بریده‌هایی از کتاب خودت باش دختر

موضوع هدف یا رؤیایی که دارید نیست، موضوع آدمی است که در راه رسیدن به هدف تبدیل به آن می‌شوید.

من از مقایسه‌کردن خودم با دیگران دست برداشتم و همچنین از مقایسه‌کردن خودم با کسی که فکر می‌کردم قرار بوده باشم نیز دست برداشتم. مقایسه‌کردن لذت را می‌کُشد. تنها فردی که باید از او بهتر باشی کسی است که دیروز بوده‌ای.

فقط خودتان هستید که قدرت تغییر زندگی‌تان را در دست دارید.

معمولاً قضاوت و غیبت‌کردن از عدم اعتمادبه‌نفس نشئت می‌گیرد. اول از همه به‌خودتان مراجعه کنید و ببینید اشکال کار کجاست. ببینید چه چیزی باعث بدرفتاری شما با دیگران شده است.

پایین کشیدن دیگران شما را بالا نمی‌برد. دانستن این نکته که هر کلمه‌ای با خود نیرو و قدرتی دارد -حتی کلماتی که پشت‌سر دیگری پچ‌پچ می‌کنید- راه اصلاح‌کردن رفتارتان است.

با گذشت هر سال، یک فصل از کتابتان را به‌پایان می‌رسانید. لطفاً، لطفاً، لطفاً آن یک فصل را هفتادوپنج بار تکرار نکنید و اسمش را زندگی نگذارید.

نظراتی که دیگران درباره‌ام می‌دهند هیچ ربطی به من ندارد.

هر بار که خلق اثری جدید را بدون نگران بودن نسبت به نظر بقیه شروع می‌کنم بهترین مهارتم را از خود نشان می‌دهم.

زندگی نباید به‌معنای زنده‌ماندن باشد بلکه باید به‌معنای زندگی‌کردن باشد.

تا وقتی به طرف مقابلت اجازه دهی با تو بدرفتاری کند او به این کار ادامه خواهد داد. اگر برای خودت ارزش قائل نباشی هیچ‌کس برای تو ارزش قائل نخواهد بود

پایین کشیدن دیگران شما را بالا نمی‌برد.

وقتی می‌گویم بدبخت منظورم ناراضی‌بودن، بی‌اراده‌بودن، ناامیدبودن، عصبی‌بودن است

اگر شما بدبخت هستید تقصیر خودتان است.

تو و فقط خود تو مسئول آدمی هستی که می‌شوی و همچنین مسئول میزان شادی و رضایتی که از زندگی داری.

این است تفاوت بین زندگی‌کردن در زندگی‌ای که آرزویش را داشتید و نشستن کنار جنازهٔ کسی که قرار بوده باشید. دست‌کشیدن از یک رؤیا برای من چنین حسی دارد

مسئول یکدیگر بودن از عشق برمی‌خیزد. قضاوت‌کردن از ترس، تحقیر و حتی تنفر نشئت می‌گیرد. بنابراین سعی کنید بر قضاوت‌هایتان لباس مسئولیت بپوشانید تا وجدانتان آسوده شود.

پایین کشیدن دیگران شما را بالا نمی‌برد

شادی به اینکه کجا هستی ربطی ندارد، به کسی که هستی مربوط می‌شود.

فقط خودتان هستید که قدرت تغییر زندگی‌تان را در دست دارید.

آنها مدت‌ها قبل یاد گرفته‌اند همان‌طور که در شنانکردن برخلاف جریان آب، رهایی وجود دارد، در آشوب هم زیبایی وجود دارد.