اگر بخواهی سر به ارتفاعاتِ بالاتر بگذاری، باید دست از نفس کشیدن برداری.
up
تنهاییِ لعنتی: جای آنکه کمک کند تا نفستان بالا بیاید، از پا درتان میآورد.
Gisoo
تنها وسوسهای که هرگز کسی نتوانسته از پسش برآید: وسوسهی امید.
up
. فرانسویها دربارهی این قضیه حتا ضربالمثل هم دارند؛ «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش.»
بلاتریکس لسترنج
علم دارد با افتخار، همهجوره هوار میشود سرِ آدمیزاد
Gisoo
تا چهل و هفتسالگی آنچه لازم است یاد گرفته و دیگر نه امیدی بسته به آرزوهای دوستداشتنی و نه به زنها: دلش را خوش میکند به منظرهای زیبا. منظرهها کمتر به آدم رکب میزنند.
siavash fouladi
تازه، یک روز میآید که توجیه علمی شعر و شاعری را هم بگذارند روی میز و مثل یک عارضهی ترشح داخلی دربارهاش صحبت کنند. علم دارد با افتخار، همهجوره هوار میشود سرِ آدمیزاد.
farnaz Pursmaily
به چه زبانی مینوشتید؟
داستانِ آفتابپرست را شنیدهاید؟ روی کفپوشِ آبی که بگذارندش، رنگش آبی میشود. روی کفپوشِ زرد، زرد میشود. روی کفپوشِ قرمز، قرمز میشود. روی کفپوشِ چهارخانه که بگذارندش، دیوانه میشود. من دیوانه نشدم، نویسنده شدم.
SFatemehM
دل کنده بود از همه، مثل تمام آن لحظههایی که بیخود دستوپا میزنی بلکه دل از خودت بکنی.
farnaz Pursmaily
وقتی فکرش میرود پیش میلیاردها روحی که از آغاز تاریخ پر زدهاند و رفتهاند بالا، اشکش درمیآید: چه منبعِ خارقالعادهای از انرژی هدر رفته. خوب است چندتایی سد عَلم کنند تا درست موقع عروج بگیرندشان. کل زمین را میشود با انرژیشان روشن کرد. همین روزهاست که سرتاپای آدمیزاد مصرفی بشود. تا حالاش که خوابوخیالهای رویایی را ازش گرفتهاند تا با آنها جنگ و زندان بسازند.
farnaz Pursmaily