بریدههایی از کتاب خودت باش دختر
۳٫۹
(۹۱۶)
زندگی نباید بهمعنای زندهماندن باشد بلکه باید بهمعنای زندگیکردن باشد.
ツAlirezaツ
هر بار که کاری جدید را شروع میکنم مجبورم با این فکر که آیا بقیه دوستش خواهند داشت مبارزه کنم تا بتوانم ادامه بدهم. ازآنجاییکه همیشه در حال شروع کاری جدید بودهام، یعنی دهههاست که در دام این استرس بیهوده گیر افتادهام.
این چیزی جز هدردادن انرژی نیست.
غزل
«بله، سخت است! اما ریچل، نمیتوانیم از رؤیایمان دست بکشیم فقط بهاینخاطر که رسیدن به آن سخت است. مهم نیست چقدر زمان ببرد ما بالاخره دختردار خواهیم شد... زمان هرطور شده میگذرد. ما نباید تسلیم شویم!»
Roya🌱
متأسفانه پیداکردن انگیزه و شوق برای کاملکردن یک کار بسیار دشوار است. بنابراین خواهران من، اگر میخواهید تمام تلاشتان را روی انجام پروژهای بگذارید، آیا واقعاً میخواهید اجازه بدهید نظرات خانواده و دیگران آن را بهباد دهد؟
شما خودتان بهعنوان یک هنرمند یا کسی که میخواهد اثری را خلق کند باید تصمیم بگیرید. یا باید مسیر انجام کارتان را مشخص کنید یا ادامهٔ عمرتان را با کشتن توانایی و استعدادی که دارید سپری کنید آن هم فقط بهخاطر ترس از اینکه دیگران چه فکری دربارهتان خواهند کرد. باید تصمیم بگیرید که کدامیک برایتان مهمتر است: خلق اثری خارقالعاده و بهجاگذاشتن آن در دنیا یا طرز برخورد دیگران با آن.
غزل
آنموقع من درگیر کاهش نیرو در شرکت شیک بودم؟ سرگیجه. آنموقع من برای نوشتن اولین کتابی که قراردادش را بسته بودم هیجان بالایی داشتم و بله، نتیجهاش افتضاح از آب درآمد و اخراج شدم و باید پیشپرداختشان را برمیگرداندم؟ سرگیجه. در هر موقعیتی، سرگیجه واکنشی فیزیکی در برابر مشکلی احساسی بود.
واکنشی فیزیکی در برابر مشکلی احساسی.
اصلاً خبر نداشتم بدنمان چنین کاری هم بلد است!
محمد
اگر رؤیایی برای خودتان دارید، آن را بنویسید. نوشتن کلمات روی کاغذ قدرت بسیاری با خود بههمراه دارد.
غزل
آیا هدفی در سر دارید؟ دوباره میگویم: هدفتان را یادداشت کنید. نه، جدی گفتم، یادداشت کنید! با جزئیات کامل تصورش کنید. هروقت فرصت پیدا کردید رویش تمرکز کنید. شغل رؤیاییتان چه شکلی خواهد بود؟ روز اول کاریتان چطور پیش خواهد رفت؟ روز پنجاهم چطور؟ در وقت آزادتان چه کارهایی میتوانید بکنید؟ چقدر خوشحالتر خواهید بود؟ من دوست دارم اهدافم جلوی چشمهایم باشند. آنها را روی قسمت داخلی کمدم چسباندهام تا هرگاه که میخواهم لباس بپوشم (که البته هر روز این کار را میکنم.) برایم یادآوری شوند.
غزل
باور دارم که شما اشتباهی نیستید؛ و احساسِگناهکردن نسبت به کسی که هستید (شاغل، خانهدار، چاق، لاغر، باسواد، بیسواد، بااحساس، کتابخوان، خودساخته یا هر چیز دیگری) بیانصافی نسبت به خودتان و خدایی است که شما را خلق کرده.
غزل
واقعاً فکر میکنید خداوند شما را-شمای منحصربهفرد و زیبا را-خلق کرده که خودِ واقعیتان را انکار کنید چون ممکن است برای دیگران ناخوشایند باشد؟ باور ندارم این خواستهٔ خدا باشد.
غزل
باید آرزوها و رؤیاهایتان را فریاد بزنید درست مثل بامبینوی بزرگ وقتی به توپ ضربه میزد. باید شجاعت این را داشته باشید که محکم بایستید و بگویید «این بار و درست همینلحظه، نوبت من است!»
غزل
اجازه ندهید گذشتهای که داشتید آیندهتان را بنویسد.
امیر
درمیان این افکار هولناک انگار شنیدم که خدا از من پرسید آیا به آنچه من برای تو مقدر کردهام ایمان داری یا نه؟
این همانجاییست که تمام مسائل به آن ختم میشود: ایمان. باور به اینکه زندگیتان همانطور که مقدر شده گشایش پیدا خواهد کرد حتی اگر اتفاقی دردناک رخ دهد که تحملش سخت باشد. آیا به برنامهای که خدا برایم داشت ایمان داشتم؟ صددرصد. بارها شاهد این واقعیت بودهام و این به آن معنا بود که باید ایمانم را حفظ کنم حتی وقتی پروسهای که طی میکنم راحت، ساده یا حتی امن نیست.
مهسا
آیا بهرخکشیدن عیبهای دیگران از عیبهای خودمان میکاهد؟
روژيـن
صادقانه به شما بگویم این است:
هرکسی که امروز هستید محشر است. شما تواناییهای فوقالعادهای برای عرضهکردن دارید که مختص خودتان است. باور دارم که خداوند از استعدادهای شما لذت میبرد و وقتی میبیند از تواناییهایتان استفاده میکنید غرق شادی میشود.
azaad
موفقیت در این مورد کوچک باعث شد بفهمم تنها چیزی که بین من و دستیابی به اهدافم قرار دارد توانایی بهوجود آوردن یک موفقیت قبلی است.
امیر
از باور کردن دروغهایی که دربارهتان گفته میشود دست بردارید تا تبدیل به همان کسی شوید که واقعاً هستید
fatm
اگر زندگیای بهتر از آنچه در آن متولد شده بودم را میخواستم، ساختنش بستگی به خودم داشت.
samova
ل سیوچهارساله بهوضوح این چیزها را درک میکند اما منِ نوزدهساله در آنزمان فقط به عشق فکر میکردم و اعتمادبهنفس نداشتم، بنابراین دیو بود که برای رفتارهای من تصمیم میگرفت.
niloofarmyl
من نمیدانم اصول دین شما چیست اما اصول دین من «خوشرفتاری با همسایه است»، نه «خوشرفتاری با همسایه اگر آنها مثل من فکر و عمل کنند» و نه «خوشرفتاری با همسایه اگر آنها درست لباس بپوشند و درست حرف بزنند.»
فقط خوشرفتاری با آنها.
Baran Hhh
وقتی واقعاً چیزی را بخواهید راهی برای بهدستآوردنش پیدا خواهید کرد اما وقتی ازتهدل خواستار چیزی نباشید برایش بهانه جور میکنید. چطور ضمیر ناخودآگاهتان تفاوت بین آنچه را که میخواهید و آنچه را که تظاهر به خواستنش میکنید تشخیص میدهد؟ به تاریخچهٔ رفتار شما در موردی مشابه نگاه میکند. آیا سرِ قولتان ماندهاید؟ وقتی برای انجام کاری برنامهریزی کردهاید آیا انجامش دادهاید؟ زمانیکه سردرگم هستیم به بدترین حالت ممکن میرسیم و بدترین حالت ممکن بالاترین سطح تمرین و یادگیری است.
niloofarmyl
حجم
۲۲۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۲۲۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان