بریدههایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ آبانگان
۴٫۶
(۷۰۲)
هیچ داستانی نمیتواند عین واقعیت باشد، و هیچ واقعیتی هم نمیتواند عین واقعیت دیگر
بهار برادران
ـ داری شبیه کیقباد میشی.
ـ نباید بشم؟
ـ نه. نباید بشی.
ـ هنوز هم کیقباد پادشاه مورد علاقت نیست؟
ـ پادشاه مورد علاقهٔ من هنوز تاج پادشاهی بر سر نذاشته.
بهار برادران
اینکه کسی رو دوست داشته باشیم و اون هم متقابلا ما رو دوست داشته باشه، مثل یک معجزهست.
Romina
با آرزوی بازگشت صلح، امید، عشق و محبت به سرزمینمان
k.t
زنان هیچ فرقی با مردان ندارن و ارزش یک زن تنها به آوردن پسر نیست. ارزش یک زن به مهارتها و تواناییهاییه که در طول زندگی کسب میکنه. ـ
فرجی
ازدواج در دین زرتشت خیلی اهمیت داره. نمیدونم در دین مسیح اینطور هست یا نه.
ـ هست.
k.t
بسیار دوستت دارم.
من تو را به اندازهٔ آتش، به اندازهٔ تیسفون، به اندازهٔ تمام این دنیا، من تو را به اندازهٔ تمام کسانی که میشناسم دوست دارم.
شهریار
من با خاطراتت چه کنم؟
ݥحَّدٽہ
دیروز از کنار باغتان گذشتم. بعید میدانم درختان انار بدون تو انار بدهند.
erfane
ـ اگر قرار نیست به هم برسید، بهتره به نبودن همدیگه عادت کنید.
pz
خاطرات شیرین گذشته میتوانند هزاران بار بیرحمتر از خاطرات تلخ باشند.
Nika
اینکه کسی رو دوست داشته باشیم و اون هم متقابلا ما رو دوست داشته باشه، مثل یک معجزهست.
la lumière
دیروز از کنار باغتان گذشتم. بعید میدانم درختان انار بدون تو انار بدهند.
-Dny.͜.
به راستی تو داری با من چه میکنی؟
نمی خواهی پاسخ نامههایم را بدهی، باشد.
نمی خواهی مرا ببینی، باشد.
اصلا بگو نمیخواهی مال من باشی، باشد.
همهٔ اینها را میپذیرم.
هر جا میخواهی باش، هر طور میخواهی باش اما
برای کس دیگری نباش دایانا!
خودت را اینطور از من نگیر.
برای مرد دیگری نباش دایانا.
خواهش میکنم نباش.
تسنیم
ـ کاش روزی از راه برسه که من هم بتونم بهت بگم چقدر دوستت دارم.
arghavan
شب مراسم چون عصبانی بودم گفتم ازتون متنفرم. ـ مکث میکنم. ـ حالا دیگه عصبانی نیستم و با دلایل محکمتری میگم ـ سرم را به گوش مهینبانو نزدیک میکنم. ـ ازتون متنفرم.
شهریار
ـ ارزشش رو نداشت سیمین. هیچکدوم از خاطرات شیرینمون ارزش تلخی این لحظه رو نداشت.
aseman
یک نفر باید شروعکنندهٔ این تحول باشه.
🌼Melika🌼
کدوم دختری تا حالا چنین مقامی داشته؟
ـ اگر دخترها خیلی کارها رو نمیتونن انجام بدن، به این دلیله که تربیت نشدن. اونها قدرت و سیاست رو یاد نگرفتن. اما تو همهٔ اینها رو بلدی.
ـ اما پدر...
ـ تو دختر من هستی دایانا. اگر کاری هست که هیچ دختری انجام نداده، دوست دارم تو حتما انجام بدی.
melina
ـ این زنده بودن چه سودی برای ما داره؟
ـ من هنوز ناامید نشدم.
ـ ما برای وداع...
ـ بالاخره یک روز تو مال من میشی. پس تا اون روز این یادگاری رو از دستت درنیار. حتی اگر اون روز... در جهان دیگهای باشه.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
حجم
۴۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
حجم
۴۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰۵۰%
تومان