بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بعد از تاریکی | طاقچه
تصویر جلد کتاب بعد از تاریکی

بریده‌هایی از کتاب بعد از تاریکی

۳٫۱
(۳۲)
اگر واقعاً می‌خوای چیزی بدونی باید برایش تاوان بِدی.
شراره
روز جدید تقریباً نزدیک است، اما روز قدیم هنوز دنباله‌ی سنگین خودش را می‌کِشد. درست مثل آب اقیانوس و رودخانه که در مصب رودخانه در مقابل یکدیگر می‌ایستند.، زمان قدیم و جدید با هم برخورد می‌کنند و یکی می‌شوند
Tamim Nazari
«بگذارین دوباره بخوابم! اگر بتونم حسابی بخوابم و مثل قدیم بیدار بشم!» او تصور می‌کند این تنها راه فرار از این اتاق است. احتمالاً ارزش تلاش را دارد. اما به‌سادگی اجازه چنین خوابی به او داده نمی‌شود. او به یک دلیل از خواب بیدار شده چون خوابش خیلی طولانی و عمیق بوده، چنان عمیق که واقعیت عادی خود را پشت سر گذاشته.
مهتاب
زمینی که روش ایستادیم به‌اندازه‌ی کافی سفت هست، اما اگر اتفاقی بیافته ممکنه زیر پاتو خالی کنه. و وقتی زیر پات خالی بشه، دیگه شانسی نداری؛ همه چیز تغییر می‌کنه. تنها کاری که می‌تونی بکنی اینکه تنها در تاریکی زندگی کنی
مژگان
«بگذار چیزی رو بهت بگم، ماری. زمینی که روش ایستادیم به‌اندازه‌ی کافی سفت هست، اما اگر اتفاقی بیافته ممکنه زیر پاتو خالی کنه. و وقتی زیر پات خالی بشه، دیگه شانسی نداری؛ همه چیز تغییر می‌کنه. تنها کاری که می‌تونی بکنی اینکه تنها در تاریکی زندگی کنی.»
مهتاب
«بگذارین دوباره بخوابم! اگر بتونم حسابی بخوابم و مثل قدیم بیدار بشم!» او تصور می‌کند این تنها راه فرار از این اتاق است. احتمالاً ارزش تلاش را دارد. اما به‌سادگی اجازه چنین خوابی به او داده نمی‌شود. او به یک دلیل از خواب بیدار شده چون خوابش خیلی طولانی و عمیق بوده، چنان عمیق که واقعیت عادی خود را پشت سر گذاشته.
مهتاب
اگر واقعاً می‌خوای چیزی بدونی باید برایش تاوان بِدی.
so
زمینی که روش ایستادیم به‌اندازه‌ی کافی سفت هست، اما اگر اتفاقی بیافته ممکنه زیر پاتو خالی کنه. و وقتی زیر پات خالی بشه، دیگه شانسی نداری؛ همه چیز تغییر می‌کنه. تنها کاری که می‌تونی بکنی اینکه تنها در تاریکی زندگی کنی.»
فریبا
خاطرات مردم شاید مثل مواد سوختی باشه که می‌سوزونن تا زنده باشن. خواه اون خاطرات اهمیت واقعی داشته باشه یا نداشته باشه، تا جایی که به بقای زندگی مربوط می‌شه اهمیت خاصی نداره. فقط مواد سوختی هستن.
مژگان
تمام گوشه و کنار دنیا به‌طور مجانی غرق در نور زیاد صبحگاهی می‌شود
Tamim Nazari
آتش وقتی داره می‌سوزه فکر نمی‌کنه بگه، `اوه، نویسنده‌ی این کتاب کانت است،` یا `اوه، نشریه یومیوری است که شب‌ها چاپ می‌شه،` یا `این عکس سینه‌های قشنگی داره.` از نظر آتش تموم اون‌ها چیزی جز خرده‌کاغذ نیستن. کاملاً یکی هستن. خاطرات مهم و غیرمهم، کلاً خاطرات بی‌فایده‌ای هستن که هیچ فرقی با هم ندارن، فقط مواد سوختنی‌اند
Tamim Nazari
هیچ‌کس نمی‌تونه از سایه‌ی خودش خلاص بشه
Tamim Nazari
رؤیا می‌بینم و همیشه همین رؤیا رو. یک نفر تعقیبم می‌کنه. اونقدر فرار می‌کنم که بالاخره منو می‌گیرن و می‌برن. سپس منو توی جایی مثل یخچال می‌گذارن و درشو قفل می‌کنن. و وقتی بیدار می‌شم تموم لباس‌هام خیس عرقه. وقتی بیدارم تعقیبم می‌کنن، و وقتی هم خوابم در رؤیاهام تعقیبم می‌کنن. هیچ‌وقت نمی‌تونم استراحت کنم
Tamim Nazari
او ضمن آنکه حرکات را در صفحه‌ی تلویزیون دنبال می‌کند چند قاشق پُر ماست در دهانش می‌گذارد. به چیز دیگری فکر می‌کند. او جنبه‌های ارتباط بین فکر و عمل را در نظر می‌گیرد. آیا عمل اساساً زائده‌یکر است، یا فکر نتیجه عمل؟ چشم‌هایش به تصویر تلویزیونی است، اما در واقع به چیز عمیقی داخل صفحه نگاه می‌کند، چیزی که چندین کیلومتر از صفحه دور است.
Tamim Nazari
وقتی یک‌بار یتیم شدی، تا وقتی بمیری یتیمی
Tamim Nazari
به‌طرف آینه خم می‌شود و به انعکاس نور در صورتش خیره می‌شود، انگار منتظر است اتفاقی بیافتد. نمی‌خواهد کوچک‌ترین تغییری درچهره‌اش ببیند. اما اتفاقی نمی‌افتد. دست‌هایش را روی دستشویی حایل می‌کند، چشم‌هایش را می‌بندد و می‌شمارد، سپس چشم‌هایش را باز می‌کند. باردیگر صورتش را به دقت نگاه می‌کند، اما هنوز از تغییر خبری نیست.
کاربر ۵۰۷۴۵۸۱
شهر مانند موجود انفرادی عظیم‌الجثه‌ای به‌نظر می‌رسد یا بهتر بگوییم مانند یک موجود کلی انفرادی است که از تعداد زیادی موجودات میکروسکوپی درهم پیچیده ساخته شده است
کاربر ۵۰۷۴۵۸۱
زمینی که روش ایستادیم به‌اندازه‌ی کافی سفت هست، اما اگر اتفاقی بیافته ممکنه زیر پاتو خالی کنه. و وقتی زیر پات خالی بشه، دیگه شانسی نداری؛ همه چیز تغییر می‌کنه. تنها کاری که می‌تونی بکنی اینکه تنها در تاریکی زندگی کنی.
so

حجم

۱۴۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

حجم

۱۴۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

قیمت:
۷۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد