بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پسر سناتور | صفحه ۱۴ | طاقچه
کتاب پسر سناتور اثر حیدر نصیبی

بریده‌هایی از کتاب پسر سناتور

نویسنده:حیدر نصیبی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۸از ۸۱ رأی
۲٫۸
(۸۱)
متاب بر من بی‌تاب، ای ستارهٔ قطبی که من شرارهٔ گرمم، تو روشنایی سردی
کاربر ۳۲۶۶۳۹۷
من به فکر آینده نیستم، بگذار بعد از من توفان دنیا را فرا گیرد.
عاطفه
این دل سوخته و شعله ور را با آب خاموش کند یا با الکل و یا اینکه آن را شعله ور نگه دارد
عاطفه
آدم عاقل اونیه که از تجربهٔ دیگران و قصهٔ زندگی دیگران درس بگیره. لازم نیست سرت به سنگ بخوره که بفهمی سرِ شکسته چه دردی داره
عاطفه
نمی شه. اینطوری نمی شه. تا از قشر خودت، طبقهٔ خودت، طبقهٔ مرفه و بی درد دل نکنی نمی تونی. باید از اون بالا بیای این پایین. می گن اون بالا برد و باخت زیاده و وسط شهر سوخت و ساز و پایین شهر زد و خورد.
پردیس
«آن روز که خدا گل مرا بسرشت، فراموش کرد تا دلی در سینه ام قرار دهد. چون روح به کالبدم بدمید و به زمینم فرستاد، او را گفتم: آخر ای خدای مهربان، مرا نیز دلی باید ... گفت: راست می گوئی، اما اکنون دیگر دیر شده است، دل تو را در سینهٔ مهروئی می گذارم. او را ببین و دل از او بستان.»
Raziyeh Ramezani
«در بیکرانهٔ زندگی دو چیز افسونم کرد، رنگ آبی آسمان که می بینم و می دانم نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم هست.»
کــُـر تآتَه
بلکه تازه آغاز عذابش شروع شده؛ چون هیچ‌وقت نتونست بین عشق و هوس فرقی قائل بشه. اون فقط تابع احساس بود و فقط می‌گفت عشق.
کــُـر تآتَه
وقتی می گم از این نوع روابط خوشم نمی آد، دلیلش اینه که اولش همه به یه عشق پاک و بی‌آلایش فکر می کنن اما وقتی زمان می گذره و رابطه‌ها صمیمانه‌تر و خودمونی تر می‌شه، همه به خودشون اجازه می دن هر کاری دلشون بخواد بکنن، بدون اینکه هیچ چهارچوب و خط قرمزی رو رعایت کنن. چون همه عشق رو مقدس می شمرن و فکر می کنن تا بی‌نهایت می تونن پیش برن.
کــُـر تآتَه
می‌ترسید از این‌که روزی این پسر پاک و بی غل و غش ضربهٔ مهلکی بخورد که از صدها هزار تیر زهرآلود بدتر باشد. ضربه‌ای روحی و جبران‌ناپذیر. نمی‌دانست چرا نسبت به آرمان احساس مسئولیت می‌کرد.
کــُـر تآتَه

حجم

۱۷۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۱۷۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل۱
...
۱۳
۱۴
صفحه بعد