بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سلام بر ابراهیم (۲) | صفحه ۲۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سلام بر ابراهیم (۲)

بریده‌هایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۲)

۴٫۷
(۹۳۳)
امام کاظم (ع) چه زیبا فرمودند: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی‌شود.
هدی✌
یکبار ابراهیم گفت: «فلان پهلوان قدیم، با درخت کشتی می‌گرفت! اطرافیان شاهد بودند که آنقدر قدرت داشت که درخت را از جا می‌کند!» همینطور که محو سخنانش بودیم گفت: «یکی از علت‌هایش این بود که تا قبل از ازدواج، دنبال شهوت و ... نبود. خدای نکرده کاری نمی‌کرد که قدرت جنسی او از بین برود. وقتی انسان به دنبال فساد و ... برود، دیگر نمی‌تواند بدن قوی داشته باشد.»
هدی✌
وجودش در همه جا ما را یاد خدا می‌انداخت. برای همین اعتقاد دارم که او یک مؤمن واقعی بود. چون در احادیث آمده: «مؤمن کسی است که دیدار او، شما را یاد خدا بیاندازد.» تمام رفتار و اخلاق او برای ما درس بود.
هدی✌
در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت. ما وقتی به منزل ابراهیم می‌رفتیم، اصلاً با مادر و خواهر او برخورد نداشتیم. همیشه این حیا و عفت را در او و خانواده‌اش شاهد بودیم.
هدی✌
یکی از مهمترین مسائلی که سیدعباس به ابراهیم تأکید می‌کرد، بحث حیا بود. می‌گفت: اگر کسی باحیا بود، امید به سعادتش هست، اما انسان بی‌حیا دین ندارد.
هدی✌
یکبار ابراهیم را در عالم رویا مشاهده کردم. او در یک باغ زیبا حضور داشت و برخی از دوستانش در کنار او بودند. جلو رفتم و سلام کردم. می‌خواستم حرفی بزنم و بپرسم که ثمرهٔ آن همه هیئت رفتن چه شد!؟ قبل از اینکه چیزی بگویم خودش جلو آمد وگفت: «سیدعلی، زمانی که شهید شدم و افتادم، آقا اباعبدالله (ع) آمدند و مرا در آغوش گرفتند و...»
هدی✌
او انسان بزرگی بود، چرا که دنیا و مال دنیا در نظرش بسیار کوچک بود.
هدی✌
کارهای او کلام زیبای مولا امیرالمؤمنین را زنده می‌کرد. آن زمان که در وصف یکی از یارانشان به نام عثمان ابن حنیف فرمودند: «در گذشته برادری در راه خدا داشتم که (آن شخص) در چشم من بزرگ بود، چرا که دنیا در نظر او کوچک بود.»
هدی✌
لذت برای او تعریف دیگری داشت. اگر دل کسی را شاد می‌کرد، خودش بیشتر لذت می‌برد.
هدی✌
قبل از انقلاب با ابراهیم به جایی می‌رفتیم. حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟! همینطور که آرام حرکت می‌کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: «یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم!» من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می‌کشید و آرام راه می‌رفت. ابراهیم گفت: «اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می‌سوزد که نمی‌تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.»
هدی✌
نَفس مسیحایی امام راحل، خیلی‌ها را به سوی خدا و معنویات کشاند، اما ابراهیم، به اقرار تمام دوستان، از جوان‌های مؤمن و حزب‌الهی، آن هم سال‌ها قبل از انقلاب بود. غیر از معنویات، ابراهیم به ما ادب و حتی نحوهٔ برخورد با دیگران را نیز آموزش می‌داد.
هدی✌
قبول کردم. یعنی اینقدر این شخصیت در نظرم محبوب بود که هرچه می‌گفت قبول می‌کردم.
هدی✌
ما سیاستمدارانی می‌خواهیم که گوهرهای تابناکی مثل شهید ابراهیم هادی را از دلِ این خاک پرگهر بیرون بیاورند.
هدی✌
آقای دولابی (ره) اهل تعارف و مبالغه نبودند؛ ایشان وقتی آقای ابراهیم هادی را که یک جوان بیست ساله بود، دیدند، صبر کردند تا جمعیت برود. بعد به ابراهیم هادی فرمودند: «آقا ابراهیم! یک کم ما را نصیحت کن!» و آقا ابراهیم با شرمندگی سرش را پایین می‌اندازد که «حاج آقا! چه می‌فرمایید؟!» ولی به نظر بنده، آقای دولابی این سخن را با اعتقاد گفته‌اند.
هدی✌
حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) می‌فرمود: مطالعهٔ زندگی خوبان، به منزلهٔ کلاس اخلاق است.
هدی✌
اما سلوک ابراهیم هادی به گونه‌ای دیگر بود. سلوک او در بین مردم و در دل جامعه بود. او همدل و هم غذا با مردم به خصوص جوانان بود، اما با این حال خود را آلودهٔ دنیا نکرد. او روش‌های مختلف را به کار می‌گرفت تا در دل مخاطب نفوذ کند و آن‌ها را به راه خدا هدایت کند. این دقیقاً همان روشی است که پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) به کار می‌بردند. نبی خدا در میان جامعه بود و تمام تلاش خود را به کار می‌گرفت تا مخاطب خود را با خداوند آشنا کند. موضوع بعدی، مهارت‌های ارتباطی ابراهیم است. در کمتر کسی دیدم که بتواند مثل ابراهیم، با تمام افراد ارتباط بگیرد. در خانواده با برادرانش رفیق بود. وقتی با بنده آشنا شد، خیلی زود با برادر و پدر من ارتباط گرفت،
موسوی
نگرانی من را که دید ادامه داد: «هنوز این جماعت یک دست نشده اند. نمی‌دانم چرا اینگونه اند؟! من از این دنیا هیچ چیزی نمی‌خواهم. حتی یک وجب از خاکش را.
shariaty
همه دست گل به آب می‌دهند، اما انگار حکایت ما فرق دارد.. ما دسته گل به خاک می‌دهیم.. انگار آنان که زلال‌تر از آبند، باید خاک آلود به دیدار رب العالمین بروند. ما دسته گلی به خاک فکه دادیم که عطرش هنوز هم به مشام می‌رسد... از همان روزی که پر کشید، فهمیدم که مأموریت زمینی‌اش تمام شده ... اعتراف می‌کنم که امتحانش را خوب پس داد... خیلی خوب... نه، ابراهیم برای فکه زیاد بود! او حالا می‌باید، به جای آباد کردن فکه، به داد دلِ مکه مانند ما می‌رسید ...
کاربر ۴۰۰۴۲۷۹
کارهای ابراهیم مصداق کلام نورانی مولا علی (ع) در نهج‌البلاغه بود که در نامه ۴۷ فرمودند: اصلاح و سازش دادن میان مسلمانان از تمام نمازها و روزه‌های (مستحبی) بالاتر است.
saeedbarbod
ما سیاستمدارانی می‌خواهیم که گوهرهای تابناکی مثل شهید ابراهیم هادی را از دلِ این خاک پرگهر بیرون بیاورند.
saeedbarbod

حجم

۴۳۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۴۳۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان