ـ خدایا میبینی؟ میبینی چقدر قوی شدم؟ انقدر که حتی جواب نامه رو هم کامل برای پوریا نفرستادم. ـ نفسم را از دهانم بیرون میفرستم. ـ اما نه. اسم این قوی شدن نیست. اسمش... ـ صدایم میلرزد. ـ مردنه. من امشب مردم. دایانا امشب مرد.
bookworm
تنهایی وحشتناکه. وحشتناکتر از چیزی که بتونی فکرش رو بکنی.
-Dny.͜.
شب سختی بود. باور نمیکردم که صبح شود.
bookworm
و حالا اردیبهشتماه است و من در باغ نارنج عمارت مهمان هستم. اما پوریا نیست. پوریا نیست و از داستانمان تنها پایانی تلخ باقی مانده است. پایانی به تلخی پایان شربت بهارنارنج...
maryam
جملهٔ پوریا دوباره در ذهنم تکرار میشود. ـ تاریخ تکرار میشه، نه؟ ـ
y_d.h
تصمیمهای بزرگ برای آدمهای بزرگه. قدر خودتون رو بدونید.
فرجی
میدانم چه باید بکنم اما احساس میکنم ذهنم خالی شده است.
آسـا
آبانگان؛ جشن نیایش آب، این زندهکنندهٔ حیات و زندگی بر زمین!
همان آرامش ابدی فرونشاندن عطش و تشنگی!
Aisan
غم وقتی معنی داره که امید نباشه.
پرنیان
هیچکس مثل ولیعهد ایران نمیتونه قلب من رو به لرزه دربیاره. ـ دست ارشیا را میبوسم. ـ هیچکس پوریا.
SARA
ـ گفتید به زودی خوشبختی رو به دست میارم. نه. اشتباه میکنید. من بدون پوریا ممکنه بتونم خوشحال باشم اما خوشبخت نه. خوشبختی من یعنی پوریا.
maryam
علاقهای که آدمها رو در بند کنه و آزادی رو ازشون بگیره، اسمش عشق نیست. حتی اگر تو اسمش رو عشق بذاری، این عشق پایدار نیست. زمان به راحتی اون رو کمرنگ میکنه.
فرجی
شنیده بودم که زمان آدمها را تغییر میدهد. اشتباه است. آدمها تغییر نمیکنند فقط افکار و رویاهایشان عوض میشود.
فرجی
ـ حفظ کردن اعتماد بسیار سختتر از به دست آوردنشه.
ـ فکر میکنم انجام دادن کارهای سخت برازندهٔ شماست.
yas
دیروز از کنار باغتان گذشتم. بعید میدانم درختان انار بدون تو انار بدهند.
پرنیان
یک مرد به سادگی از عشقش دست نمیکشه.
Zhra
به نظر شما خندهای که بعدش یک سکوت طولانیه چه معنایی داره؟
Gole Yaas
یک مرد به سادگی از عشقش دست نمیکشه.
arghavan
به راستی چه کسی گفته است زمان خاطرات و غمهایمان را کمرنگ میکند؟ این دروغی بیش نیست.
ݥحَّدٽہ
ـ دوباره شروع شد؟
ـ بحثی که تموم نشه، دائم شروع میشه.
ـ این بحث چطور تموم میشه؟
ـ باید هر دو بپذیریم که اشتباه کردیم.
z.r z.r