بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هاتف اصفهانی | صفحه ۷ | طاقچه
کتاب هاتف اصفهانی اثر هاتف اصفهانی

بریده‌هایی از کتاب هاتف اصفهانی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۲۰ رأی
۴٫۶
(۲۰)
رباعی شمارهٔ ۳۱ هر گل که شمیم مشکبار آید ازو بی‌روی تو خاصیت خار آید ازو جانی که گرامی‌تر از آن چیزی نیست ای جان جهان بی تو چکار آید ازو
🌸📚💖Shamim💖📚🌸
به جان از تنگنای شهر بند عقل آمد دل جنونی از خدا می‌خواهم و دامان صحرایی
آهو
در اول عشق مشکل‌تر ز هر مشکل نمود اما ازین مشکل در آخر بر من آسان گشت هر مشکل
آهو
نه زلف و خال و رخ لیلی، آن دگر چیز است که آفت دل و صبر و قرار مجنون است
آهو
بر کشور جان شاهی ز اندوه دل آگاهی شادش چو نمی‌خواهی غمگین‌تر ازین بادا
آهو
تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدن‌ها من و این دشت بی‌پایان و بی‌حاصل دویدن‌ها تو و یک وعده و فارغ ز من هر شب به خواب خوش من و شب‌ها و درد انتظار و دل طپیدن‌ها
آهو
گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت
آهو
چه گویمت که دلم از جدائیت چون است دلم جدا ز تو دل نیست قطرهٔ خون است
آهو
خوشم با انتظار امید وصل یار چون دارم خوش است آری خزانی کز قفا دارد بهاری خوش
(زد_الف)
در لب یار است آب زندگی در حیرتم خضر می‌رفت از پی سرچشمهٔ حیوان کجا
درخت آلبالو

حجم

۷۱٫۲ کیلوبایت

حجم

۷۱٫۲ کیلوبایت

قیمت:
رایگان