بریدههایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۲)
۴٫۷
(۹۳۳)
یادم افتاد در جایی خواندم که شخصی به نزد آیتالله شاه آبادی، استاد حضرت امام آمد و گفت: من از نماز خواندن لذت نمیبرم. به برخی گناهان هم علاقه دارم! آیا ذکری هست که ...
آیت الله شاه آبادی بلافاصله گفت: شما موسیقی حرام گوش میکنی؟
طرف یکباره جا خورد و حرف ایشان را تأیید کرد. آیتالله شاه آبادی بلافاصله میگوید: ذکر لازم نیست. موسیقی حرام را ترک کنید. صدای حرام انسان را به گناهان علاقمند و در نتیجه از نماز دور و بیعلاقه کرده و راه حضور شیطان را فراهم میکند.
مهسا عباسنژاد
افتادگی آموز اگر طالب فیضی ...
اءظَم
چهرهاش اینقدر مظلومانه بود که دلم برایش سوخت. او سربازی بود که به زور به جنگ ما آورده بودند. به جای زدن، او را در آغوش گرفتم. بدنش مثل بید میلرزید. دستش را گرفتم و با خود به عقب آوردم.
حسن مختاری
یکباره پیامبر (ص) را دیدم که مشغول آرایش نیروها بود. تا مرا دید فرمودند: برو در سپاه ابراهیم.
حسن مختاری
جنگی نابرابر بود. تمام مردانگی و مروّت، داشت در مقابل ددمنشی و وحشی گری دشمن میجنگید.
وقتی بعثیها با برانکارد برای بردن مجروحینشان وارد میدان نبرد شدند، بچهها با اینکه میتوانستند به راحتی آنها را مورد هدف قرار دهند و از پا در آورند، امّا در اوج مردانگی، به آنها امان دادند تا مجروحین خود را به عقب منتقل کنند.
این مرام بچههای ایرانی بود، امّا در عوض، بهترین تفریح تک تیراندازهای مست بعثی، شکار مجروحان نیمه جانی بود که زخمی و بیرمق در وسط میدان افتاده بودند.
فاطمه
«انسانهای لئیم (و پَست) از طعام لذت میبرند و انسانهای کریم از اطعام دادن به دیگران.»
Leila.porian
به فیلمسازهای محترم میگویم: اگر هنرتان ضعیف است، بیایید برای شهید ابراهیم هادی کار کنید؛ هنرمند خواهید شد. او خودش شما را هنرمند خواهد کرد. داستانهای او به شما تکنیکِ کار خواهد داد. فقط مثل خودش به سمتش بروید؛ او خیلی اخلاص داشت.
Saeid
کارهای ابراهیم مصداق کلام نورانی مولا علی (ع) در نهجالبلاغه بود که در نامه ۴۷ فرمودند: اصلاح و سازش دادن میان مسلمانان از تمام نمازها و روزههای (مستحبی) بالاتر است.
ÁTRIN
هنگام اذان ابراهیم، آنهایی که هنوز اندک توانی در بدن داشتند، خود را به دیوار کانال میرساندند تا به مدد و یاری دیوار، از جا برخیزند و نماز را اقامه کنند.
مجروحین امّا، با حالتی ملکوتیتر، به سختی خود را به سمت قبله میچرخاندند و پیشانی خونین و زردشان را به نشانه عشق و بندگی، بر خاک کانال میگذاشتند.
به راستی که خداوند برای آفرینش چنین انسانهایی به فرشتگان خود مباهات میکرد!
ulsar
گفت: «من اونطرف توپ و تور رو آماده میکنم تا شما هم بیایید.»
MrOutadi
ابراهیم در مقابل خدا برای خودش شخصیتی نمیدید. هرکاری میتوانست، برای رضای خدا انجام میداد. خودش را در مقابل خدا کوچک میدید و افتادگی داشت. خدا هم در چشم مردم، به او عظمت عجیبی داد. به قول شاعر: افتادگی آموز اگر طالب فیضی ...
ulsar
ابراهیم میگفت: «میدانی الله اکبر یعنی چه؟! یعنی خدا از هرچه که در ذهن داری بزرگتر است. خدا از هر چه بخواهی فکر کنی با عظمتتر است. یعنی هیچکس مثل او نمیتواند من و شما را کمک کند.
الله اکبر یعنی خدای به این عظمت، در کنار ماست، ما کی هستیم؟ اوست که در سخت ترین شرایط ما را کمک میکند.»
برای همین به ما یاد داده بود که در هر شرایط، به خصوص وقتی در بنبست قرار گرفتید، فریاد بزنید: «الله اکبر»
خودش نیز در عملیاتها با همین ذکر، حماسههای بزرگی آفریده بود. میگفت: «با بیان این ذکر توکل شما زیاد میشود.
کاربر ۱۰۹۸۲۹۸
وارد اتاق ابراهیم شدم. برخلاف دیگر اتاقها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت!! صندلی مراجعین هم جلوی صندلی ابراهیم بود.
پرسیدم اینجا چرا فرق داره؟ گفت: «پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد. گفتم اینطوری از مردم دور میشم. برا همین صندلی خودم را آوردم اینطرف تا به مردم نزدیکتر باشم.»
مرتضی ش.
من اولین بار زیارت عاشورا را با ابراهیم خواندم. نگاه او به این زیارت، متفاوت از دیگران بود. با زیارت عاشورا مانند سلام روزانه یک سرباز به فرمانده برخورد میکرد. خود را سرباز مکتب عاشورا میدانست.
مرتضی ش.
او ما را با ورزش پهلوانی آشنا کرد. در حین ورزش مشغول ذکر و دعا بود. یعنی به ما فهماند که ورزش باید برای رضای خدا باشد. خیلی از معارف اهل بیت را اینگونه به ما آموخت.
مرتضی ش.
ابراهیم از در که بیرون میآمد به همه سلام میکرد.
چقدر از بچههای کم سن و سال، به خاطر همین سلام کردن با او دوست شده بودند. برخی افراد معلوم الحال، که امثال من آنها را تحویل نمیگرفتند، با ابراهیم رفیق بودند.
مرتضی ش.
مجبور شدم برای کارهای پزشکی به تهران بیایم.
ابراهیم که این مطلب را فهمید، نگذاشت جایی برویم! مرخصی گرفت و با من آمد.
چند روز مهمان منزل ابراهیم بودیم. به خانواده، خصوصاً مادر ابراهیم خیلی زحمت دادیم.
مرتضی ش.
این بشر انگار خستگی را نمیفهمید!
مرتضی ش.
در کنار تمام موارد باید یادآور شوم که ابراهیم، آنچنان روحیهٔ کار جمعی نداشت. فرماندهی کرده بود، اما تا میتوانست زیر بار مسئولیت و فرماندهی نمیرفت. اما به فرماندهان بسیار کمک میکرد.
در شناخت آدمها بسیار دقیق بود. چیزی که ما بعد از کلی تحقیق کشف کرده بودیم، او به خوبی میدانست.
مرتضی ش.
از طرفی شخصیت ابراهیم ظرفیت الگو شدن را داشت. او تلاش میکرد تا تمام رفتار و برخوردش مطابق دستورات دین باشد.
مرتضی ش.
حجم
۴۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۴۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۵۰%
تومان