بریدههایی از کتاب رد پای او
۳٫۵
(۳۷)
گاهی آدمهایی که ما را رنج میدهند، رنج کشیدههایی هستند که زخمهای خودشان را نتوانستند حل و فصل کنند
آروین
گاهی فکر میکنم زندگی برای یک پسر و مرد چقدر سخت است. همهش میخواهند بارهای سنگین را به دوش مرد بیاندازند و مسؤولیتهای مستبدانه را به ما جنس مذکر تحمیل کنند.
نیتا
نه تاریکی ترس داره نه تنهایی. اصلاً جایی که آدما نیستن هیچ ترس نداره. از هرجایی تو دنیا امنتره...
نیتا
نه تاریکی ترس داره نه تنهایی. اصلاً جایی که آدما نیستن هیچ ترس نداره. از هرجایی تو دنیا امنتره...
میرالماسی
خوشبختهای حقیقی ماهیهای دریا هستند. یک دریا آب آزاد بدون حصار و چهار دیواری...
n re
روی تختم دراز کشیده بودم و در حال کار کردن با گوشیام بودم که ناگهان چیزی شبیه انسان؛ ولی سیاه یعنی یک روح سیاه از جلوی در اتاقم رد شد. کاملاً تو بیداری و هوشیاری این اتفاق افتاد. قلبم شروع به تند زدن کرد. چی بود؟ روح؟ جن؟ صدای قیژ در اتاقخواب را شنیدم.
میرالماسی
من در این زندگی هیچ سهمی نداشتم. فقط میتوانستم ناظر و شاهد باشم و حرفی نزنم و سوتی ندهم که خدای ناکرده من را حذف نکنند، تا مردم فکر کنند من خوشبختم. این ازدواج نبود این مثل یک خودکشی روانی بود که من بیرحمانه در حق خودم و روحم انجام میدادم. متاسفانه اعتماد به نفسم به حدی پایین بود که به خرده نانی دلم را خوش کرده بودم و جلوی دیگران وانمود میکردم چقدر خوشبختم؛ ولی نبودم.
میرالماسی
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
z.gh
پائیز فصل من بود؛ فصل خزان، فصل باران، فصل هزار رنگ، فصل غروبهای زودرس، فصل غمهای بیدلیل عصرگاهی.
z.gh
چقدر آدمها زود عوض میشوند!
n re
به نظر مامانت زیادی بزرگش کرده موضوع رو. کسی که بنز داره خب آدم حسابیه دیگه...
چه استدلالی! دنیای ستاره نمیتوانست دنیای واقعبینانه و منطقی مادرم را درک کند.
yasisa
تنها کسی که باعث خوشبختی تو میشه فقط خودت هستی.
n re
انگار به نوعی داشت با تمام وجود از خانواده شوهرش قدردانی میکرد که خیلی ممنون که منو انتخاب کردین و منو گرفتین و منو از خانه پدرم نجات دادین.
yasisa
تو نمیدونی زندگی چقدر پیچ و خمهای مهمتری داره. الان یه اتفاقی میافته فکر میکنی ای وای چه فاجعه بزرگی تو زندگیت افتاده بدون توجه به اینکه این فاجعهٔ کوچک زندگی تو بوده که اصلاً در مقابل سختیهایی که در راه هستند، هیچ هستن؛ ولی تویی که کم تجربهای این کوچک فاجعهها برات اتفاق میافته تا سفت و سخت بتونی به زندگی بچسبی و قدر زندگی رو بدونی. چیزی که امروز به نظر تو یک مشکل بزرگ میاد، من بهت قول میدم که سالهای بعد مطمئن میشی که این سختیها هدیهای بوده از طرف هستی به تو تا بتونی انسان بهتری بشی، قدرت بیشتری پیدا کنی و بشی قهرمان زندگی.
n re
بدون هیچ توضیحی، بدون هیچ دلیلی، بدون هیچ خداحافظی، بدون هیچ حسی، مرا ترک کرد و به من احساس بد داد. یعنی من ارزش یک خداحافظی ساده و یا حتی یک توضیح ساده را هم نداشتم؟
n re
صدای مادر همیشه نگرانم را درحالیکه طبق معمول در آشپزخانه مشغول تهیه غذا بود را پشت سرم شنیدم:
- مواظب خودت باش...
اما من هیچوقت مواظب خودم نبودم.
n re
گاهی آدمهایی که ما را رنج میدهند، رنج کشیدههایی هستند که زخمهای خودشان را نتوانستند حل و فصل کنند
آزیتا
تنها کسی که باعث خوشبختی تو میشه فقط خودت هستی.
آزیتا
انقدر زندگیت رو حروم یک نفر نکن.
n re
افسوس که آدم وقتی میفهمه زندگی چیه که دیگه دیر شده و کاری نمیشه کرد.
n re
حجم
۳۵۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۳۵۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان