بریدههایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۲)
۴٫۷
(۹۳۳)
جوانهای محل، سر کوچه جمع میشدند و در یک پیت حلبی آتش روشن میکردند و بلند بلند میخندیدند. سر و صدای آنها بقیه را اذیت میکرد.
گذشت تا اینکه یک شب ابراهیم به سراغ آنها رفت و با لبخند و سلام و علیک با آنها دست داد. یکی از آنها ابراهیم را میشناخت و او را تحویل گرفت و معرفی کرد. ابراهیم هم با آنها صحبت کرد و خندید.
به همین راحتی با آنها رفیق شد. بعد اشاره کرد که الان آخر شب است و آرامتر صحبت کنید. شبهای بعد و صحبتهای بعدی و ...
او تلاش کرد تا آنها را از سرکوچه جمع کند.
helia
کارهای ابراهیم مصداق کلام نورانی مولا علی (ع) در نهجالبلاغه بود که در نامه ۴۷ فرمودند: اصلاح و سازش دادن میان مسلمانان از تمام نمازها و روزههای (مستحبی) بالاتر است.
مجید احمدی
عملیات والفجر مقدماتی آغاز شود، البته با سر و صدای بسیار!
آخرین جلسه هماهنگی فرماندهان در دهلاویه برقرار شد. هر فرمانده همراه با یکی از نیروهای بسیجی لشکر خود، راهی محل جلسه گردید.
حاج همت نیز که به ابراهیم هادی ارادت داشت، به حاج حسین اللهکرم پیغام داد که حتماً ابراهیم هادی را همراه بیاور، تا بعد از جلسه، دعای توسل را با همان سوز همیشگی بخواند.
جلسه برقرار شد. بسیجیها که بیشتر به عنوان راننده، همراه فرماندهان به دهلاویه آمده بودند، در بیرون از محل جلسه حضور داشتند. ساعتی بعد شام آوردند. ظرفهای نان وکباب
کاربر ۸۴۸۷۰۸
رد میکند، هرگز به آن نزدیک نمیشد.
کاربر ۸۴۸۷۰۸
ز دیگر ویژگیهای ابراهیم که من قبلاً در مرحوم تختی دیده بودم، این بود که در مسابقات، هیچگاه به سراغ نقطه ضعف حریف نمیرفت. اگر میدانست پای چپ حریفش
کاربر ۸۴۸۷۰۸
میگویند رفیق انسان، میتواند او را به جهنم یا بهشت برساند. در قرآن نیز شبیه این عبارت آمده. یعنی بسیاری از افراد اگر جهنمی میشوند، علت را در رفقایشان باید جستجو کرد. بنده در طی این سالها، بسیاری از افراد را دیدهام که رفاقت با افراد بیدین، باعث نابودی آنها شد و برعکس، کسانی را دیدم که رفاقت با امثال ابراهیم، آنها را به بهشت رساند.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
در احادیث آمده: «مؤمن کسی است که دیدار او، شما را یاد خدا بیاندازد.»
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) میفرمود: مطالعهٔ زندگی خوبان، به منزلهٔ کلاس اخلاق است. و شما با مطالعهٔ این کتاب، اثر معنوی آن را در وجود خودتان لمس خواهید کرد.
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
اما یکی از مهمترین مسائلی که سیدعباس به ابراهیم تأکید میکرد، بحث حیا بود. میگفت: اگر کسی باحیا بود، امید به سعادتش هست،
hassani
بعدها در جایی خواندم: شخصی به نزد امام صادق (ع) آمد و گفت: من گناه بسیار بزرگی کرده ام. چه کنم؟ حضرت فرمود: اگر به بزرگی کوه باشد خدا میبخشد. آن شخص گفت: از کوه هم بزرگتر است و به حضرت بیان کرد که چه گناهی مرتکب شده.
گناهش بسیار بزرگ بود اما امام صادق (ع) در پاسخ فرمود: «من تصور کردم نماز صبح شما قضا شده که اینگونه گفتی؟!»
محمدیان
ما هرشب ساعتها برای تماشای فیلم و فوتبال و... مقابل تلویزیون مینشینیم، بیآنکه به قضا شدن نمازصبح خودمان توجه داشته باشیم. بعد ادعای پیروی از راه و رسم شهدا را هم داریم!
محمدیان
کارهای او کلام زیبای مولا امیرالمؤمنین را زنده میکرد. آن زمان که در وصف یکی از یارانشان به نام عثمان ابن حنیف فرمودند: «در گذشته برادری در راه خدا داشتم که (آن شخص) در چشم من بزرگ بود، چرا که دنیا در نظر او کوچک بود.»
ali
«مواظب باش با چه کسی رفیق میشوی، مواظب باش حق کسی بر گردنت نباشد. دقت کن به کسی ظلم نکنی
ali
شاید الان، وقتی برای فرزندانمان این حرفها را بزنیم، چیزی متوجه نشوند، الان هر روز برنج در خانهها پخته میشود. چلوکباب به یک غذای عادی برای برخی از مردم تبدیل شده، اما آن زمان بیشتر مردم جامعه در فقر شدید مالی بودند. بیشتر خانوادهها با سختی روزگار را میگذراندند. غذای برنجی خیلی دیر در خانهها پخته میشد. آن زمان شاید قیمت غذاهای رستوران زیاد نبود، اما پول نقد هم در دست مردم نبود. توان مالی مردم بسیار پایین بود. خوردن چنین غذاهایی واقعاً در توان مردم نبود.
محمدیان
حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) میفرمود: مطالعهٔ زندگی خوبان، به منزلهٔ کلاس اخلاق است.
مهدی
در نظر میگرفت، «مثبت اندیشی» است. در روایات آمده است که بالاترین درجه ایمان، این است که خودت را از تمام مردم پایینتر ببینی. همچنین در برخورد با هرکسی به نکات مثبت آن شخص توجه کنی. ابراهیم مصداق این حدیث بود.
اگر با شخصی دوست میشد و دیگران اعتراض میکردند، نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد.
ندیدم که ابراهیم به کسی امر و نهی کند. او بدون اینکه حرفی بزند و در عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند.
ابراهیم به این دستور اهل بیت (ع) دقیقاً عمل میکرد که میفرماید: «مردم را (به سوی خدا) دعوت کنید، (با وسیله ای) به غیر از زبان.
mahjoob
اما سلوک ابراهیم هادی به گونهای دیگر بود. سلوک او در بین مردم و در دل جامعه بود. او همدل و هم غذا با مردم به خصوص جوانان بود، اما با این حال خود را آلودهٔ دنیا نکرد. او روشهای مختلف را به کار میگرفت تا در دل مخاطب نفوذ کند و آنها را به راه خدا هدایت کند. این دقیقاً همان روشی است که پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) به کار میبردند.
y_k
بسیار کم حرف بود. برخلاف بسیاری از جوانان آن زمان، عفت کلام داشت. کشتی برایش هدف نبود. آمده بود تا بدنی قوی داشته باشد. با تمام ورزشکاران برخورد خوبی داشت. سعی میکرد در آنها تأثیرگذار باشد.
y_k
ابراهیم همه چیز را در وجود خودش از بین برد مگر آدمیت را. او یک انسان واقعی بود. یک انسانی که بندگی خدا را فقط در عبادت نمیدید، بلکه فرمان خدا را اطاعت میکرد.
او مطیع فرمان خدا بود و در این راه، از هیچ سختی و مشکلی نمیترسید.
y_k
مثل خود ما میگفت و میخندید. شوخی میکرد. اما اصلاً اهل گناه نبود. نامش ابراهیم هادی بود
y_k
حجم
۴۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۴۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۵۰%
تومان