بریدههایی از کتاب اضطراب موقعیت
۳٫۶
(۲۴۲)
ما رمان فلوبرت را با ترکیبی از ترس و ناراحتی زمین میگذاریم. از اینکه چطور همه مجبور شدهایم زندگی کنیم، پیش از اینکه اصلاً بدانیم چگونه، از اینکه چقدر درکمان از خودمان و دیگران محدود است، از اینکه چقدر نتیجهٔ کارهایمان بزرگ و فاجعهبار است و از اینکه وقتی گمراه میشویم چقدر پاسخ اعضای جامعه که در مقابلمان میایستند بیرحمانه و سرسخت است.
Shahink
ما به چیزی میخندیم که بزرگ شده و تناسب نداشته باشد. به پادشاهانی مینگریم که خودانگارهشان از ارزش واقعیشان بزرگتر شده است، که خوبیشان به پای قدرتشان نمیرسد، به اشخاصی با موقعیت بالا میخندیم که انسانیتشان را از یاد بردهاند و شروع کردهاند به سوءاستفاده از امتیازاتشان. به شواهد بیعدالتی و بیاعتدالی میخندیم و با خندهمان از آنها انتقاد میکنیم.
هانیه
هر شخصیت بزرگی برای پذیرش کمدی به اندازهٔ کافی بالغ نیست. به هر حال خیلی کم پیش میآید که ما به پزشکی که عمل جراحی مهمی انجام میدهد بخندیم. اما ممکن است به پزشکی بخندیم که بعد از یک روز سخت در اتاق عمل، به خانه برمیگردد و سعی میکند با صحبت از اصطلاحات پزشکی پیشرفته با همسر و دخترش صمیمیتر شود.
هانیه
هزینهای که ما به خاطر انتظار بیش از حد خود در مقایسه با پیشینیانمان پرداختیم، اضطرابی ابدی است مبنی بر اینکه نکند از چیزی که باید باشیم، فاصلهٔ بسیاری داریم.
Zahra Raeesi
توجه دیگران برای ما اهمیت دارد چون ما به شکی ذاتی به ارزش خود مبتلا هستیم که در نتیجهٔ آن تمایل داریم تا به ارزیابی دیگران اجازه دهیم نقشی تعیینکننده در چگونگی نگاه ما به خودمان بازی کنند.
n e g a r
استاندال احساس میکرد افراد معدودی قدر کتابش را میدانند که به راحتطلبی علاقه دارند، میخواهند خیالبافی کنند، از احساساتی که از شنیدن یکی از اوپراهای موزارت در آنها به وجود آمده است استقبال مینمایند و در خیابانی شلوغ، ساعتها به فکر فرومیروند.
vahidk
در ابتدای قرن نوزدهم گروه جدیدی از مردم در اروپای غربی و ایالات متحده توجه عموم را به خود جلب کردند. آنها معمولاً ساده لباس میپوشیدند، در بخشهای ارزانتر شهر زندگی میکردند، زیاد کتاب میخواندند، به نظر اهمیت چندانی به پول نمیدادند، معمولاً حال و هوایی مالیخولیایی داشتند، وفاداری آنها بیشتر به هنر و احساسات بود تا به کسب و کار و موفقیت مادی؛ گاهی زندگی جنسی غیرمتعارفی داشتند و بعضی از زنان موهایشان را پیش از اینکه این کار مد شود، مردانه کوتاه میکردند. عموماً به آنها «بوهمی» میگفتند.
vahidk
هرچه بیشتر فکر کنیم که افراد عادی حقیر، سطحی، خوار یا زشت هستند، بیشتر میخواهیم خودمان را از آنها جدا کنیم.
vahidk
حالا سرخپوستها به دنبال گوشوارههای نقره، دستبندهای مسی و برنجی، انگشترهای حلبی، گردنبندهایی از شیشهٔ ونیزی، اسکنهٔ یخ، تفنگ، الکل، کتری، مهره، کجبیل و آینه بودند.
این اشتیاقهای جدید خودبهخود رشد نکردند. تاجران اروپایی عمداً آرزوی این چیزها را در دل سرخپوستها میپروراندند تا آنها را تشویق کنند پوست حیواناتی را که در بازارهای اروپا خریدار داشت تأمین نمایند.
vahidk
استدلال روسو با ترسیم تاریخ جهان ادامه پیدا میکند، اما او به جای داستان سیر پیشرفت از وحشیگری به کارگاههای بزرگ و شهرهای اروپا، داستان پسرفت ما را تعریف میکند. از وضعیتی که در آن به سادگی زندگی میکردیم اما نیازهای خودمان را میشناختیم، به وضعیتی که در آن مستعد احساس حسادت به سبک زندگیهایی هستیم که شاید ارتباط چندانی با خود واقعی ما نداشته باشند.
vahidk
«نفس» یا خودانگارهٔ ما را میتوان مانند بادکنکی سوراخ تصور کرد. برای اینکه بادکرده باقی بماند تا ابد نیاز به هلیومِ عشق بیرونی دارد و همیشه در برابر نوک سوزنِ بیتوجهی آسیبپذیر است. در آن مقداری که ما با توجه دیگران برمیخیزیم و با نادیده گرفتنشان سقوط میکنیم،
کاربر ۵۰۸۵۴۵۶
ایوان که تنها چند هفته فرصت دارد، متوجه میشود که وقتش را در این دنیا هدر داده و یک زندگی اگرچه ظاهراً محترمانه، اما در باطن بیثمر داشته است. او دوران بچگی، تحصیلات و کارش را مرور میکند و متوجه میشود که هر کاری تا به حال انجام داده، با این انگیزه بوده که در نظر دیگران مهم بیاید. او علایق و احساسات خودش را به خاطر تأثیر گذاشتن در افرادی که حالا متوجه شده کمترین اهمیتی به وی نمیدهند، قربانی کرده است
Siavakhsh
توجه دیگران برای ما اهمیت دارد چون ما به شکی ذاتی به ارزش خود مبتلا هستیم که در نتیجهٔ آن تمایل داریم تا به ارزیابی دیگران اجازه دهیم نقشی تعیینکننده در چگونگی نگاه ما به خودمان بازی کنند.
zargOl
پول، شهرت و نفوذ ممکن است بیشتر بلیطی برای ورود به عشق ارزشمند به حساب آیند تا اینکه خودشان هدف باشند.
zargOl
«بگذارید طبقهٔ حاکم از انقلاب کمونیست بر خود بلرزند. طبقهٔ کارگر به جز غل و زنجیرشان چیزی برای از دست دادن ندارند. پاداش پیروزی آنها تمام دنیاست. کارگران تمام کشورها، متحد شوید!»
احسان رضاپور
مهربانانهترین کمدیها به جای اینکه ما را به خاطر نگرانیمان برای موقعیت به خنده وادارند، باعث آزار میشوند: آنها از ما انتقاد میکنند درحالیکه همزمان نشان میدهند که خود ذاتی ما اساساً پذیرفتنی است. اگر آنها هم آنقدر تند و تیز و موقعیتشناس هستند، میتوانیم با خندهای از ته دل این حقایق تلخ را دربارهٔ خودمان بپذیریم؛ حقایقی که اگر به روشی عادی و با لحنی متهمکننده به ما میگفتند، باعث میشد خشمگین شویم یا حتی آسیب ببینیم.
sepide saad
ژانر تراژدی از ما میخواهد که دیدگاه سادهٔ زندگی عادی در مورد شکست و باخت را کنار بگذاریم و ما را در برابر حماقت و خطاهای مختص طبیعت انسان بینهایت بخشندهتر میکند.
جهانی که در آن بیشتر افراد درسی را که در هنر تراژدی نهفته است فراگرفته باشند، جهانی خواهد بود که نتیجهٔ شکستهایمان الزاماً دیگر تا این حد بر روی دوشمان سنگینی نخواهد کرد.
sepide saad
ثروتمند بودن حقیقی نیازی به دارایی فراوان ندارد، بلکه نیاز به چیزی دارد که فرد آرزوی آن را دارد. ثروت چیزی مطلق نیست. بسته به میل هرکس نسبی است. هر بار که ما آرزوی چیزی را در سر میپرورانیم که نمیتوانیم از عهدهٔ هزینهاش بربیاییم، فقیرتر میشویم. هرقدر هم که منابع داشته باشیم و هر بار که از داشتهٔ خود احساس رضایت میکنیم، میتوانیم خودمان را ثروتمند به حساب بیاوریم. هرقدر هم که داراییهای واقعیمان کم باشد.
احسان رضاپور
آمریکا هنوز هم طبقهٔ زیر خط فقر داشت. مسئله تنها این بود که برخلاف فقرای جامعهٔ اشرافی، آمریکاییهای فقیر دیگر نمیتوانستند به وضعیتشان به چشم چیزی به جز برآورده نشدن انتظاراتشان نگاه کنند.
|نستوه|
اگر مجبور شویم در کلبهای سرد و بادگیر زندگی کنیم و زیر بار قوانین سختگیرانهٔ اشرافزادهای که در قلعهای بزرگ و گرم زندگی میکند کمر خم کنیم، ولی ببینیم که تمام افراد همسطح ما در شرایطی مشابه زندگی میکنند، آنگاه شرایط ما هم عادی به نظر میرسد.
آتنا
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۷۰%
تومان