بریدههایی از کتاب اسلام و نیازهای جهان امروز؛ دو گفتار از کتاب پانزده گفتار
۵٫۰
(۵)
آن کسی که در راه اداره عائله خودش زحمت میکشد مثل کسی است که در راه خدا شمشیر میزند.
مهدی
نفاق، بزرگترین پدیده عصر ما
بارزترین مشخِّص عصر ما، ظاهرترین پدیدههای اجتماعی عصر ما و بزرگترین کارخانههای زمان ما چیست؟ بزرگترین پدیده عصر ما نفاق است. نفاق یعنی اینکه بشر جوری فکر بکند جور دیگری حرف بزند، یعنی فاصله میان دل و زبان. دائمآ میگویند فاصله طبقاتی. فلان کس چرا باید میلیاردر باشد دیگری خاکنشین باشد؟ البته غلط است. ولی فاصلهای از فاصله طبقاتی بیشتر، این فاصله میان دل و زبان است که در بشر امروز پیداست، این فاصله میان ظاهر و باطن است، فاصله میان ادعا و عمل است، فاصله میان گفتار و کردار است. در کدام عصر و زمان این مقدار مفاهیم مقدس بشری استعمال شده است؟
نازبانو
راجع به احساس نیازی که در دنیای اروپا و آمریکا به ایمان معنوی، آن ایمانی که پیغمبران عرضه میدارند، پیدا شده است من بحثی نمیکنم، فقط شما را ارجاع میکنم به اولین مقاله کتاب محمد (ص) خاتم پیامبران که اولین نشریه حسینیه ارشاد است؛ ببینید دین در جهان معاصر چه وضعی دارد، این عطش و تشنگی در دنیای اروپا چه حالی دارد! احتیاج ندارد که ما برویم آنجا را ببینیم. ما خودمان دنیا را میبینیم.
نازبانو
آیا بشر در این عصر که عصر علم و فکر و روشنایی و عقل است، عصر قانون است، عصر ایدئولوژیها و فلسفههاست، به دین و ایمان، آن ایمان معنوی، نیاز دارد یا نیاز ندارد؟ این خودش یک بحث است. مبرمترین نیاز بشرِ امروز به یک ایمانِ صحیح است. اشتباه کرد قرن نوزدهم که خیال میکرد علم و عقل و صنعت و فن و تکنیک میتواند جای دین و ایمان را بگیرد. اشتباه کرد که خیال کرد ایدئولوژیهایی که بشر از مغز خودش بیرون میدهد میتواند بشر را رهبری و هدایت کند. امروز این مطلب کاملا روشن شده است.
نازبانو
رساله حاضر شامل متن دو سخنرانی از استاد شهید آیتالله مطهری درباره موضوع مهم چگونگی تطبیق قوانین اسلام با نیازها و تحولات متغیر زمان و مسئله اسلام و تجدد است. گفتار اول تحت عنوان «اسلام و نیازهای جهان امروز» در حدود سال ۱۳۴۷ شمسی در حسینیه ارشاد تهران و گفتار دوم تحت عنوان «قوانین اسلام در مقایسه با توسعه و تحول دنیای جدید» در حدود سال ۱۳۵۰ شمسی در دانشکده الهیات دانشگاه مشهد ایراد شده است. این دو گفتار قبلا در کتاب پانزده گفتار منتشر شده است ولی نظر به این که در میان سایر گفتارهای این کتاب نمود لازم را نداشت و عدهای از علاقهمندان آثار آن اسلامشناس فرزانه نیز خواهان چاپ مجزای آن بودند، اقدام به انتشار این دو گفتار به شکل حاضر شد.
نازبانو
اگر بناست بشر به یک کتاب آسمانی ایمان داشته باشد یعنی اگر یک کتاب آسمانی وجود داشته باشد که یک آدم بیتعصب بتواند روی آن لااقل فکر بکند قرآن است. هر کتاب دیگری را شما نگاه میکنید میبینید اولین شرطش معدوم است، انتسابش به صاحبش اصلا معلوم نیست. انجیل، تورات و اوستا این جور است، آثاری که به پیامبران آریایی ـ به قول دکتر شریعتی ـ نسبت دادهاند اینگونه است. تنها کتابی در دنیا که به طور قطع و یقین ـ از آن آفتاب و از این چراغ روشنتر ـ میشود گفت از همان آورندهاش است قرآن است.
نازبانو
ایمان، پایه همه مقدسات
مقدسات بشر چیست؟ عدالت یکی از مقدسات بشر است. آزادی یکی از مقدسات بشر است. احسان یکی از مقدسات بشر است. امنیت یکی از مقدسات بشر است. راستی، درستی، امانت یکی دیگر از مقدسات بشر است. بدون شک تمام اینها در گرو ایماناند. آن چیزی که بشر ندارد این است. حالا چه ایمانی؟ این ایمان را از کجا بگیریم؟ ایمان که قراردادی نیست. ایمان یعنی وسیلهای که بتواند روح ما را بکشد و جذب کند یعنی بتواند بر سرّ ضمیر ما حکومت کند. شرط اولش این است که لااقل یک کتاب آسمانی روشنی موجود باشد که حداقل انسان اطمینان داشته باشد که این کتاب از صاحب خودش است. به قول آقای (محمّد تقی) شریعتی اگر ما وحی قرآن و نبوت خاتم را از دنیا بگیریم اصلا نبوتِ قابل اثباتی نیست.
نازبانو
بشر با این قدرت علمی و فنی خود که میبینیم امروز آهنگ سفر افلاک کرده است و به کره ماه میرود، در دریا و صحرا و فضا نقطهای نیست که نتواند آنجا را تسخیر کند، یک جا که مانده است و آنجا را دیگر قدرت ندارد، نفس و روح خودش است. با این همه پیشرفتها در مرحله علم و فن، در ناحیه آدمیت و خوی انسانی و انسانیت چقدر جلو آمده؟ یک قدم نیامده، چون کار علم و فن نیست، کارِ ایمان است. این یک بحث مختصری است راجع به مسئله احتیاج و نیازی که جهان امروز به ایمان به طور مطلق دارد.
نازبانو
بزرگترین پدیدهای که در عصر ما هست پدیده نفاق است و بزرگترین کارخانهای که در عصر ما اختراع شده است کارخانه قلب حقایق است. این است بزرگترین نیاز بشر و مادر همه نیازها در عصر حاضر. بشر دردش همه از ناحیه دنیای بیرون نیست، بیشتر از ناحیه خودش است. یک سلسله مسائل است که در سطح پایینتر از طبیعت بشر است، یعنی طبیعت او بر آن حکومت میکند و آن در دست طبیعت بشر ابزار است و جز ابزار چیزی نیست. علم از این قبیل است. علم قدرت ندارد بر طبیعت بشر مسلط بشود. طبیعت بشر، علم را ـ به هر درجه که برسد ـ در اختیار خودش میگیرد، استخدام میکند و مثل یک ابزار از آن استفاده مینماید. عقل و قانون و فلسفه و فکر و صنعت از این قبیل است.
نازبانو
در کدام عصر و زمان اینقدر دم از اخلاق و صلح و امنیت و آزادی و مساوات و برادری و برابری و انسانیت و حقوق بشر زدند و در کدام عصر به اندازه زمان ما این مفاهیم را ملعبه قرار دادند و با اینها بازی کردند؟ از آن سر دنیا با هواپیمایش حرکت میکند و بمبهای آتشزا را روی سر مردم بیگناه میریزد، بعد میگوید تصمیم آمریکا در دفاع از آزادی راسخ است. آن بلوک دیگر را هم در چکسلواکی دیدید.
نازبانو
اسلام برای نیازهای ثابت قانون ثابت وضع میکند ولی برای نیازهای متغیر وضع متغیر در نظر میگیرد. وضع متغیر این است که این را پیوند کرده با آن اصل ثابت. برای یک عالم دانشمند روشنفکر اسلامی کافی است که بگوید موضوع تغییر کرد، آنچه که من باید اجرا کنم آن است. میگویید مسابقه حالا با تفنگ است؟ بسیار خوب، این به جای آن. اکنون باید با هواپیماهای میگ و فانتوم مسابقه داد؟ بله، اکنون مسابقه باید در آن میدان صورت بگیرد؛ چون اسلام عاشق تیر و کمان که نیست، اسلام عاشق قوّت و نیرومندی است. آن را به خاطر این گفته است. این قالب و پیکری است از برای آن روح.
نازبانو
زمان ـ که در واقع همان بشر است ـ هم امکان پیشروی دارد هم امکان انحراف. پس ما نمیتوانیم تسلیم این کلمه بشویم: با مقتضیات زمان باید هماهنگی کرد. میگوییم ما باید مطلب را بشکافیم. راست است، مقتضیات زمان یعنی مقتضیات زندگی بشر. با کدام مقتضیات زمان میگویید باید هماهنگی کرد؟ آیا هرچه که پدیده نو و جدید و پدیده قرن شد دیگر درست است؟! یا هرچه که بگوییم ذائقه زمان نمیپسندد، دنیای امروز نمیپسندد، (غلط است؟!) دنیای امروز میخواهد بپسندد میخواهد نپسندد. مگر این هم یک مقیاسی است در جهان که ما بگوییم دنیای امروز میپسندد یا نمیپسندد؟! دنیای امروز یعنی اکثریت مردم. اینها هیچ وقت ملاک نمیشود. ما در مقابل زمان دستبسته نیستیم
نازبانو
انسان در اصول تربیتی خودش باید همیشه عقل خودش را بر شهوات و جاهطلبیها و به اصطلاح قدما عقل را بر نفس حاکم قرار بدهد.
نازبانو
در نقطه مقابل، یک عده دیگر قرار دارند که به نام تمدن و توسعه علم و مقتضیات زمان، پیوند خودشان را با دین و حقایق دینی بریدهاند. اینها از هر چیزی که بوی قدمت بدهد گریزانند و از نظر این طبقه کلمه «قدمت» که به معنی سابقه زمانی بیشتر داشتن است، مساوی است با کهنگی، و حال آنکه اینها دو مفهوم است؛ کهنگی یعنی فرسودگی، قدمت یعنی سابقه زیاد داشتن. هیچ ضرورتی ندارد که یک چیزی قدمت یعنی سابقه زمانی زیاد داشته باشد و در عین حال فرسوده و کهنه شده و مشرف به انهدام باشد. سابقآ هرجا که کلمه «قدمت» میآمد یک تقدسی از آن استشمام میشد، میگفتند این چیز قدیمی است پس یک قداست بیشتری دارد. حالا برعکس، در نظر عدهای هرچه که میگویند قدیمی است، معنایش این است که بوی کهنگی و از هم دررفتگی و تلاشی از آن میآید.
نازبانو
در حدیثی که در کتاب العقل و الجهل کافی از امام صادق (ع) هست میفرماید: اَلْعارِفُ بِزَمانِهِ لاتَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِسُ کسی که زمان خودش را بشناسد گرفتار اشتباهکاریها نمیشود. یک طبقه اینچنینی وجود دارد که به نام دین، از تمدن و توسعه زندگی بریدهاند.
نازبانو
کاری که عاقل میکند جاهل هم میکند اما جاهل آنقدر ایستادگی و مقاومت میکند تا رسوا میشود، آن وقت انجام میدهد. عاقل پیشاپیشِ قضایا حرکت میکند. تعبیری هم امیرالمؤمنین علی (ع) در نهجالبلاغه دارد. شکایت میکند از اصحابش که چرا نباید ما و شما قوه پیشبینی داشته باشیم: اَیهَا النّاسُ اِنّا اَصْبَحْنا فی دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ کنُودٍ، یعَدُّ فیهِ الْ مُحْسِنُ مُسیئآ وَ یزْدادُ الظّالِمُ فیهِ عُتُوّآ تا آنجا که میفرماید: لانَنْتَفِعُ بِما عَلِمْنا وَ لانَسْأَلُ عَمّا جَهِلْنا وَ لانَتَخَوَّفُ قارِعَةً حَتّی تَحِلَّ بنا. ما (مقصود اجتماع است) از آنچه میدانیم منتفع نمیشویم، چیزی را که نمیدانیم نمیپرسیم تا بدانیم، و کوبندههایی که بر ما واقع میشود، تا واقع نشود در فکر دفعش بر نمیآییم. ما همیشه در مقام رفع هستیم نه مقام دفع، و حال آنکه باید پیشبینی کنیم و چیزی که هنوز واقع نشده است، قبل از وقوعش حساب کارش را بکنیم.
نازبانو
در جامعه ما سه طبقه وجود دارد: طبقهای که بیشتر اظهار علاقه به دینداری میکنند ـ و در جامعه ما که جامعه اسلامی است بیشتر اظهار علاقه به اسلام میکنند ـ و فکر میکنند که لازمه مسلمانی و دینداری این است که به پدیدههای جدید و تغییراتی که در زمان پیدا میشود با نظر بدبینی نگاه کنیم و آنها را به چشم اموری که بر ضد دین به وجود آمده است ببینیم و لهذا عقب حرکت میکنند، همیشه پیرو و دنبالهرو جامعه هستند، یعنی وقتی که در مقابل پدیدههای جدید اجتماعی کاملا شکست خوردند آن وقت تسلیم میشوند
نازبانو
خدایا تو را قسم میدهیم به حقیقت پیغمبر اکرم، ما را به حقایق اسلام آشنا بفرما، چشم بصیرت همه ما را باز بفرما، توفیق پیروی از تعلیمات مقدس رسول اکرم عنایت بفرما، حاجات مشروعه همه ما را برآور.
نازبانو
دنیای امروز همان گونه به پیغمبر اکرم محتاج است که در هزار و چهارصد سال پیش بود. من تاکنون در دو کتاب این جملههای معروف برنارد شاو را خواندهام. چه عالی میگوید: (کسی) مثل من حق دارد برای کشور و جامعه خودش پیشبینی کند. من پیشبینی میکنم که اروپای فردا به دین محمد (ص) گرایش پیدا خواهد کرد. بعد موضوع کلیسا را عنوان میکند، میگوید: کلیسا در گذشته خیانت کرد، چهره این مرد بزرگ را مشوّه کرد.
مردم اروپا ندانستند. بعد میگوید: تنها اگر مردی مانند او صاحب عالم بشود و بر عالم حکومت کند قادر بر حلّ مشکلات عالم است، غیر او کسی قادر به حلّ مشکلات عالم نیست.
این را یک نویسنده بسیار فوقالعاده که در احوالش نوشتهاند روی هر کلمهاش ـ ظاهرآ ـ یک لیره میدادند و همین تازگی مُرد گفته است. جهان امروز همان اندازه (به پیغمبر اسلام) نیازمند است که جهان آن روز احتیاج داشت.
نازبانو
در راه خدا مجاهده کنید. عمل را میگوید، سختکوشی را میگوید، اما نه سختکوشی مادی، بلکه فی سبیلالله؛ یک بُعد متعالی نشان میدهد. کار کن، زحمت بکش، فعالیت کن، جهاد کن، دلیر و دلاور باش، مبارزه کن، اما فی سبیلالله.
نازبانو
حجم
۵۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۱ صفحه
حجم
۵۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۱ صفحه
قیمت:
۷,۰۰۰
۲,۸۰۰۶۰%
تومان