بریدههایی از کتاب سلام بر ابراهیم (۲)
۴٫۷
(۹۳۴)
ابراهیم همه چیز را در وجود خودش از بین برد مگر آدمیت را. او یک انسان واقعی بود. یک انسانی که بندگی خدا را فقط در عبادت نمیدید، بلکه فرمان خدا را اطاعت میکرد.
او مطیع فرمان خدا بود و در این راه، از هیچ سختی و مشکلی نمیترسید.
MELIKA
او بر اساس غریزهٔ مؤمن که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «الْمُؤْمِنُ غَرِیزَتُهُ النُّصْحُ» (غررالحکم/۱۳۰۵) میدانسته که هر کسی را چگونه باید جذب کند؟
کاربر ۳۶۳۳۵۲۷
«نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش.» ابراهیم این را گفت و رفت.
Book Nerd
هیچوقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت. اگر دل کسی را شاد میکرد، خودش بیشتر لذت میبرد. مثل آن حدیث زیبای مولا علی که فرمود: «انسانهای لئیم (و پَست) از طعام لذت میبرند و انسانهای کریم از اطعام دادن به دیگران.»
زهرا
یکی از تکیهکلامهایش بود و میگفت: «کاری که مخلصانه نباشد به درد نمیخورَد.»
میم نون...!
رسیدم به نحوه شهادت ابراهیم.
دلم نمیخواست تمام شود. نمیخواستم پایانش را بخوانم.
آینهنِشین
آن روز، من بازی با ابراهیم را برنده شدم. در واقع ابراهیم آنقدر ضعیف بازی کرد که یک نوجوان کوچکتر از او برنده شود.
نمیدانید در مقابل همکلاسیهایم چقدر لذت بردم. هنوز شیرینی آن لحظات را در کام خودم حس میکنم. اما ابراهیم، از اینکه من لذت میبرم خوشحال بود!
sadra-j1389
امام کاظم (ع) چه زیبا فرمودند: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمیشود.
Hamed
حتی به ما توصیه میکرد که وقت خالی خودمان را با کار یا ورزش پر کنیم و تا وقتی زمان ازدواج نرسیده، دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نروید، چرا که آهستهآهسته خود را به نابودی میکشید.
Hamed
شخصیت ابراهیم ظرفیت الگو شدن را داشت
آینهنِشین
«آقامهدی، محیط ورزش محیط معنوی است. سعی کن کارها و حتی ورزش کردنت برای خدا باشد. اگر نمازت رو نخواندی، یا اگر غسل واجب به گردن داری، اول برو پاک بشو و بعد ...»
Hamed
خلاصه حتی آن سگ هم از محبت ابراهیم بینصیب نماند.
•| ز غبار این بیابان |•
حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) میفرمود: مطالعهٔ زندگی خوبان، به منزلهٔ کلاس اخلاق است. و شما با مطالعهٔ این کتاب، اثر معنوی آن را در وجود خودتان لمس خواهید کرد.
حسین احمدی
گمنام شدن که ذات ابراهیم است
خود قسمتی از حیات ابراهیم است
هشیاری و پهلوانی و دلسوزی
این گوشهای از صفات ابراهیم است
fatemeh.2004
وارد اتاق ابراهیم شدم. برخلاف دیگر اتاقها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت!! صندلی مراجعین هم جلوی صندلی ابراهیم بود.
پرسیدم اینجا چرا فرق داره؟ گفت: «پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد. گفتم اینطوری از مردم دور میشم. برا همین صندلی خودم را آوردم اینطرف تا به مردم نزدیکتر باشم.»
abolfazl
او هادی عشق است و بسی پاکو منزه
گویی که حدیثی و کلامی ز خدائیست
آیات خدا چون فِکند نور به دلها
این آیه چنان نور به مصباح هدائیست
در شهر طلب عاشق و سرمست ترینست
انگار به دنبال تمنای وصالیست
سیراب نگردد که به جانش شرری هست
اوتشنه ترین تشنهٔ دریای نیازیست
h_s_i_110
ابراهیم مکثی کرد وگفت: «من اونطرف توپ و تور رو آماده میکنم تا شما هم بیایید.» این را گفت و رفت...
سالها گذشت. خداوند توفیق داد و توانستم ابیاتی در موضوعات مختلف بسرایم. اما یکی از اولین اشعارم را در مورد ابراهیم و شرح حالش سرودم:
در پنجرهٔ خانهٔ ما حال و هوائیست
چون رهگذر کوچهٔ ما مرد خدائیست
افتاده و پربار، چنان سرو خرامان
در هر قدمش عشق به پرواز و کمالیست
h_s_i_110
چند دقیقه بعد خود ابراهیم جلوی درب خانه آمد! نمیدانید چقدر خوشحال شدم. همدیگر را بغل کردیم و... گفت: «از کجا فهمیدی من آمدم؟»
گفتم: دل به دل راه داره. اینقدر شما رو دوس دارم که هر وقت بیای مرخصی در خواب میبینم. هرچند فرصت او کوتاه بود، اما یاد روزهایی که شب و روز با هم بودیم و والیبال بازی میکردیم، هیچگاه از ذهن من و او فراموش نمیشد. خاطرات والیبالها را با هم مرور میکردیم و میخندیدیم.
یادم هست آخرین بار نیز که عازم جبهه بود او را دیدم. با حالت خاصی به من گفت: من دارم میرم، کاری نداری؟ مطمئن بود که دیدار آخر است. آنجا هم حرف از روزهای خوش والیبال شد.
h_s_i_110
«عجب جای خوبی دفن شده، من دوست دارم که انشاءالله قبرم همین جا کنار شهید حسن سراجیان باشد که هرکسی از کنار این خیابان رد شد به یاد ما باشد.»
یا صاحب الزمان
«نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش.»
یا صاحب الزمان
حجم
۴۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۴۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۵۰%
تومان