ای قوم، در این عزا بگریید
بر کشتۀ کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا کِی؟
امروز در این عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای، ها بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون دُر
بر گوهر مرتضی بگریید
marzieh
امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان این حلقه یغما میشود
امشب سَر سرِّ خدا بر دامن زینب بُوَد
فردا انیس خولی و دیر نصاری میشود
ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان"
فردا اسارتنامۀ زینب چو اجرا میشود
زینب هاشمزاده
امشب شهادتنامۀ عشّاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود
امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای "الأمان" زین دشت برپا میشود
امشب کنار مادرش لبتشنه اصغر خفته است
فردا، خدایا، بسترش آغوش صحرا میشود
زینب هاشمزاده