بریدههایی از کتاب آفریدههای یک روز
۳٫۱
(۱۴)
روزی بزرگترها درباره بهشت صحبت میکردند و من بهیاد دارم که در موردش از پدرم سوالی کردم و او حرفهایشان را انکار کرده و گفت، بهشت افسانهای بیش نیست. او مانند بسیاری از پزشکان، مادهگرا بود. از نظر او، وقتی مغز از بین میرفت همراه آن آگاهی و هوشیاری نیز محو میشد. مرگ درست مانند خاموش شدن چراغ است.
saeed
بسیاری از مردم را میشناسم که بلافاصله بعد از ورود به دبیرستان عاشق شدهاند، گاهی عاشق دوست قبلیشان شدند و اغلب عاشق کسی که اصلا او را نمیشناسند، بسیاری از آنها ازدواج طولانی داشتند که برخی موفق بوده و برخی ناموفق، معتقدم که بسیاری از آنها وابسته شدند و دلیل آن این است که آنها هیجان جوانی، روزهای اول دبیرستان و انتظاراتشان را از زندگی جدید دوست داشتند ولی این عاشق فرد خاصی شدن نیست بلکه آن فرد نماد شادی جوانی است
saeed
سخنی از سقراط را برای تو یادآوری کنم که زندگی ارزیابی نشده ارزش زیستن ندارد.
saeed
«پس بگذر، از میان این فضای کوچک زمان
هماهنگ با طبیعت
و سفرت را با کمال خرسندی خاتمه بده،
درست مثل زیتونی که وقتی رسیده باشد میافتد
و نعمتش را به طبیعتی که آن را بهوجود آورده میبخشد،
و بر درختی که بر آن روییده سپاس میگزارد.»
ellanica
«عقایدت را رها کن تا شکایتهایت برداشته شوند، شکایت «من آزاردیدهام» را رها کنید تا آسیبدیدگی از بین برود.»»
ellanica
«عقایدت را رها کن تا شکایتهایت برداشته شوند، شکایت «من آزاردیدهام» را رها کنید تا آسیبدیدگی از بین برود.»»
ellanica
ریک چشمانش را بست و بهآرامی شروع به خواندن کرد:
««آه
به من زمینی هدیه کن
زمینی بزرگ، زیر آسمان پر ستاره بالای سر
مرا زندانی نکن،
بگذار در کشور بزرگ و پهناوری که دوستش دارم اسبسواری کنم،
زندانیام نکن،
بگذار تنها و در نسیم شبانگاهی به صدای درختان،
و به خشخش درختان صنوبر سیاه و سپیدار گوش دهم،
مرا برای همیشه رها کن،
ولی خواهش میکنم
مرا زندانی نکن»
ellanica
همه ما آفریدههای یک روز هستیم؛ بهیادآورنده و بهیادآوردهشده مانند هم هستند؛ چه انسان مشهوری باشیم و چه انسان معمولی، ما همه یکسان هستیم چون در یک روز خلق شدهایم. همه چیز زودگذر و ناپایدار است هم خاطرات و هم معنا و هدف آنها، زمان وقتی در دست شماست که شما همه چیز را فراموش کنید و همه چیز نیز شما را فراموش کند. همیشه آگاه باشید که انعکاس نبودنتان در همه جا و ذهن همه آدمها خیلی زود پخش خواهد شد و شما در حافظه هیچکس و هیچجایی نخواهید بود.»
Mary gholami
در نگاه او و همقطاران اگزیستانسیالش تنها خود شما مسئول جنبههای قطعی موقعیت زندگی خود هستید و فقط خودتان قدرت تغییر دادن آن را دارید. حتی اگر با محدودیتهای بیرونی همهجانبهای درگیرید، هنوز آزادی و حق انتخاب پذیرش برخوردهای مختلف را، نسبت به این محدودیتها دارید. پس ما مسئولیم و همانقدر که این اصل را رعایت میکنیم در مسیر خود بودن قدم برمیداریم.
z.gh
«پس بگذر، از میان این فضای کوچک زمان
هماهنگ با طبیعت
و سفرت را با کمال خرسندی خاتمه بده،
درست مثل زیتونی که وقتی رسیده باشد میافتد
و نعمتش را به طبیعتی که آن را بهوجود آورده میبخشد،
و بر درختی که بر آن روییده سپاس میگزارد.»
من
حجم
۲۱۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۱۳ صفحه
حجم
۲۱۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۱۳ صفحه
قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
۵۲,۵۰۰۵۰%
تومان