بریده‌های کتاب یادداشت‌های ناتمام
کتاب یادداشت‌های ناتمام اثر علی سمندریان

کتاب یادداشت‌های ناتمام

۵٫۰
(۲)
خدایا! عاشقم کن و دلی شکسته و چشمی اشکبار عنایت فرما
محمدحسین
صحنه‌های عجیبی دیدیم. کنار جاده بدن‌های تکه‌شده دیده می‌شد.
محمدحسین
بعد از تمام شدن شهادتین رو به من گفت: «برو جلو، امام تنهاست، برو من را ول کن. برو!»
محمدحسین
یکی از الطاف خداوند در این جنگ، سالم ماندن بچه‌ها در این مکان غیر بهداشتی است. با اینکه این بچه‌ها از زیر پتو بیرون می‌آیند و در این سرمای شب زمستان به نگهبانی مشغول می‌شوند ولی تا به حال دیده نشده که کسی سرماخوردگی پیدا کند یا همین خوردن غذا در میان خاک و خون و گل. انگار در اینجا اصلاً از میکروب و ویروس خبری نیست؟!
محمدحسین
چند روز است که توجهم به این جلب شده که شهید در آخرین لحظات زندگی به چه می‌اندیشد؟
محمدحسین
کربلا! تا کی باید دوری تو را تحمل کرد؟
محمدحسین
در بین راه که می‌آمدم یک تابلو خیلی توجهم را جلب کرد. نوشته بود: «برادر به خدای قادر اعتماد داشته باش.»
محمدحسین
«تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر.»
محمدحسین
وقتی داشتیم عکس یادگاری می‌گرفتیم در این فکر بودم که مسلماً تعدادی از این بچه‌ها به شهادت خواهند رسید و دیگر به خانواده‌هایشان باز نخواهند گشت؛ شاید خود من هم. همان‌طور که دیگران رفتند و تعدادی از آن‌ها بازنگشتند.
محمدحسین
این سعادت، به خط مقدم رفتن، نصیب همه کس نمی‌گردد. حتماً نظر لطف خدا متوجه ما بوده که به این راه قدم گذاشته‌ایم.
محمدحسین

حجم

۱۱۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۱۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد