بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سلام بر ابراهیم (۲) | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سلام بر ابراهیم (۲)

بریده‌هایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۲)

۴٫۷
(۹۳۳)
بعد از عبادت و بندگی خدا، برای هدایت و کمک به مردم، همه گونه تلاش می‌کرد. کاری نداشت که دیگران چه می‌گویند و چه چیزی مد نظر دارند. برخی مواقع برای هدایت دیگران، خود را در خطر تهمت و ... قرار می‌داد.
F313
«انسان‌های لئیم (و پَست) از طعام لذت می‌برند و انسان‌های کریم از اطعام دادن به دیگران.»
F313
با اینکه پدرم اوضاع اقتصادی خوبی نداشت، اما آدم دست و دل بازی بود. تا آنجا که می‌توانست برای امام حسین (ع) خرج می‌کرد. خودش را هم وقف هیئت حضرت علی اصغر (ع) در سرچشمه کرده بود. این اخلاق و این بزرگ منشی‌ها دست به دست هم داد تا خدا فرزندان خوب و صالحی نصیب او کند.
ادریس
ابراهیم لبخندی زد و گفت: «گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود، چون پیشانی بند یا مهدی (عج) به سرم بسته بودم.»
یا صاحب الزمان
وقت خالی خودمان را با کار یا ورزش پر کنیم و تا وقتی زمان ازدواج نرسیده، دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نروید، چرا که آهسته‌آهسته خود را به نابودی می‌کشید.
سیستماتیک
آب آنقدر کم بود که هر کسی را برای تقسیم این قمقمه‌ها دچار سرگردانی می‌کرد. ابراهیم منش پهلوانی داشت. او به هر کدام از اسرای بعثی یک قمقمه آب داد. یکی از بچه‌ها به این کار ابراهیم اعتراض کرد. ولی ابراهیم گفت: «این‌ها الان میهمان ما هستند، ما ایرانی‌ها رسم داریم بهترین چیز را برای مهمان می‌گذاریم. مولای جوانمردان عالم، اسیر و قاتل خود را بر خود مقدم می‌دانست. چگونه می‌شود از علی (ع) دم زد و مرام او را نداشت.»
__mr__
او به موقع کارهایی که برعهده‌اش بود انجام می‌داد. در زندگیش برنامه‌ریزی و تقسیم کار داشت. وقتی می‌خواست به خواهر و برادرش چیزی آموزش دهد، فقط در صحبت و نصیحت خلاصه نمی‌شد. ابتدا آموزش می‌داد، بیشتر هم غیرمستقیم، سپس خودش همراهی می‌کرد تا نتیجه کار و خروجی عمل ما را مشاهده کند. ابراهیم برای حجاب و امر به معروف، ابتدا از خانواده خودش شروع کرد. او با کارهایش، راه‌های امر به معروف را به خوبی آموزش می‌داد. یادم هست هدیه تهیه می‌کرد و به من می‌گفت: «به دوستانت که تازه نماز را شروع کرده اند و حجاب را رعایت می‌کنند هدیه بده.» این رفتار را در چهل سال پیش انجام می‌داد! زمانی که کسی به این مسائل توجه نمی‌کرد.
🐝 Mina 📚
کارهای ابراهیم مصداق کلام نورانی مولا علی (ع) در نهج‌البلاغه بود که در نامه ۴۷ فرمودند: اصلاح و سازش دادن میان مسلمانان از تمام نمازها و روزه‌های (مستحبی) بالاتر است.
Hamed
یادم افتاد در جایی خواندم که شخصی به نزد آیت‌الله شاه آبادی، استاد حضرت امام آمد و گفت: من از نماز خواندن لذت نمی‌برم. به برخی گناهان هم علاقه دارم! آیا ذکری هست که ... آیت الله شاه آبادی بلافاصله گفت: شما موسیقی حرام گوش می‌کنی؟ طرف یکباره جا خورد و حرف ایشان را تأیید کرد. آیت‌الله شاه آبادی بلافاصله می‌گوید: ذکر لازم نیست. موسیقی حرام را ترک کنید. صدای حرام انسان را به گناهان علاقمند و در نتیجه از نماز دور و بی‌علاقه کرده و راه حضور شیطان را فراهم می‌کند.
moutahhar
می‌گفت: «مواظب باش با چه کسی رفیق می‌شوی، مواظب باش حق کسی بر گردنت نباشد. دقت کن به کسی ظلم نکنی و...»
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
بعد با ناراحتی ادامه داد: «سه چهار سال از انقلاب گذشته، اما هنوز نتوانستیم جوان‌ها را خوب توجیه کنیم. می‌ترسم روزی برسد که از انقلاب و اسلام، فقط اسمش بماند.»
ツAlirezaツ
شخصی به نزد امام صادق (ع) آمد و گفت: من گناه بسیار بزرگی کرده ام. چه کنم؟ حضرت فرمود: اگر به بزرگی کوه باشد خدا می‌بخشد. آن شخص گفت: از کوه هم بزرگتر است و به حضرت بیان کرد که چه گناهی مرتکب شده. گناهش بسیار بزرگ بود اما امام صادق (ع) در پاسخ فرمود: «من تصور کردم نماز صبح شما قضا شده که اینگونه گفتی؟!»
F313
کارهای ابراهیم مصداق کلام نورانی مولا علی (ع) در نهج‌البلاغه بود که در نامه ۴۷ فرمودند: اصلاح و سازش دادن میان مسلمانان از تمام نمازها و روزه‌های (مستحبی) بالاتر است.
🐝 Mina 📚
یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟! همینطور که آرام حرکت می‌کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: «یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم!» من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می‌کشید و آرام راه می‌رفت. ابراهیم گفت: «اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می‌سوزد که نمی‌تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.»
سیستماتیک
در همان عالم خواب نشستم و نگاهش کردم. نزدیکتر آمد و گفت: «شما آبروی اسلامید...» از خواب پریدم. یک ربع مانده بود به اذان صبح. بی‌اختیار گریه کردم و گفتم: خدایا من آبروی اسلامم؟! منِ رو سیاه؟ من که آبروی اسلام را بردم...
فاطمه
بد نیست در اینجا عبارتی از علامه بیاوریم که مناسب شخصیت ابراهیم است: «قدرتمندترین افراد، کسی است که قدرت «مالکیت بر خود» را داشته باشد؛ اگرچه در این دنیا مالک هیچ چیزی نباشد. بالعکس اگر کسی مالک همه دنیا باشد، ولی از مالکیت بر خویشتن محروم باشد، چنین شخصی را باید ناتوانترین اشخاص محسوب کرد.»
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
گمنام شدن که ذات ابراهیم است خود قسمتی از حیات ابراهیم است هشیاری و پهلوانی و دلسوزی این گوشه‌ای از صفات ابراهیم است
4ough
ابراهیم کارتن را در ورودی مسجد روی زمین انداخت و همانجا دراز کشید. بعد گفت: «دو ساعت دیگه اذان صبح است. مردمی که برای نمازجماعت به مسجد می‌آیند، مجبور هستند برای عبور، من را بیدار کنند.» بعد باخوشحالی گفت: «اینطوری هم نمازم قضا نمی‌شه، هم نماز صبح رو به جماعت می‌خوانم.» ابراهیم به راحتی همانجا خوابید. برایم عجیب بود. نمی‌فهمیدم که چرا ابراهیم اینقدر به نماز صبح اهمیت می‌دهد.
مهدی
یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می‌کشید و آرام راه می‌رفت. ابراهیم گفت: «اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می‌سوزد که نمی‌تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.»
کاربر ۹۵۹۸۳۶
علامه جعفری وقتی خبر شهادت و مفقود شدن پیکر ابراهیم را شنید خیلی ناراحت شد. ایشان بلافاصله بعد از شنیدن خبر، نگاهی به اطرافیان کرد و در وصف ابراهیم یک بیت شعر قرائت کردند که متناسب با حالات او بود: این مدعیان در طلبش بی‌خبرانند آن را که خبر شد، خبری باز نیامد...
💚ƒムイ£ო£み.ⓐ💚

حجم

۴۳۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۴۳۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان