بریدههایی از کتاب ویوالدی، نوای باروک
نویسنده:اِیچ. سی. رابینز لندِن
مترجم:ناتالی چوبینه
انتشارات:انتشارات موسسه فرهنگی و هنری ماهور
دستهبندی:
امتیاز:
۲.۳از ۴ رأی
۲٫۳
(۴)
در آن زمان، غروب خورشید نشانهی پایان یک روز و آغاز روز بعد بود؛ بنابراین ساعت ۲۴ معادل چیزی حدود هشت شب، و حتا زودتر در زمستان، بود.
⠀⠀⠀
بخش عظیمی از ذهنیت اندیشمند ویوالدی به اپرا اختصاص داشته است؛ و بنابراین بازی سرنوشت با او بازی غریبی بوده که ساخت اپرا را یکی از جنبههای شخصیت چندبعدی او قرار داده که ازقضا علاقه و توجه شنوندگان قرن بیستمی را هم چندان برنمیانگیزد
⠀⠀⠀
در سال ۱۹۵۰، در نیویورک بودم که صفحهی معروف شرکت چِترا از اجرای کاملِ چهار فصل به فروشگاه موسیقی لیبرتی رسید و یکی از کارمندان فروشگاه آن را بر روی گراموفون نهاد و مشغولِ پخشِ آن شد. با این کار تمامی مشتریان مغازه، ازجمله خود من، درجا خشکشان زد و مجذوب و مسحور نوای موسیقی افسونگری شدند که به مدت دویست سال کنج کتابخانهها خاک میخورد.
دوران نوزایی ویوالدی آغاز شده بود و تا دههی ۱۹۹۰ نیز، که صفحهی اجرای نایجل کندی از چهار فصل تا چندین ماه در صدر فهرست پرفروشترین صفحات موسیقی لندن قرار داشت، همچنان ادامه یافت. خلاصه اینکه چهار فصل به محبوبترین قطعهی موسیقی کلاسیک در سراسر جهان بدل شد،
arasparvaz
وقتی خبر مرگ ویوالدی به ونیز رسید، گزارشی در مجلهی Commemorali Gradenigo چاپ شد بدین مضمون:
، ۱۷۳... l'Abb(D. Antonio Vivaldi, incomparable virtuose du
violin, dit le Prte roux, trs estim(pour ses compositions et concertos, avait gagn, en un temps, plus de ۵۰, ۰۰۰ ducats, mais sa prodigalit(desordonne l'a fait mourir pauvre, (Vienne"
(«...۱۷۳ جناب کشیش پدرْ آنتونیو ویوالدی، نابغهی بیهمتای ویولن، مشهور به کشیش سرخ، آهنگساز معتبر و والای کنسرتوها و ساختههای گوناگون، که در عمر خود بیش از ۵۰۰۰۰ دوکات کسب کرد، بهخاطر اسراف و بیسروسامانی مالی در فقر و تنگدستی در وین جان سپرد.»)
⠀⠀⠀
در این چهار بیمارستانبچههایکوچک را میپذیرند ــ در بخشِ اینْکورابیلی (Incurabili) (که در اصل برای منظور دیگری ساختهشده) مبلغی هم از سوی پیتا دریافت میشود، اما دو مؤسسهی دیگر، تا جایی که من میدانم، پولی نمیگیرند.
کسی که بخواهد همسری انتخاب کند که رنگ دنیای بیرون را ندیده باشد به این مؤسسهها مراجعه میکند، و معمولا همگی این اشخاص تمامی مراقبتهای ممکن را به کار میبرند، که این دختران از آن به بعد هم کمتر با دنیای خارج تماس پیدا کنند.
پیتا معمولا بچههای نامشروع را میپذیرد. تعداد بچههای تحت سرپرستی این بیمارستان فوقالعاده زیاد است؛
⠀⠀⠀
مراسم تشییع او، که رونوشتهای آن در بایگانیهای کلیسای جامع سان اشتفان در وین توسط پَنشرل و کندال تهیه شده، (۸) فهرست مخارج را نوزده فلورین (گولدن) و چهل و پنج کرویتْسر نشان میدهد؛ تنها مشایعتکنندهی او Kleingelut ــ بانگ آهسته و کوتاه ناقوس مرگِ گدایان ــ بود که دو فلورین و سی و شش کرویتْسر خرج برداشت. شش نفر مأمور حمل تابوت و شش پسربچهی سرودخوان از کلیسای محل مرگ ویوالدی، که تصادفآ همان کلیسای جامع سان اشتفان بود، در این مراسم حضور داشتند. یکی از شش عضو گروه اجراکنندگانِ (Cantorei) سان اشتفان، یوزف هایدن جوان بود و بدینترتیب احتمالا جزء معدود اشخاصی بهحساب میآید که شاهد مرگ این آهنگساز بزرگ بودند، که دیگر خوار و تقریبآ فراموششده محسوب میشد، و همچون موتسارت در پنجاه سال بعد، در گوری بینام و نشان، در زیر خروارها خاک پایتخت بزرگ امپراتوری اتریش، آرام میگرفت.
⠀⠀⠀
من عصبانی شدم، و جواب گستاخانهای به او دادم. او به من یک قلم داد و دفتری از جیبش درآورد، که از آن یک برگ کاغذ سفید کند.
با فروتنی گفت: «عصبانی نشوید. پشت این میز بنشینید. این هم کاغذ، قلم و لیبرِتّو. راحت باشید.»
سپس پشت میز کار خود برگشت و شروع به خواندن ادعیهی روزانهاش کرد. من آن صحنه را با دقت خواندم. حال و هوای آریای کانتابیله را تجزیه و تحلیل کردم و آن را به یک آریای نمایشی، پر از شور و احساس، تبدیل کردم. حاصل کار را نزد او بردم. او کتاب دعایش را به دست راست گرفت و کاغذ مرا در دست چپ و بهآرامی مشغول خواندن آن شد. وقتی به پایان آن رسید کتاب دعا را به گوشهای افکند، برخاست، مرا در آغوش گرفت
⠀⠀⠀
آن سال نقش بانوی اول به خانم آنینا جیرو، یا ژیرو، دختر یک کلاهگیسساز با اصلیت فرانسوی، سپرده شد که چون شاگرد ویوالدی بود نزد عموم به «آنّینای کشیشِ سرخموی» شهرت داشت. او نه صدای زیبایی داشت و نه از خوانندگان ماهر و برجسته محسوب میشد، اما خوشگل و جذاب بود؛ فن بازیگری را بهخوبی میدانست (که در آن روزگار کمتر پیش میآمد) و حامیانی داشت: برای احراز نقش پریما دونّا به چیزی بیش از این نیاز نیست.
⠀⠀⠀
آن سال، آهنگسازِ اپرای عید عروج ویوالدی کشیش بود، که بهخاطر موهای قرمزش به کشیش سرخموی معروف شده بود، و گاه با لفظ رُسّی (Rossi) به او اشاره میکردند، طوری که مردم خیال میکردند این نام خانوادگی او است.
⠀⠀⠀
در فوریهی ۱۷۳۰ تماشاخانهی ونیزی سان جووانّی کریزوستومو اثر جدیدی از یوهان آدولف هاسه با عنوان اردشیر را، با لیبرِتّویی از متاستازیو، با شرکت مشهورترین خوانندگان دوران به صحنه آورد. این نخستین اثری از هاسه بود که در ونیز اجرا میشد و سرآغاز دوران فعالیت درخشان و زودگذر او، همراه با همسرش فائوستینا بوردونی، در ایتالیا بهشمار میآمد. سبک اپرایی ویوالدی آشکارا کهنه شده بود؛ مردم اردوگاهِ هاسه را ترجیح میدادند.
⠀⠀⠀
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان