بریدههایی از کتاب نئو گلستان
۴٫۲
(۵۴)
زعیمی گر زند مسکین به یک مشت
غلامش نسل مسکین میکند خشک
ahmad
شنیدم در خرابهای لعبتی با شوخپسری همیگفت: «تو من را به چه خاطر خواهی؟ به خاطر زلف و رخ و عارض و آغوش؟» پسر گفت: «نه، محض سجایای اخلاقی و تفکرات ژرف عرفانیات و تألیفاتی چون فیه ما فیه و فرانسوی در سفر و مقالاتی که به فصلنامهٔ سمرقند اندر نشر دادی و کراماتی از قبیل راه رفتن بر آب و طیالطریق و تلاشهایی که در زمینهٔ بهبود حقوق بشر در میانمار و شرق دور داشتی و نقش ارزندهات در از بین بردن گروههای تجارت کودکان در افریقا و کشف واکسن مالاریا و نقش مؤثرت در احیای جنگلهای آمازون و موفقیت در کاهش دمای هوای کرهٔ زمین و ممانعت از آب شدن یخهای قطبین و به پاسداشت کرامت انسانی و حقوق شهروندی میخواهمت.»
رنگین کمان
«شرح احوال مُلک و ملت ما
از دو حالت قدم برون ننهاد
یا که بیداد بعدِ آشوبی
یا که آشوب بعدِ استبداد»
مهشید
«ما سنتی و اُمّل و گاگول و خرفتایم
جنسی که بدادیم دگر پس نگرفتیم»
saaadi_h
حکایت ۲۲
از معاشرتِ کسان دلخسته بودم و از دوری دوستان دلشکسته که از شهر برون شدم. شنیدم در خرابهای لعبتی با شوخپسری همیگفت: «تو من را به چه خاطر خواهی؟ به خاطر زلف و رخ و عارض و آغوش؟» پسر گفت: «نه، محض سجایای اخلاقی و تفکرات ژرف عرفانیات و تألیفاتی چون فیه ما فیه و فرانسوی در سفر و مقالاتی که به فصلنامهٔ سمرقند اندر نشر دادی و کراماتی از قبیل راه رفتن بر آب و طیالطریق و تلاشهایی که در زمینهٔ بهبود حقوق بشر در میانمار و شرق دور داشتی و نقش ارزندهات در از بین بردن گروههای تجارت کودکان در افریقا و کشف واکسن مالاریا و نقش مؤثرت در احیای جنگلهای آمازون و موفقیت در کاهش دمای هوای کرهٔ زمین و ممانعت از آب شدن یخهای قطبین و به پاسداشت کرامت انسانی و حقوق شهروندی میخواهمت.»
بسی پرسش که در بطنش جواب است
که شرحش بیش از این دور از صواب است
عبدالوهاب
سرخی سیلیات به صورت من
برطرف میشود به ساعاتی
با تو میماند آنچه بر من رفت
تا چشی تلخی مکافاتی
مبینا
صوتی چنان مهیب و نوایی چنان گران
مسجد به لطف او شده بازار مسگران
کاربر ۱۴۴۳۷۰۱
نگاهی عنبر اندر پشکل در من افکند
farnaz Pursmaily
شنیدم در خرابهای لعبتی با شوخپسری همیگفت: «تو من را به چه خاطر خواهی؟ به خاطر زلف و رخ و عارض و آغوش؟» پسر گفت: «نه، محض سجایای اخلاقی و تفکرات ژرف عرفانیات و تألیفاتی چون فیه ما فیه و فرانسوی در سفر و مقالاتی که به فصلنامهٔ سمرقند اندر نشر دادی و کراماتی از قبیل راه رفتن بر آب و طیالطریق و تلاشهایی که در زمینهٔ بهبود حقوق بشر در میانمار و شرق دور داشتی و نقش ارزندهات در از بین بردن گروههای تجارت کودکان در افریقا و کشف واکسن مالاریا و نقش مؤثرت در احیای جنگلهای آمازون و موفقیت در کاهش دمای هوای کرهٔ زمین و ممانعت از آب شدن یخهای قطبین و به پاسداشت کرامت انسانی و حقوق شهروندی میخواهمت.»
بسی پرسش که در بطنش جواب است
که شرحش بیش از این دور از صواب است
farnaz Pursmaily
از معاشرتِ کسان دلخسته بودم و از دوری دوستان دلشکسته که از شهر برون شدم
farnaz Pursmaily
آوردهاند که نوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. یکی از حاضران کامنت ول داد: «حاکم با نمک خودشان کباب را بخورند.» نوشیروان روانهٔ کارگزینیاش کرد تا تسویه کند و گفت: «برو و خدای را شاکر باش که اگر هر کسِ دیگر بود تا الان میداد از چرمت کیف زنانه درست کنند.»
|قافیه باران|
بسا آن کس که کارش کِشت مین است
گذارش روز بعدی زان زمین است
نبیند ماورای بینیاش را
هر آن کو چشم دل نزدیکبین است
|قافیه باران|
صوفی چو تو را سخن بهنرمی گوید
از زور کمش نگیر این را بدبخت
آن روی سگش نیار بالا زنهار
چاقو که نه تیز، میبرد گردن سخت
|قافیه باران|
گفتهاند هر که دست از جان بشوید، دهان بگشاید و ناگفتهها بگوید.
بینوا باید که اندر زیر دار
شُل کند لذت بَرَد از روزگار
|قافیه باران|
«آرنولد بیا ببین که لولم
با استالونه برو تو کولم»
بهنام
مرسدس بنز با ژیان گفتا
سرعتم هر که دید او تب کرد
پس بهسرعت برفت و آخر کار
این به ره ماند و آن یکی چپ کرد
مبینا
تلطف بر عفونت کی توان کرد
که کارش جز به آتش برنیاید
همیشه پاسخ دشنام مشت است
نود را پاسخی جز صد نباید
مبینا
معرف چو ضخیم باشد، تلاش دشمن عقیم باشد.
مبینا
«به آن کاری زبان را میدوانند
که خود خواهند و از آن ناتواناند»
ahmad
چرا کارگران ساختمانی که اینهمه خانه میسازند فرجامشان بیخانه مُردن است؟
ahmad
حجم
۹۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۹۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان