بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرچشمه | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب سرچشمه اثر دن براون

بریده‌هایی از کتاب سرچشمه

نویسنده:دن براون
انتشارات:نامک
امتیاز:
۳.۶از ۸۸ رأی
۳٫۶
(۸۸)
کارمان به جایی رسیده که شایعات به اندازهٔ واقعیات در زندگی‌مان نقش دارند.
شمع
ادموند گفت: «در قرن هشتم میلادی، شهر بغداد به‌عنوان بزرگ‌ترین مرکز علم شهرتی عالمگیر داشت و همهٔ مذاهب، فلسفه‌ها و علوم موجود در جهان را به نیکی جذب کرده و در کتابخانه‌ها و دانشگاه‌های خود جای داده بود. آنچه از این شهر به سراسر جهان منتشر می‌شد، پنج قرن متمادی تمامی نوآوری‌های علمی را تحت‌تاثیر قرار داد و حرکتی را به‌وجود آورد که مشابه آن هرگز دیده و شنیده نشد. این موج عظیم هنوز هم در دنیای مدرن ما به‌خوبی احساس می‌شود و ما به شکلی هنوز وامدار بغداد آن قرون طلایی هستیم.»
شمع
"قانون سوم پرورش کودک نیوتون" ـ هر حماقتی، زمینه‌ساز حماقتی دیگر است، به همان شدت و در جهت عکس آن.»
gn_z11
می‌باید بخواهیم که بگسلد از هم دیوارهای کسالت این مانداب زندگی تا گشاده شود پهنه‌ای رو به زندگی دیگری جوزف کمبل
gn_z11
مذاهب هزاره‌هاست که از پیشرفت‌های علمی جان سالم به‌در برده‌اند و در دل جوامع بشری نقشی غیرقابل انکار دارند. مادامی که مذاهب خاصیت انعطاف و پویایی را در خود دارند، امکان از بین رفتنشان وجود ندارد.»
سوفی
«دشمن دارید؟ بسیار عالی! این نشان می‌دهد که در مقابل چیزی ایستادگی کرده‌اید!»
فاطیما
عشق احساسی فانی و میرا نیست. ما اختیاری بر میزان آن نداریم. دل‌هایمان، هرگاه که به آن نیاز داریم، عشق را می‌سازند.
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
اگر این نظریهٔ بذرافشانی حیات درست باشد، آن‌وقت باید گفت که نسل بشر هنوز به تکامل خود نرسیده و در حال حاضر نیم‌پز است. یعنی ما هنوز آن محصول نهایی و غایی نیستیم و در حال فرگشت و تحول هستیم و درنهایت قرار است چیز دیگری باشیم... شکلی متفاوت و بیگانه.»
کاربر ۱۳۱۷۶۶۷
بزرگ‌ترین کنیسهٔ یهودیان اروپا، در خیابان دوهان شهر بوداپست قرار دارد. معبدی به سبک موری با دو گلدستهٔ خاجی که برای سه‌هزار نفر جا دارد و در آن نیمکت‌های طبقهٔ زیرین، جای مردان و بالکن‌های طبقهٔ بالا مخصوص نشستن زنان است.
Babi
«نسل بشر به چیزی متفاوت از اینکه هست تکامل می‌یابد. ما یک گونهٔ دورگه خواهیم بود، مثل گیاهی که از پیوند فن‌آوری و زیست‌شناسی پدید آمده. همهٔ این ابزارهایی که امروز خارج از بدن ما قرار دارند ـ تلفن‌ها، وسایل شنیداری، عینک‌های هوشمند، بسیاری از داروها ـ در مدت پنجاه سال آینده همگی در بدن ما کار گذاشته خواهند شد و کار به جایی خواهد رسید که دیگر خودمان را گونهٔ انسان خردمند ندانیم.»
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
در کلاس من، لطفاً هرگونه پرسش مربوط به ۰ = T را با اساتید الهیات مطرح کنید
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
لنگدون گفت: «باز هم آنچه گفتی کاملاً درست است. و از آنجا که مغز انسان در کل برای درک مفهوم بی‌نهایت ساخته نشده، بیشتر دانشمندان برای تعریف قصهٔ خلقت جهان از لحظاتی پس از مه‌بانگ آغاز می‌کنند ـ همان دمی که T مقداری بیش از صفر دارد و دیگر ریاضیات هم رفتاری عادی یافته است.»
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
وینستون گفت: «ادموند خیلی ناراحت می‌شد که می‌دید ذهن بشر چنین توانایی حیرت‌انگیزی به برکشیدن یک اعتقاد و تبدیل آن به باوری عمیق را دارد، و بدتر اینکه در راه آن خون می‌ریزد. او فکر می‌کرد مسلک علم همهٔ نوع بشر را متحد ساخته، راه را برای نسل‌های آتی باز خواهد کرد.» لنگدون در پاسخ گفت: «این ایده روی کاغذ خیلی جذاب است ولی باز هستند آدم‌هایی که معجزات علمی چندان تکانی به اعتقاداتشان وارد نمی‌کند. هنوز در میان این عده، کسانی هستند که کوه‌های چند میلیارد ساله را نمی‌بینند و معتقدند که زمین درنهایت صد هزار سال قدمت دارد. از سویی، در آن جبهه هم انبوهی از دانشمندان هستند که اطلاعی از متن دقیق کتب مقدس ندارند و با تعصبی مشابه تنها به رد آن‌ها می‌پردازند.»
ft
«دقیقاً، و تاریخ نشان داده که دیوانگان همیشه، بارها و بارها، پای بر امواج خروشان و کف به لب ملی‌گرایی و تعصب گذارده و حتی در جاهایی که کسی فکرش را هم نمی‌کند، به قدرت رسیده‌اند.»
Hasan Kohansal
. او به این باور داشت که از دل هر مذهبی، دو شاخه بیرون می‌آید: یک شاخهٔ خشک و بی‌روح و مرتجع که جلوی پیشرفت هرگونه فکر را می‌گیرد و شاخه‌ای روشن و سرسبز و شکوفا که کارش پاسداشت تفکر و خرد انسان است.»
شمع
آمبرا بالاخره سری تکان داد و پرسید: «پس همیشه یکجور ابداع و دانش پشت خلق رمزها وجود دارد؟» «دقیقاً. رمزها پدید نمی‌آیند. آن‌ها را باید کسی بسازد.» آمبرا مدتی طولانی به او نگاه کرد و بعد گفت: «پس دی. اِن. ای چی؟» لبخندی استادانه بر لبان لنگدون نشست: «آفرین! رمزگان حیات. تناقض ماجرا همین‌جاست.»
شمع
لنگدون اما همچنان ادامه می‌داد: «دیگر تفاوت بنیادین الگو و رمز در این است که رمزها تصادفی در طبیعت خلق نمی‌شوند. درختان نمی‌توانند آوای موسیقایی از خودشان خارج کنند و رمزها خودبه‌خود روی شن نوشته نمی‌شوند. رمزها همیشه اختراع دقیق ذهنی هوشیار و هوشمند هستند.»
شمع
صدای لنگدون قوت گرفته بود: «اما رمزها خیلی استثنایی‌اند. هر رمزی حتماً یک‌بار معنا و اطلاعاتی مشخص را با خود حمل می‌کند. رمزها کارشان فراتر از شکل دادن به یک الگو است ـ رمزها باید معنادار باشند و آن را انتقال دهند. خط نوشتاری، موسیقی، معادلات ریاضی، زبان کامپیوتر و حتی نمادهای ساده‌ای مثل چلیپا از نمونه‌های رمز هستند. تمامی این نمونه‌ها می‌توانند اطلاعات یا معنایی را منتقل کنند و این توانایی است که خانه‌های شش‌ضلعی زنبور عسل آن را ندارد.»
شمع
لنگدون ایستاد و رو به او کرد: «ببین، به هر طرح متوالی منظم و مشخص، یک الگو می‌گویند. الگوها را در هر جای طبیعت می‌توان یافت؛ در بافت منظم تخم‌های گل آفتابگردان، در خانه‌های شش‌ضلعی شانهٔ زنبور عسل، در دوایر متحدالمرکز روی سطح آب پس از برخورد سنگ و مانند آن‌ها.» «بسیار خب، حالا رمز!»
شمع
والدسپینو گفت: «او خودش با تو تماس می‌گیرد.» خولین همیشه از اینکه اسقف می‌تواند روح او را به یک نظر ببیند، در شگفت می‌شد. گفت: «شاید، شاید هم نه. او زن قدرتمندی است.» والدسپینو لبخندی زد: «و تو هم به همین دلیل جذب او شده‌ای.
شمع

حجم

۷۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۶۸ صفحه

حجم

۷۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۶۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان