بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پنج گنج (خمسه) نظامی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پنج گنج (خمسه) نظامی

بریده‌هایی از کتاب پنج گنج (خمسه) نظامی

نویسنده:نظامی گنجوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۸۰ رأی
۴٫۴
(۸۰)
به نام آنکه هستی نام ازو یافت فلک جنبش زمین آرام ازو یافت خدائی کافرینش در سجودش گواهی مطلق آمد بر وجودش
چڪاوڪ
و گرنه ما کدامین خاک باشیم که از دیوار تو رنگی تراشیم خلاصی ده که روی از خود بتابیم به خدمت کردنت توفیق یابیم ز ما خود خدمتی شایسته ناید که شادروان عزت را بشاید
تنها
همه عالم تنست و ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل چونکه ایران دل زمین باشد دل ز تن به بود یقین باشد زان ولایت که مهتران دارند بهترین جای بهتران دارند دل توئی وین مثل حکایت تست که دل مملکت ولایت تست
Dayana
خداوندا در توفیق بگشای نظامی را ره تحقیق بنمای دلی ده کو یقینت را بشاید زبانی کافرینت را سراید
Nafas1516
خداوندا در توفیق بگشای نظامی را ره تحقیق بنمای دلی ده کو یقینت را بشاید زبانی کافرینت را سراید مده ناخوب را بر خاطرم راه بدار از ناپسندم دست کوتاه
دانیال
پدر مهربان از آن دوری گرچه رنجید داد دستوری تا چو شهدش ز خانه گردد دور در نیاید ز بام و در زنبور نیز چون در حصار باشد گنج پاسبان را ز دزد ناید رنج وان عروس حصاری از سر ناز کرد کار حصار خویش بساز چون بدان محکمی حصاری بست رفت و چون گنج در حصار نشست گنج او چون در استواری شد نام او بانوی حصاری شد
vafa
به گنج گران عمر خود بر مسنج که خاکست پر گنج و حمال گنج چو خواهی که یابی بسی روزگار سر از چشمه زندگانی بر آر
تنها
فلک جز عشق محرابی ندارد جهان بی‌خاک عشق آبی ندارد غلام عشق شو کاندیشه این است همه صاحب دلان را پیشه این است جهان عشقست و دیگر زرق سازی همه بازیست الا عشقبازی
تنها
بی‌طمعیم از همه سازنده‌ای جز تو نداریم نوازنده‌ای از پی تست اینهمه امید و بیم هم تو ببخشای و ببخش ای کریم
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
فلک جز عشق محرابی ندارد جهان بی‌خاک عشق آبی ندارد
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
نه هرک ایزدپرست ایزد پرستد چو خود را قبله سازد خود پرستد ز خود برگشتن است ایزد پرستی ندارد روز با شب هم نشستی خدا از عابدان آن را گزیند که در راه خدا خود را نبیند نظامی جام وصل آنگه کنی نوش که بر یادش کنی خود را فراموش
مریم
بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب بگفت آری چو خواب آید کجا خواب
Fatemeh Ghazanfari
همه روز خورشید با تاج زر به پائین تخت تو بندد کمر سپارنده پادشاهی به تو سپرد از جهان هر چه خواهی به تو بدان داد ملکت که شاهی کنبی چو داور شوی داد خواهی کنی
تنها
تعالی الله یکی بی مثل و مانند که خوانندش خداوندان خداوند
تنها
خدا از عابدان آن را گزیند که در راه خدا خود را نبیند نظامی جام وصل آنگه کنی نوش که بر یادش کنی خود را فراموش
azn
نظامی جام وصل آنگه کنی نوش که بر یادش کنی خود را فراموش
azn
راز گویم به خلق خوار شوم با تو گویم بزرگوار شوم
Amir Ganjkhani
بگفت او آن من شد زو مکن یاد بگفت این کی کند بیچاره فرهاد بگفت ار من کنم در وی نگاهی بگفت آفاق را سوزم به آهی چو عاجز گشت خسرو در جوابش نیامد بیش پرسیدن صوابش به یاران گفت کز خاکی و آبی ندیدم کس بدین حاضر جوابی
Dayana
نظر کردی سوی قصر دلارام به زاری گفتی ای سرو گلندام جگر پالوده‌ای را دل برافروز ز کار افتاده را کاری در آموز مراد بی مرادی را روا کن امید ناامیدی را وفا کن تو خود دانم که از من یاد ناری که یاری بهتر از من یاد داری منم یاری که بر یادت شب و روز جهان سوزم به فریاد جهان‌سوز تو را تا دل به خسرو شاد باشد غریبی چون منت کی یاد باشد
Dayana
من آبم نام آب زندگانی تو آتش نام آن آتش جوانی نخواهم آب و آتش در هم افتد کز ایشان فتنه‌ها در عالم افتد
Dayana

حجم

۸۵۵٫۹ کیلوبایت

حجم

۸۵۵٫۹ کیلوبایت

قیمت:
رایگان