بریدههایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۲)
۴٫۷
(۹۳۳)
روی پله در کنار منزل ما نشستند و ابراهیم، ساعتها با او حرف زد. با اینکه داماد از او بزرگتر بود، اما آرام نشسته بود و گوش میکرد. ساعتی بعد ابراهیم به خانه آمد و دوید سمت مادر، بعد برای مادر گفت که چه حرفهایی بیان کرده.
ابراهیم از مادر پرسید: «حالا باید چی بگم؟ این داماد حرف من رو قبول داره.»
مادر هم به ابراهیم گفت که چه چیزهایی را به داماد یادآور شود.
بعد با اصرار ابراهیم، مادر به سراغ عروس خانم رفت. چند جلسه با هم صحبت کردند. ابراهیم نیز دستورات مادر را مو به مو اجرا کرد. داماد کوچهٔ ما، کاملاً حرفهای ابراهیم را قبول و در عمل اجرا کرد.
هرچند خیلی از دوستان و حتی خود من به ابراهیم میگفتیم که دخالت نکند، اما اخلاص در کلام ابراهیم نتیجه داد. عروس
کاربر ۸۸۶۳۳۲۷
پیش میبرد.
یکی از پسرهای همسایهٔ ما با دختر یکی از بازاریها ازدواج کرد. پدر عروس از دوستان ابراهیم بود. هنوز مدتی از عروسی آنها نگذشته بود که صدای داد و دعوای این زن و مرد، در کوچه و محله شنیده شد!
کار به جایی رسید که توی کوچه با هم درگیر شدند و حسابی آبروریزی کردند. چند نفری برای پادرمیانی اقدام کردند اما همگی گفتند: اینها باید جدا شوند. اصلاً به درد هم نمیخورند.
زندگی آنها به صورت جدا از هم ادامه داشت. تا اینکه یک روز ابراهیم به سراغ داماد رفت. همه در محل، ابراهیم را به عنوان یک ورزشکار مؤمن و باخدا قبول داشتند. ابراهیم که با پدر عروس رفاقت داشت، میخواست هرطور شده زندگی آنها از بین نرود.
کاربر ۸۸۶۳۳۲۷
فهیمده بود. توی فامیل و همسایهها، هرکسی مشکل خانوادگی پیدا میکرد، راه منزل ما را در پیش میگرفت! منزل ما شده بود یک دادگاه خانواده به تمام معنا، مادر ما هم قاضی!
وقتی کسی مشکلاتش را برای مادر بیان میکرد، بهترین راهنماییها را میشنید. مادر همیشه تلاش میکرد تا زندگی جوانها از هم نپاشد. من خانوادههای بسیاری را دیدم که با نصیحتهای مادرم، از سراشیبی سقوط نجات یافتند.
ابراهیم نیز دست کمی از مادر نداشت. سخنان مادر و نصیحتهای او را شنیده بود. لذا در چندین مورد دعوای خانوادگی وارد شد! هرچند که من به او اعتراض میکردم و میگفتم: این افراد از تو بزرگترند، تو مجرد هستی، چرا وارد این ماجراها میشوی؟ اما او به خوبی کار را
کاربر ۸۸۶۳۳۲۷
۱۳۳۶ و درست در شب ۲۱ ماه مبارک رمضان و در همان خانه، ابراهیم به دنیا آمد. مادر و پدر ما بسیار او را دوست داشتند. هم پسر زیبایی بود، هم بسیار بامحبت و دوست داشتنی.
هرچه میگذشت، محبت ابراهیم در دل اعضای خانواده بیشتر میشد. همه او را دوست داشتند، او لایق محبت بود.
پدر بارها میگفت: همه فرزندان من خوبند، اما ابراهیم را طور دیگری دوست دارم. نمیدانید من در نمازشبهایم، از عمق جان برای ابراهیم دعا میکنم. خدا انشاءالله او را در دنیا و آخرت سربلند کند.
همین حالت را مادر ما نسبت به ابراهیم داشت. شدت علاقهٔ مادر به ابراهیم، به حدی بود که هرچه ابراهیم میگفت سریع انجام میداد.
اما مادر ما یک زن دنیا دیده و بسیار فهیمده بود. توی فامیل و همسایهها،
کاربر ۸۸۶۳۳۲۷
راوی: برادر شهید
در روزگاری که هنوز ابراهیم به دنیا نیامده بود. ما چندین خانه عوض کردیم. مستأجر بودیم و مثل بسیاری از مردم آن زمان، زندگی راحتی نداشتیم.
یادم هست مدتی در خیابان شهید عجبگل (جهان پناه قدیم) نزدیک خیابان مشهد مستأجر بودیم. صاحبخانهٔ ما زن بسیار باتقوایی بود. او معلم قرآن بود و در جلسات زنانه سخنرانی میکرد.
رفتار و اخلاق مادر ما، در زمانی که در منزل ایشان حضور داشتیم بسیار معنوی شده بود. به قرائت قرآن و ادعیه بیشتر اهمیت میداد. مادر ما، یک زن بسیار مؤمن و معنوی بود، اما در آن سال معنویتر شده بود.
روزها گذشت تا اینکه در اول اردیبهشت ۱۳۳۶ و درست در شب ۲۱ ماه مبارک رمضان و در همان خانه، ابراهیم به دنیا
کاربر ۸۸۶۳۳۲۷
راوی: برادر شهید
در روزگاری که هنوز ابراهیم به دنیا نیامده بود. ما چندین خانه عوض کردیم. مستأجر بودیم و مثل بسیاری از مردم آن زمان، زندگی راحتی نداشتیم.
یادم هست مدتی در خیابان شهید عجبگل (جهان پناه قدیم) نزدیک خیابان مشهد مستأجر بودیم. صاحبخانهٔ ما زن بسیار باتقوایی بود. او معلم قرآن بود و در جلسات زنانه سخنرانی میکرد.
رفتار و اخلاق مادر ما، در زمانی که در منزل ایشان حضور داشتیم بسیار معنوی شده بود. به قرائت قرآن و ادعیه بیشتر اهمیت میداد. مادر ما، یک زن بسیار مؤمن و معنوی بود، اما در آن سال معنویتر شده بود.
روزها گذشت تا اینکه در اول اردیبهشت ۱۳۳۶ و درست در شب ۲۱ ماه مبارک رمضان و در همان خانه، ابراهیم به دنیا
کاربر ۸۸۶۳۳۲۷
آدم هرکاری از دستش بر مییاد باید برای بندگان خدا انجام بده.
MELIKA
وقتی انسان به دنبال فساد و ... برود، دیگر نمیتواند بدن قوی داشته باشد.»
حتی به ما توصیه میکرد که وقت خالی خودمان را با کار یا ورزش پر کنیم و تا وقتی زمان ازدواج نرسیده، دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نروید، چرا که آهستهآهسته خود را به نابودی میکشید.
MELIKA
یک شب با هم آمدیم مسجد موسی ابن جعفر (ع) من به نماز خواندن ابراهیم نگاه میکردم. توی نماز چشمانش را بسته بود. بهش اعتراض کردم که این کار درست نیست. ابراهیم گفت: «اگه باعث بشه که توی نماز، توجه انسان بیشتر بشه اشکال نداره. من چشمانم رو که میبندم، حواسم بیشتر هست.»
MELIKA
اما یکی از مهمترین مسائلی که سیدعباس به ابراهیم تأکید میکرد، بحث حیا بود. میگفت: اگر کسی باحیا بود، امید به سعادتش هست، اما انسان بیحیا دین ندارد.
MELIKA
در راه برگشت به این فکر میکردم که ابراهیم چقدر گذشت دارد. چقدر به راحتی از دنیا و مسائل دنیا میگذرد. شاد کردن یک انسان چقدر برایش اهمیت داشت.
MELIKA
آن حدیث زیبای مولا علی که فرمود: «انسانهای لئیم (و پَست) از طعام لذت میبرند و انسانهای کریم از اطعام دادن به دیگران.»
MELIKA
«مواظب باش با چه کسی رفیق میشوی، مواظب باش حق کسی بر گردنت نباشد. دقت کن به کسی ظلم نکنی و...»
MELIKA
شاید یکی از ویژگیهایی که او را ممتاز میکرد، این بود که ایشان یک ورزشکار- به تمام معنای کلمه- بود.
MELIKA
من نماز میخواندم. اما اعتقادی به حجاب نداشتم. در نمازهایم خیلی دعا میکردم، اما نمیدانم چرا اثری نداشت.
روزها گذشت و گرفتاری من ادامه داشت. تا اینکه در عالم رویا جوانی را مشاهده کردم که قول داد مشکل من را برطرف کند.
خوشحال شدم. نامش را سؤال کردم. گفت: «من گمنام هستم.»
گفتم: هرکسی یک نامی دارد. اما او دوباره
افشین
شاید بتوان گفت که این موارد، بیشتر از خبر شهادت، مادر ما را اذیت کرد
کاربر ۵۷۳۴۹۸۲
و امام کاظم (ع) چه زیبا فرمودند: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمیشود.
mahan
گمنام شدن که ذات ابراهیم است
خود قسمتی از حیات ابراهیم است
هشیاری و پهلوانی و دلسوزی
این گوشهای از صفات ابراهیم است
mahan
اگر کسی باحیا بود، امید به سعادتش هست، اما انسان بیحیا دین ندارد.
mahan
جلو رفتم و سلام کردم. میخواستم حرفی بزنم و بپرسم که ثمرهٔ آن همه هیئت رفتن چه شد!؟
قبل از اینکه چیزی بگویم خودش جلو آمد وگفت: «سیدعلی، زمانی که شهید شدم و افتادم، آقا اباعبدالله (ع) آمدند و مرا در آغوش گرفتند و...»
mahan
حجم
۴۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۴۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۵۰%
تومان