- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب علی بی خیال
- بریدهها
بریدههایی از کتاب علی بی خیال
۴٫۸
(۲۱۷)
بیشتر مواقع دوست داشت تنها باشد. میگفت تمرین کنید همیشه سرتان پایین باشد تا آلوده به گناه نشوید. به دوستانش میگفت: حتی المقدرو حتی به خواهرت هم نگاه نکن تا عادت به نگاه نکن
سید امین
خودتان را پیدا کنید آنگاه از خود فرار کنید و به دریا برسید.
Saman
عرفا میگویند: مشارطه مراقبه و محاسبه. یک برگه برای مراقبه داشتیم. هر کس گناهی میکرد سریع در آن برگه یادداشت میکرد و بعد برای آن گناه، مجازاتی تعیین میکرد. مثلاً با خود شرط گذاشته بود که اگر غیبت کردم سه روز روزه بگیرم. یک روش دیگر هم این بود که وقتی کسی شروع به گناهی مثل غیبت میکرد، بقیه صلوات میفرستادند.
乙_みG
میگفت: غیبت نکن. میگفتم: غیبت نمیکنم، راست میگویم.
میگفت چون راست میگویی غیبت است. اگر دروغ بگی میشود دروغ، غیبت، تهمت
منمشتعلعشقعلیمچکنم
خدا در دل آنها محبت و دوستی قرار داده بود
هرگز
گفت: روزی یک حدیث میخوانم. وقتی عمل کردم سراغ حدیث بعدی میروم.
Azar
یک راکت زد مستقیم رفت داخل سوله وسطی!
سولهای که بچههای دسته اشرار، یا بهتر بگوییم عرفای بینشان جمع بودند.
این راکت شیمیایی و سیانور بود. سیانور به گونهای است که با اولین استنشاق کار خود را میکند!
استفاده از سیانور برای بار اول و آخر در عملیات بدر صورت گرفت. وقتی سیانور میزدند همه شهید میشدند. وقتی راکت وارد سوله شد همه در جا خشکشون زد.
من بعداً با ماسک شیمیایی رفتم و آنها را دیدم. یکی ایستاده بود، همانطور مانند چوب خشک شده بود!
یکی داشت ماسک میزد، دستش دیگر قدرت زدن ماسک نداشت. همین طور مانده بود و توان حرکت نداشت.
یکی مثل ماهی دور خود میچرخید و... اما لحظاتی بعد همه آنها آرام خوابیدند ...
منمشتعلعشقعلیمچکنم
او نه تنها بیخیال، بلکه بینهایت باخیال بود. علی بیخیال این دنیا و تمام نعمتهای حلالش شده بود.
علی بیخیال تمام چیزهایی شده بود که او را از خدا دور میکرد. بیخیال تمام کسانی شده بود که در رسیدن او به پروردگار مانع میشدند، کلاً بیخیال دنیای مادی شده بود.
برای این بود که با شور و شعف مینوشت: علی بیخیال منم من.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
وقتی من سن کمی داشتم، علی به من میگفت: وقتی در مورد مثلاً اصفهانیها یا تُرکها جک خنده دار تعریف میکنی، چون در مورد همه اصفهانیها یا ترکها صحبت کردی، باید بروی از همه کسانی که اصفهانی یا ترک هستند حلالیت بطلبی. به همین خاطر من یاد گرفتم هیچ وقت راجع به شهر خاصی بدگویی نکنم.
乙_みG
شهدا گاهی دست آدمها را میگیرند و میبرند جایی که باید بروند! بیآنکه تو اختیاری از خود داشته باشی!
شهاب
علی شدیداً مقید به انجام تکیف بود، اول شناخت تکلیف، دوم عمل به آن.
مدتی بعد از طلبه شدن، یه روز به من گفت: حمید اگه تکلیف من این باشه که مثلاً این دیوار بره عقب، سرم رو میگذارم روی دیوار و میگم من باید به تکلیفم عمل کنم، پس ای دیوار من عقب نمیکشم، تو باید عقب بکشی.
البته این مثال بود برای کوتاه نیامدن در برابر عمل به تکلیف.
hoda
علی چشمهای قشنگ و زیباش رو همیشه از گناه دور نگه میداشت. سعی و تلاش زیادی هم در این راه میکرد.
کاش مثل شهید، شهید باشم...
یکی دیگر از ویژگیهای شاخص شهید علی حیدری این بود که خیلی اهل تفکر بود. معمولاً وقتی با او صحبت میکردیم، بدون فکر جواب نمیداد. در روایات ما هست که یکساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بالاتر است. علی به این روایات به خوبی عمل میکرد. کار بدون فکر انجام نمیداد.
بعضی وقتا که با علی دونفری خلوت میکردیم و درد دل میکردیم، صحبت کردن ما خیلی طولانی میشد، چون وقتی یک سؤالی از علی میکردم در پاسخ خیلی تأمل و تفکر میکرد. من هم که با روش علی آشنا بودم حوصله میکردم تا علی خوب فکرش را بکند.
یک بار برای شنیدن پاسخ سؤالی حدود پنج دقیقه سرپا ماندم تا جواب را بشنوم. این منش علی مصداق حدیث معصوم بود که میفرماید: تفکر ثم تکلم
کاش مثل شهید، شهید باشم...
او نه تنها بیخیال، بلکه بینهایت باخیال بود. علی بیخیال این دنیا و تمام نعمتهای حلالش شده بود.
علی بیخیال تمام چیزهایی شده بود که او را از خدا دور میکرد. بیخیال تمام کسانی شده بود که در رسیدن او به پروردگار مانع میشدند، کلاً بیخیال دنیای مادی شده بود.
برای این بود که با شور و شعف مینوشت: علی بیخیال منم من.
Zeinab
کونوا دعاهًْ الناس بغیر السنتکم. بدون استفاده از زبانتان دیگران را به نیکی دعوت کنید. علی این حدیث رو به طور عملی به بنده نشان داد.
بخشی از وصیتنامه شهید علی حیدری در مورد شیوه امر به معروف و نهی از منکر است.
علی سعی میکرد با عمل خود، دیگران را به خوبیها دعوت کند.
Zeinab
عاشق کتابهای شهید دستغیب بود. توصیه میکرد که حتماً کتابهای ایشان را بخوانید
محدثه
اعتقاد داشت کسانی که خداوند دلهاشون رو باز کرده، کسانی بودند که تکلیف را قبل از سن تکلیف شروع کردند.
Saman
یکی دیگر از کارهای هنری علی بازی در فیلم بود.
علی در فیلم «گور کن» در کنار زنده یاد فرج الله سلحشور هنرمند انقلابی و بچههای مسجد بازی کرد.
تمام رفقای ما نقش شهدا را بازی کردند و البته خیلی از آنها بعدها این نقش را واقعاً بازی کردند.
کامکار
در خواب علی را دیدم. او به راحتی به دنیای ما سر میزد و ...
اگر کسی علی را در بیداری ببیند من تعجب نمیکنم. چون او اجازه دارد خود را به افرادی که صلاحیت دارند نشان دهد
منمشتعلعشقعلیمچکنم
علی دفتر ثبت رفتارهای روزانه داشت که نامش را «طریق پرواز» گذاشته بود. مواردی که باید در یک روز انجام دهد یا ترک کند در آن ثبت کرده بود.
乙_みG
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان