتایی در سال ۱۹۴۸ قدرت را قبضه کردند، بسیاری از مردم چکاسلواکی سر از پا نمیشناختند. سه دهه بعد از آن، در سال ۱۹۷۸ که واسلاو هاول، آن متفکر مخالف، قدرت ضعفا را نوشت، داشت دوام رژیمی سرکوبگر را توضیح میداد که دیگر کمتر کسی به اهداف و ایدئولوژیهایش باور داشت. او در این کتاب حکایت سبزیفروشی را نقل میکند که بر شیشهٔ مغازهاش کاغذی چسبانده و روی آن نوشته بود: "کارگران جهان، متحد شوید!"
الی
انتخابهای روزمره و کماهمیت ما خودشان نوعی رأی هستند و احتمال برگزاریِ انتخابات آزاد و منصفانه در آینده را کاهش یا افزایش میدهند. در سیاست روزمره کلام و اشارات ما، یا نبود اینها، اهمیت بسیار دارد.
الی
زندگیِ ما سیاسی است، نه به این خاطر که دنیا اهمیتی به احساسات ما میدهد بلکه به این سبب که دنیا به کردار ما واکنش نشان میدهد.
الی
۴. مسئولیت چهرهٔ جهان را بر عهده بگیرید
نمادهای امروز راه به واقعیتهای فردا میگشایند. حواستان به صلیبهای شکسته و دیگر نمادهای نفرت باشد. نگاهتان را برنگیرید و به آنها عادت نکنید. خودتان دستبهکار شوید و از بین ببریدشان، و سرمشق دیگران شوید که آنها هم همین کار را بکنند.
الی
فاشیستها یا نازیها یا کمونیستها که در دهههای ۱۹۳۰ یا ۱۹۴۰ پیروز انتخابات شدند، حاصل کار ترکیبی از مضحکه، سرکوب و تاکتیکهای سالامی بود ــ یعنی کندن پوست اپوزیسیون، لایهبهلایه. بیشتر مردم متوجه این اتفاق نبودند، بعضیها را به زندان انداخته بودند و شمار باقی هم برای مقابله کافی نبود.
الی
"دائم گوشبهزنگ بودن بهای آزادی است"
الی
۳. از حکومت تکحزبی بر حذر باشید
احزابی که کشور را از نو بنا کردند و رقبا را سرکوب کردند، از ابتدای کار قدرت مطلقه نداشتند. بلکه از فرصتی تاریخی بهره گرفتند تا حیات سیاسیِ رقبایشان را غیرممکن سازند. لذا از نظام چندحزبی پشتیبانی و از قواعد انتخابات دموکراتیک دفاع کنید. تا وقتی این فرصت در اختیارتان هست در انتخابات محلی و ملّی رأی بدهید. و حتا به نامزد شدن هم فکر کنید.
الی
برخی یهودیان آلمان هم به خواست رهبران نازی رأی دادند با این امید که نشان دادن وفاداریشان موجب شود نظام جدید به آنها وفا کند؛ که امیدی بس واهی از آب درآمد.
الی
۲. از نهادها دفاع کنید
نهادها هستند که به ما کمک میکنند منزلت و شأنمان را حفظ کنیم. اما آنها هم به کمکمان نیاز دارند. از "نهادهای ما" دم نزنید مگر اینکه واقعاً با تلاش در جهت حفظ و تقویتشان، آنها را مال خود کنید. نهادها نمیتوانند از خودشان دفاع و محافظت کنند. اگر از همان ابتدای کار از آنها دفاع نکنیم یکی پس از دیگری فروخواهند ریخت. پس نهادی را که برایتان مهم است ــــ یک محکمه، یک روزنامه، یک قانون، یک اتحادیهٔ کارگری ــــ انتخاب کنید و پشت آن را بگیرید.
الی
با اینهمه بیشتر شرکتکنندگان از دستورات میلگرام پیروی میکردند و مدام (به خیال خود) شوکهایی با ولتاژ برق بیشتر به آنان وارد میکردند تا آنجا که دیگر قربانی بهظاهر جان میداد. حتا کسانی که حاضر نمیشدند تا آخر کار بروند، یعنی کشتن انسانی دیگر، بدون اینکه سؤالی دربارهٔ وضعیت سلامت آن شرکتکنندهٔ دیگر بپرسند راهشان را میکشیدند و میرفتند.
میلگرام پی برد که انسانها بهشدت پذیرای قواعد جدید یک وضعیت جدید هستند. آنها به طرز غریبی حاضرند در راه اهداف جدیدی که یک مقام جدید پیش چشمشان گذاشته به انسانهای دیگر آسیب بزنند و آنها را بکشند. میلگرام مینویسد که "میزان اطاعتی که دیدم آنقدر زیاد بود که دیگر نیازی به اجرای این آزمایش در آلمان احساس نمیکردم."
الی
میلگرام به شرکتکنندگان آزمایشاش (که بعضی دانشجویان ییل بودند و بعضی اهالی نیو هِیون) گفته بود که در یک آزمایش یادگیری هستند و به شرکتکنندگان دیگر شوک الکتریکی وارد میکنند. در واقع، آن کسانی که در سوی دیگر شیشه سیمهای برق به تنشان وصل بود دستیاران میلگرام بودند و فقط وانمود میکردند که شوک الکتریکی دریافت میکنند. در همان حال که شرکتکنندگان آزمایش (به خیالشان) به شرکتکنندگان دیگر شوک الکتریکی وارد میکردند، صحنهای دهشتناک را برابر چشمان خویش میدیدند. کسانی که این شرکتکنندگان نه میشناختندشان و نه کینه و نفرتی از آنها در دل داشتند، ظاهراً گرفتار دردی شدید میشدند ــ چنان که مشت بر شیشه میکوبیدند و از دردی که در قلبشان میپیچید ناله میکردند.
الی
اطاعت پیشدستانه در آغاز کار به معنای پذیرش و یکرنگ شدن غیرارادی با وضعیتی جدید است، بدون اینکه دربارهاش فکر کنیم. آیا چنین کارهایی فقط از آلمانیها برمیآید؟ استنلی میلگرام، روانشناس دانشگاه ییل، با بررسی جنایات و وحشیگریهای نازیها در پی این بود که نشان دهد نوعی شخصیت اقتدارگرای خاص دلیل این رفتار آلمانیها بوده است.
الی
۱. در اطاعت پیشدستی نکنید
بیشترِ قدرتی که در اختیار اقتدارگرایی قرار میگیرد داوطلبانه به آن داده شده است. در چنین زمانهای افراد پیشاپیش به این فکر میکنند که حکومت سرکوبگرتر چه خواهد خواست و بعد بدون اینکه آن چیز از آنها خواسته شده باشد آن را در اختیار حکومت میگذارند. شهروندی که چنین رفتاری را در پیش گرفته است در واقع به قدرت میآموزد که با وی چهها میتواند بکند.
الی
فاشیستها عقل را به نام اراده رد میکردند و حقیقت عینی را به نفع اسطورهای باشکوه کنار میزدند که رهبران با این ادعا که به مردم فرصت بیان میدهند، آن را خلق میکردند. آنها چهرهای از جهانی شدن تصویر میکردند و میگفتند که چالشهای پیچیدهٔ جهانی شدن محصول توطئه و دسیسهچینی علیه کشور و ملت هستند.
الی
بعضی از سرِ اعتقادشان به قتل آدم کشتند. ولی بسیاری دیگر فقط از اینکه مقابلِ مافوق بایستند میترسیدند. سوای همرنگی با جماعت و پیروی از دستورات، عواملِ دیگری هم در کار بودند. ولی بدونِ این فرمانبرداران، آن جنایات غیرممکن میشدند.
بلاتریکس لسترنج
شکی نیست که سیاستمداران امروز وقتی از تروریسم حرف میزنند، دارند از خطری واقعی خبر میدهند. ولی وقتی سعی میکنند ما را جوری تعلیم دهند که آزادی را به نام امنیت فروبگذاریم، باید حواسمان را جمع کنیم و تسلیم ایشان نشویم. برای داشتن یکی از این دو لزوماً نباید دیگری را فدا کرد. درست است که گاهی اوقات یکی را به بهای از دست دادن دیگری به دست میآوریم، اما گاهی اوقات هم چنین نیست. کسانی که با اطمینان به شما میگویند
faezeh
در قرن بیستم همهٔ دشمنان بزرگ آزادی با سازمانهای غیردولتی و خیریهها و نهادهای مشابه سرِ جنگ داشتند. کمونیستها همهٔ چنین گروههایی را ملزم به ثبت رسمی کرده بودند و از آنها نهادهای کنترلچی ساختند. فاشیستها نظامی خلق کردند که خودشان آن را نظام "صنفی" میخواندند و در آن تکتک فعالیتهای انسانی جای خاص خودش را داشت، و همه تحت سلطه و تابع حکومت و حزب بودند. حاکمان مستبد امروز (در هند، ترکیه و روسیه) هم اصلاً تاب تحمل تجمعات آزاد و سازمانهای غیردولتی را ندارند.
annasamarin
دستمزد لولهکش یا مکانیک را دادن به نظرمان کاملاً طبیعی است، ولی دلمان میخواهد اخبار بهرایگان به دستمان برسد. اگر پول لولهکش یا تعمیرکار را ندهیم، نمیتوانیم انتظار نوشیدن آب یا راندن ماشینمان را داشته باشیم. پس چرا داوریهای سیاسیمان را بدون یک پاپاسی سرمایهگذاری شکل میدهیم؟ هر قدر پول بدهیم آش میخوریم.
annasamarin
ولی بر خلاف فضای آنلاین که هر کسی در آن میتواند مقاله و یادداشتی را بازنشر کند، تحقیق و نگارش کار سختِ زمانبر و هزینهبری است. پس قبل از آنکه "رسانههای کثیرالانتشار" را به باد تمسخر بگیرید، توجه داشته باشید که این رسانهها دیگر کثیرالانتشار نیستند. بلکه همین تمسخر شماست که کثیرالانتشار و آسان است، و ژورنالیسم واقعی به حاشیه رفته و دشوار است.
annasamarin
در تکتکِ مواردِ کشتار دستهجمعی و تیرباران یهودیان، نیروهای معمولیِ پلیسِ آلمان دست داشتند. در مجموع شمارِ یهودیانی که بهدستِ نیروهایِ معمولیِ پلیس کشته شدند بیشتر از قربانیانِ نیروهایِ آینستاسگروپن بوده است. بسیاری از این مأموران هیچ آموزشِ خاصّی برایِ این کار ندیده بودند. آنها خودشان را در وادیای ناشناخته یافته بودند، دستوری به آنها رسیده بود، و نمیخواستند ضعیف به نظر برسند. در برخی مواردِ نادر هم که این مأموران از دستورِ کشتار سرپیچی کردند، هیچ جزایی ندیدند.
بعضی از سرِ اعتقادشان به قتل آدم کشتند. ولی بسیاری دیگر فقط از اینکه مقابلِ مافوق بایستند میترسیدند. سوای همرنگی با جماعت و پیروی از دستورات، عواملِ دیگری هم در کار بودند. ولی بدونِ این فرمانبرداران، آن جنایات غیرممکن میشدند.
annasamarin
حجم
۱۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
حجم
۱۳۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
تومان