بریده‌هایی از کتاب خودت باش دختر

قضاوت‌کردن دیگران در واقع باعث می‌شود نسبت به انتخاب‌هایمان احساس امنیت کنیم. ایمان یکی از این مثال‌هاست. ما باور داریم که دین ما دین حقیقی است، بنابراین تمام مذاهب دیگر را رد می‌کنیم. حتی افراد هم‌مذهب

به خودتان راهی تازه را آموزش می‌دهید و استاندارد مشخصی را بر طبق کسی که واقعاً هستید مشخص می‌کنید نه بر طبق کسی که آرزو دارید باشید.

می‌دانم شکستن قول‌هایی مثل ورزش کردن، سرِقراررفتن، اختصاص‌دادن بعدازظهر برای مرتب‌کردن کمد لباس چندان مهم به‌نظر نمی‌رسند اما مهم هستند.

موفقیت در این مورد کوچک باعث شد بفهمم تنها چیزی که بین من و دستیابی به اهدافم قرار دارد توانایی به‌وجود آوردن یک موفقیت قبلی است.

وقتی واقعاً چیزی را بخواهید راهی برای به‌دست‌آوردنش پیدا خواهید کرد اما وقتی ازته‌دل خواستار چیزی نباشید برایش بهانه جور می‌کنید.

تابه‌حال چند بار برای دیدن سریالی خودتان را قال گذاشته‌اید؟ تابه‌حال چند بار حتی قبل از آنکه شروع به کاری بکنید تسلیم شده و کنار کشیده‌اید؟ تابه‌حال چند بار تا رسیدن به اولین مانع پیش رفته‌اید و بعد کلاً بی‌خیال همه‌چیز شده‌اید؟

اگر مدام به خودتان قول بدهید و به آن عمل نکنید مثل این است که اصلاً هیچ قولی نداده‌اید. درواقع فقط حرف زده‌اید.

اگر واقعاً قرار باشد به عهدی که با خود بسته‌اید وفادار باشید همان لحظه شروع خواهید کرد

از مقایسه‌کردن خودم با دیگران دست برداشتم. من از مقایسه‌کردن خودم با دیگران دست برداشتم و همچنین از مقایسه‌کردن خودم با کسی که فکر می‌کردم قرار بوده باشم نیز دست برداشتم. مقایسه‌کردن لذت را می‌کُشد. تنها فردی که باید از او بهتر باشی کسی است که دیروز بوده‌ای.

شادی به اینکه کجا هستی ربطی ندارد، به کسی که هستی مربوط می‌شود.

تو باید انتخاب کنی که شاد، شکرگزار و راضی باشی. اگر هر روز همین انتخاب را بکنی دیگر مهم نیست که کجا هستی یا چه اتفاقاتی در حالِ رخ‌دادن است، درهرصورت تو شاد خواهی بود.

اگر زندگی‌ای بهتر از آنچه در آن متولد شده بودم را می‌خواستم، ساختنش بستگی به خودم داشت.

وقتی می‌گویم بدبخت منظورم ناراضی‌بودن، بی‌اراده‌بودن، ناامیدبودن، عصبی‌بودن است و داشتن هر احساسی که باعث شود به‌جای استقبال از زندگی با آغوش باز، از آن دوری کنیم.

زندگی باارزشی که به شما بخشیده شده مثل یک کشتی‌ست که در حال عبور از اقیانوس است و شما باید ناخدای آن باشید. قطعاً لحظاتی هست که طوفان کشتی را به تلاطم می‌اندازد و باعث می‌شود سطح کشتی پر از آب شود و بادبان از وسط دو نیم شود؛ اما این همان لحظه‌ای‌ست که شما باید بجنگید و آب سطح کشتی را سطل‌به‌سطل تخلیه کنید و بیرون بریزید.

زندگی نباید به‌معنای زنده‌ماندن باشد بلکه باید به‌معنای زندگی‌کردن باشد.

سال‌ها در خانه‌ای پرهرج‌ومرج زندگی کردم و به این فکر می‌کردم که «یک روز از اینجا خواهم رفت و آن‌وقت خوشحال خواهم بود.»

انتخاب راه ساده به کاناپه و وزن زیاد ختم می‌شود درحالی‌که زندگی به‌سادگی از کنارتان می‌گذرد و آن را از دست می‌دهید. آیا تغییر یک‌شبه ایجاد می‌شود؟ هرگز! این یک پروسهٔ طولانی‌مدت است.

تشخیص دروغ‌هایی که درمورد خودمان باور کرده‌ایم کلید تبدیل شدن به نسخهٔ بهتری از خودمان است.

چون بدون آگاهی از اینکه الان کجا ایستاده‌اید نمی‌توانید به جای جدید بروید و تبدیل به آدمی جدید بشوید. وقتی از مطالعه دربارهٔ کسی که تبدیل به آن شده‌اید به خودآگاهی می‌رسید، این شناخت برای باور اینکه واقعاً چه کسی هستید بسیار ارزشمند است.

تمام چیزهایی را که به آنها دست‌یافته‌اید بنویسید.