بریدههایی از کتاب اضطراب موقعیت
۳٫۶
(۲۴۰)
توجه دیگران برای ما اهمیت دارد چون ما به شکی ذاتی به ارزش خود مبتلا هستیم که در نتیجهٔ آن تمایل داریم تا به ارزیابی دیگران اجازه دهیم نقشی تعیینکننده در چگونگی نگاه ما به خودمان بازی کنند.
Mahdy
«اگر چنین چیزی از نظر فیزیکی ممکن باشد، هیچ تنبیهی شیطانیتر از آن نیست که فرد در جامعه گم شود و هرگز هیچکدام از اعضای آن به او توجهی نکنند. اگر وقتی وارد جایی میشویم کسی رویش را به سمتمان برنگرداند، وقتی صحبت میکنیم جوابمان را ندهد یا به کاری که میکنیم اهمیتی ندهد، اگر هرکسی که میبینیم ما را مرده فرض کند و طوری رفتار نماید که انگار ما وجود نداریم، دیر یا زود نوعی دیوانگی و ناتوانی در ما میجوشد، دیوانگی و ناتوانیای که بیرحمانهترین شکنجههای بدنی در برابر آن راحتی و آسودگی به حساب میآید.»
Alireza Zamani
اول اینکه ما دست از سرمایهگذاری مفاهیم اخلاقی بر روی پول، که ظاهراً به صورت تصادفی توزیع میشود، برداریم، دوم اینکه روابط اصولی را که معمولاً بین ثروت و فضیلت برقرار میشود قطع نماییم و سوم، پیش از اینکه شروع کنیم به اندازهگیری همتایانمان، حداقل مطمئن شویم که قدبلندترها از روی چوبپاهایشان پایین آمدهاند و کوتاهترها درون حفره نایستادهاند.
خاتون
لطیفهها راهی برای طرح آرمان سیاسی و ساختن دنیایی عادلانهتر و منطقیتر هستند
خاتون
«وقتی از طبیعت سطحی و پوچ اندیشههای دیگران، تنگی نظرشان، پستی نیتهایشان، حقارت دیدگاههایشان و تعداد خطاهایشان کاملاً آگاه میشویم، کمکم به چیزی که در سرشان میگذرد بیتفاوت میشویم... آنوقت میبینیم که هرکس بیش از حد برای نظر دیگران ارزش قائل شود، بیش از اندازه برای آنان احترام قائل است.»
خاتون
اگر به شکل سنتی، فقر جریمهٔ مادیِ موقعیت اجتماعی پایین است، بیتوجهی و برگرداندن نگاه، جریمههایی احساسیاند که ظاهراً دنیای پر از اشرافیگری نمیتواند دست از تحمیل آن بر کسانی که موقعیتی ندارند بردارد.
Maryam Aghakhani
اوه، مرگ بر روزنامهها، این موتورها و مبلغان اشرافیگری!» و در ادامهٔ حرفهای تاکری چقدر سطح اضطراب موقعیت مردم پایین میآمد، اگر روزنامهها هم کمی از علاقهشان به بانو اگنس داف و فرزندانش را کنار میگذاشتند و روی اهمیت زندگی عادی تمرکز میکردند.
Maryam Aghakhani
هزینهای که ما به خاطر انتظار بیش از حد خود در مقایسه با پیشینیانمان پرداختیم، اضطرابی ابدی است مبنی بر اینکه نکند از چیزی که باید باشیم، فاصلهٔ بسیاری داریم.
Maryam Aghakhani
توماس جونز، پشتبامها، ناپولی، ۱۷۸۲.
ما چقدر کم به پشتبامها توجه میکنیم. در عوض، چقدر ساده نگاهمان به جاذبههای پرزرق و برق یک معبد رومی یا کلیسای دورهٔ رنسانس جلب میشود.
کاربر ۱۳۸۵۹۹۷
بیر وقتی از کورینتوس میگذشت، سراغ دیوژن را گرفت و بالاخره او را زیر درختی یافت درحالیکه لباس کهنهای پوشیده بود و یک درهم هم دارایی نداشت. وقتی قدرتمندترین مرد جهان از فیلسوف پرسید که چگونه میتواند به او کمک کند، دیوژن پاسخ داد: «اگر ممکن است، از سر راه کنار برو. جلوی آفتاب را گرفتهای.» سربازان اسکندر وحشت کردند و خود را برای خشم مشهور فرماندهشان که قریبالوقوع بود آماده ساختند. اما وی فقط خندید و گفت که اگر او اسکندر نبود، قطعاً دوست داشت دیوژن باشد.
کاربر ۱۳۸۵۹۹۷
در شبهجزیرهٔ یونان در قرن پنجم پیش از میلاد سر و کلهٔ افرادی پیدا شد، اکثراً ریشدار که به طور غریبی از اضطراب موقعیتی که معاصرانشان را آزار میداد آزاد بودند. این مردها نه از نتایج روانی و نه از نتایج مادی جایگاه پایین در جامعه آسیب نمیدیدند، و در مواجهه با توهین، مذمت و فقر آرام میماندند.
کاربر ۱۳۸۵۹۹۷
وقتی تمام امتیازات ویژهٔ تولد و ثروت از میان برداشته شده باشد، وقتی هر حرفهای در دسترس همگان قرار داشته باشد... ممکن است یک مرد جاهطلب فکر کند ورود به شغلی عالی برای او آسان است و تصور کند که سرنوشتی غیرمعمول برایش در نظر گرفته شده. اما این توهمی است که تجربه خیلی زود آن را اصلاح میکند. وقتی نابرابری، قانون عمومی جامعه باشد، بزرگترین نابرابریها هم توجهی جلب نمیکنند. اما وقتی همهچیز کم و بیش برابر باشد، کوچکترین تفاوت مورد توجه قرار میگیرد... این علت آن مالیخولیای عجیبی است که معمولاً ساکنان کشورهای دموکرات در میان وفور نعمت حس میکنند و آن انزجار از زندگیای است که گاهی حتی در شرایط آرام و آسان هم آنها را در برمیگیرد
amir jabbari
به چالش کشیدن اینکه چرا برخی محکوم به شخم زدن خاک بودند درحالیکه برخی دیگر در تالارهای ضیافت به جشن و سرور میپرداختند، در باور ایدئولوژی حاکم حرکتی برای به چالش کشیدن ارادهٔ خالق بود.
amir jabbari
بیتوجهی، ارزیابیِ منفیِ پنهانِ ما از خود را برجسته میکند؛ درحالیکه یک لبخند یا تعریف به همان سرعت نتیجهای معکوس میدهد. به نظر میرسد که ما برای تحمل خود، اسیر محبت دیگرانیم.
amir jabbari
تاکری میگوید: «چطور میتوانید اشرافگرا نباشید وقتی چنین چرندیاتی در مقابلتان قرار میگیرد؟ اوه، مرگ بر روزنامهها، این موتورها و مبلغان اشرافیگری!» و در ادامهٔ حرفهای تاکری چقدر سطح اضطراب موقعیت مردم پایین میآمد، اگر روزنامهها هم کمی از علاقهشان به بانو اگنس داف و فرزندانش را کنار میگذاشتند و روی اهمیت زندگی عادی تمرکز میکردند.
کاربر ۱۳۸۵۹۹۷
میگیرند. این زیستشناسی بود که میخواست ثروتمندان، ثروتمند باشند و فقرا فقیر.
کاربر ۱۳۸۵۹۹۷
اما بیتردید نیمهٔ تاریکی هم در این داستان برای افراد موقعیت پایین وجود داشت. اگر افراد موفق شایستهٔ موفقیت بودند، مسلماً مشخص میشد که افراد شکستخورده هم شایستهٔ شکست بودهاند. در زمانهای شایستهسالار به نظر میرسید که عنصر عدالت به همان مقدار که وارد توزیع ثروت شده بود، وارد توزیع فقر هم میشد. موقعیت پایین دیگر صرفاً تأسفآور نبود، بلکه افراد لیاقت آن را داشتند.
کاربر ۱۳۸۵۹۹۷
کشیش توماس پی. هانت در سال ۱۸۳۶ هم دیده میشد؛ کتاب ثروت که در آن با استفاده از انجیل ثابت میشود که این وظیفهٔ هر مردی است که ثروتمند شود. ثروت به عنوان پاداشی از سوی خداوند به خاطر تقدس توصیف شد. جان. دی. راکفلر گستاخانه بیان کرد که این پروردگار بوده است که او را ثروتمند کرده است،
کاربر ۱۳۸۵۹۹۷
مانند بسیاری از اصلاحطلبان قرن نوزدهم، کارلایل رؤیای دنیایی را که همه از نظر اقتصادی برابر باشند در سر نمیپروراند، بلکه میخواست افراد بالا و پایین بتوانند صادقانه نابرابریهایشان را کاهش دهند. او نوشته است: «اروپا به اشرافیگری واقعی نیاز دارد، فقط این اشرافیگری باید اشرافیگری استعدادها باشد. نمیتوان از اشرافیگریهای غلط حمایت کرد.»
کاربر ۱۳۸۵۹۹۷
توماس کارلایل هم به سهم خود خشمگین بود که میدید چگونه فرزندان ثروتمندان پولشان را هدر میدادند، درحالیکه فرزندان فقرا حتی از تحصیلات ابتدایی هم محروم بودند: «چه میتوانیم بگوییم از طبقهٔ اشراف تنپرور، صاحبان خاک انگلستان، کسانی که تنها عملکرد شاخصشان این است که سخاوتمندانه اجارهٔ انگلستان را جمع کرده و به کبکهای انگلستان شلیک کنند؟»
کاربر ۱۳۸۵۹۹۷
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان