بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راز رضوان؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار مقاومت اسلامی عماد مغنیه (حاج رضوان) | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب راز رضوان؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار مقاومت اسلامی عماد مغنیه (حاج رضوان)

بریده‌هایی از کتاب راز رضوان؛ زندگی‌نامه و خاطرات سردار مقاومت اسلامی عماد مغنیه (حاج رضوان)

۴٫۷
(۲۴۱)
وقتی کار در سوریه تقریباً تمام شد و دمشق محاصره کامل شد و شاید ۸۰ درصد آن سقوط کرد، این را از خود سید حسن نصرالله شنیدم که خدمت حضرت آقا رسیدند و گفتند وضعیت این‌گونه است و کار تمام شد، حتی براساس اطلاعاتی که داریم بشار هم ساک خود را بسته است. در این شرایط چه کنیم؟ آن‌موقع حضرت آقا گفتند «با قوت بایستید، روزهای پیروزی می‌آید.» سید حسن نصرالله گفت وقتی بیرون آمدیم گفتیم ما در وسط میدان هستیم و می‌دانیم همه‌چیز تمام شده، چگونه آقا می‌فرمایند که بروید و نگه دارید؟! اما امروز بعد از گذشت آن چهارسال است که به شرایط نگاه می‌کنیم. درست است که خون‌های زیادی ریخته شد، ولی خط نگه داشته شد
f.r
به ما گفت: نگویید غیرممکن است، بگویید تلاشم را کردم اما من موفق نشدم.
f.r
بعد از اسارت احمد متوسلیان، «عماد» که از شرایط میدانی در لبنان، بهتر از بقیه بااطلاع بود، بسیار تلاش کرد تا در همان فرصتی که «احمد» و سه عزیز دیگر، دست «فالانژها» بودند، با یک عملیات بتواند آن‌ها را آزاد کند، اما به او اجازه داده نشد! دیپلماسی مذاکره در خصوص آزاد سازی «متوسلیان» به کار گرفته شد و اجازه عملیات ندادند. نتیجه این شد که امروز سی و چند و سال از اسارت «احمد» می‌گذرد و هیچ خبری از او و همراهانش نیست.
Mir Hadi Mousavi
در قرآن آمده است: «من کان للّه کان اللّه لَه» کسی
کاربر ۲۳۱۷۷۳۹
بخش اعظم این جلسه با خواندن ذکر مصیبت توسط یک‌نفر می‌گذشت. «عماد» به این شیوه اعتراض می‌کرد. همیشه تأکید داشت که زندگی امام حسین (ع) ابعاد گسترده‌تر و عمیق‌تری دارد. چرا فقط ذکر مصیبت می‌خوانید؟
شباهنگ
اهل اینکه بگوید فلان لباس را می‌خواهم یا فلان غذا باید حتماً باشد نبود. همیشه شرایط ما را درک می‌کرد و آن را برای برادرانش توضیح می‌داد و آن‌ها را هم قانع می‌کرد.
شباهنگ
حاصل این ازدواج سه پسر به نام‌های «عماد»، «فؤاد» و «جهاد» و دو دختر به نام‌های «ناهده» و «زینب» بود.
شباهنگ
شهید مغنیه همیشه در مورد خود می‌گفت: این خیانت است که من از مرگ بترسم در حالی که برادران خود را به تکالیف جهادی فرامی‌خوانم؛ آن هم در شرایطی که مطمئن هستم برخی از آن‌ها به شهادت خواهند رسید. ضعیف‌ترین سطح ایمان این است که چیزی را که برای آن‌ها می‌پسندم، برای خودم نیز بپسندم.
aliyas841
به ما یاد داده بود که از مرگ سربازان اسراییلی لذت نبریم، زیرا که برای ارضای حس انتقام به میدان جنگ نیامده بودیم.
saeed hosseini
«این بچه باعث نجات شما شد. با وجودی که همین امروز، نماز صبح‌تان قضا شد، همه شما به برکت وجود این فرزند از این حادثه جان سالم به در بردید.»
saeed hosseini
«زبان محافظ توست، اگر حفظش کنی از تو محافظت می‌کند و اگر به او خیانت کنی به تو خیانت می‌کند»
کاربر ۳۰۲۸۳۵۶
حاج عماد در کنار آن مشغله‌های نظامی که داشت خیلی به مقوله هنر اهمیت می‌داد. اوقات زیادی را با مباحث هنر سپری می‌کرد. عمیقاً به این معتقد بود که ما باید به زبان هنر حرف مان را بزنیم و افکارمان را منتشر کنیم. تنها زبان هنر است که می‌تواند مؤثر عمل کند. در اجتماعات حزب‌الله، اهمیت خاصی برای هنر قائل بود. به گونه‌ای که خود شخصاً سر اجراها می‌آمد و به کار اشراف داشت. وقتی من تئاتری را بازی می‌کردم و یا به صحنه می‌آوردم، در سالن بود و کار را نگاه می‌کرد. در حالی که کسی در سالن نمایش نمی‌فهمید که این شخص حاج عماد است.
Husain Gh
نظرسنجی روزنامه یدیعوت آحارونوت در مورد عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان بیانگر این بود که ۷۲ درصد شرکت کنندگان در نظرسنجی، این عقب نشینی را تأیید و آن را اقدامی صحیح دانستند و در مقابل تنها ۲۰ درصد با این امر مخالف بودند.
Husain Gh
هیچ گاه چهره آن افسر اسرائیلی را فراموش نمی‌کنم که از شدت شادی به زمین افتاده و فریاد می‌کشید: "از لبنان خارج شدیم." یادم هست سرهنگ "نوام بن تسفی" فرمانده ارتش صهیونیستی می‌گفت: ما در ۲۵ ماه می سال ۲۰۰۰ از جنوب لبنان عقب نشینی نکردیم، بلکه فرار کردیم. توصیف صحیح خروج نظامیان اسرائیلی از جنوب لبنان کلمه "فرا
Husain Gh
آموزش می‌دهم، به‌شرطی که این آموزش علیه اسرائیل باشد.
NvD
«سید عباس موسوی»، «سیدحسن نصرالله» و «عماد مغنیه» در مقاطعی از جنگ ایران، در جبهه‌ها حضور داشتند.
کاربر ۲۳۸۹۳۲۰
ولی با کمال تعجب دیدیم، پدرم هم چشم بسته، کنار ما در صندلی عقب نشست! آن روز پدرم، تحت همان اقدامات امنیتی قرار گرفت که ما قرار می‌گرفتیم!؟ من شک نداشتم که این تدبیر و دستور خود ایشان است که این طور برخورد شود. چون اساساً مسئولیت امنیت حزب‌الله با خود ایشان بود، اما نمی‌خواست خانوادهٔ خودش و خانواده عروسش هیچ گونه احساس خاص بودن و متفاوت بودن با سایر اعضا و منتسبین حزب‌الله و مقاومت بکنند.
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
او همیشه مخفی بود، با این وجود اصرار داشت که در مراسم ازدواج من شرکت کند. وقتی ایشان را در مراسم ازدواجم دیدم شوکه شدم. می‌دانستم که او در چه شرایط خطرناکی به سر می‌برد. با این حال از اول تا آخر جشن ازدواج من حضور داشت. چند عکس با من انداخت. ولی من این‌قدر نگران سلامتی پدر بودم که فراموش کردم عروسم. مدام حواسم به او بود که بقیهٔ حاضران از او عکسی نگیرند.
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
انقلاب امام حسین (ع) در مسیر جهادی او نقش بسزایی داشت. به این معنی که امام حسین (ع) برای او فقط محرم و عاشورا و یا اشک و ناراحتی نبود، بلکه به این مسئله به عنوان یک اصل اعتقادی و ایدئولوژیک می‌نگریست.
کاربر ۲۳۸۹۳۲۰
گروهی از عناصر مقاومت، یک موضع در خط مقدم مقاومت حزب‌الله لبنان را در زمان اشغالگری صهیونیست‌ها بازدید می‌کردند. یکی از این افراد می‌خواست که در موقعیت مذکور، در کنار عناصر میدانی بماند. برای این کار لازم بود موافقت مسئول مافوق در آن قرارگاه را جلب کند. مسئول محور موافقت کرد. وقت غذاخوردن که شد یکی از نیروهای پایگاه از همان مهمان، خواست تا غذا را حاضر کند. به نوعی می‌خواست سختی کار را به او نشان دهد. فرد مهمان به سرعت این کار را انجام داد. بعد از خوردن غذا یکی دیگر از نیروها به شوخی به او گفت سیر شدی؟ مهمان پاسخ داد: الحمدالله. در جواب گفت پس حالا ظرف‌ها را هم بشور.
.•|مــیـم مــثل مهسانــــ•.|

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان