بریدههایی از کتاب نیمه پنهان یک اسطوره
۴٫۵
(۲۰)
حاجی همیشه میگفت: «شاید خیلیها به مرحله و لیاقت و توفیق شهادت رسیده باشند، ولی شهید نشوند. چراکه انسان، یک وقتی منافع و حسابی با دنیا دارد و همان مانع شهادتش میشود. انسان تا نخواهد شهید نمیشود. باید دعا کند که شهید شود. یک وقتی انسان، از لحاظ خلوص کامل شده، ولی وابستگی او به دنیا و انتظارات دنیا از او، باعث میشود که شهید نشود. پس نگران است!»
حاجی میگفت: «ولی من نگران بچههایم نیستم. چون آنان را به دست زنی مثل تو میسپارم. نگران پدر و مادرم هم نیستم. چون بعد از عمری، با افتخارِ شهادتِ فرزندشان در پیش خدا روبهرو میشوند.»
خاکپایدوستدارانخدا
آن زمان مسئله جنگ با گروهکها در کردستان و پشتیبانی از رزمندگان در این مناطق مطرح بود. سفر عجیبی بود. پس از حرکت از اصفهان و رسیدن به منطقه، نیروها تقسیم شدند. هرکسی تلاش میکرد جای مشخصی برود، ولی من نه! گفتم: «هرجایی که ماند و کسی نرفت.» من با غسل شهادت راه افتاده بودم. در تمام مسیر سفر یا قرآن میخواندم و یا دعا. اصلاً نخوابیدم. به دنبال عاقبتبهخیری بودم. ترسی از مرگ نداشتم. شهادت را به خودم نزدیک میدیدم. (آدم، یک وقتهایی خیلی راحت دربارهٔ آخرتش فکر میکند!)
خاکپایدوستدارانخدا
دیدن اینها باعث تقید بیشتر من به انقلاب در دانشگاه شد.
خاکپایدوستدارانخدا
برای رفراندوم، صندوق رأی را پیش خانمی بردیم. او با آب جوش سوخته بود و به خاطر کمبود امکانات درمانی رژیم گذشته فلج شده بود. محل سوختگی کرم زده بود. من میدیدم که کرمها از بدن او بیرون میآیند. واقعاً دیدم. یا زنی را در مناطق کوهپایه دیدم که محل استراحت و خواب شبش در تنور بود! همین مظلومیتها باعث سقوط رژیم پهلوی شد.
خاکپایدوستدارانخدا
حاجی میگفت: «من میدانم تو مینشینی و بچههای مرا بزرگ میکنی. مطمئنم نمیگذاری خلائی در زندگی بچههای من پیش بیاید. از نظر عاطفی، آنان را تأمین میکنی. (و بعد به گریه میافتاد و میگفت:) خدایا! من زن جوانم را به کی بسپارم!؟ در جامعهای که در هزار نفرشان یک مرد نیست و یا اگر هست، انگشتشمار است!» (و همینطور اشک میریخت.) افکار حاجی خیلی جلوتر از ما بود. مسائلی که من امروز میبینم، پیشبینی میکرد. او خیلی چیزها را درک میکرد، بدون آنکه در موقعیت آنها قرار گرفته باشد.
سختیهای زندگی با این مرد را در کنار شخصیت متعالی او و سختیهای بعدی و امروز [نبودن او] را در کنار خاطره او تحمل میکنم. تحمل این سختیها یک سوختن شیرین است.
شهیدگمنام
حجم
۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۲۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان